به گزارش راه شلمچه، هفته دفاع مقدس شاید تنها بهانهای باشد تا یادی از بهترین انسانهایی که شباهتی با رزمندگان صدر اسلام دارند کرد. همانهایی که بهترین سن زندگیشان را در گرمای بیسابقه جنوب و یا در سرمای بسیار نفسگیر غرب کشور سر کردند و هدفشان تکلیف بود و مقاومت در برابر دشمن سرتاسر مجهز به ابزارآلات جنگی روز دنیا که بیش از هشتاد کشور دنیا پشت رژیم بعثی و دستنشانده عراق بودند.
در ایام دفاع مقدس و در میان لشکرهای کشور در جبههها، لشکری بود از شمال کشور که برخلاف دیگر لشکرها کلمه "ویژه" را با خود به همراه داشت و همان «لشکر ویژه 25 کربلا» بود. مازندران در آن زمان از گنبدکاووس تا رامسر در تقسیمات کشوری یک استان بود. البته بخشی از گیلانیها هم در لشکر مازندرانیها حضور داشتند.
مازندران علاوه بر لشکر ویژه ۲۵ کربلا، یگانهای مستقل دیگری از جمله تیپ جوادالائمه، تیپ کماندویی مالک اشتر، تیپ امام سجاد(ع)، تیپ ۷۵ ظفر، تیپ القارعه، سپاه مریوان و... تحت پوشش خود داشت.
لشکر ویژه 25 کربلا رزمندگان و فرماندهان شجاع، با ایمان و دلاوری داشت که در عملیاتها پرآوازه بودند و خطشکنی آنها قوت قلبی بود برای طراحان عملیاتها و فرماندهان ارشد جبهه و جنگ که به قول شهید همدانی همیشه در جنگ چشم امید ما به لشکر مازندران بود.
در قلب لشکر کربلا گردان مسلم بن عقیل(ع) در کنار گردانهای دیگر بیشتر به خاطر خطشکنیها و وجود فرماندهان کمنظیری که داشت این گردان بیشتر به چشم میآمد.
فرماندهان گردان مسلم از همه شهرها گردهم آمده بودند؛ گرگان، ساری، جویبار، بابل، لاهیجان و ... اما از میان آنها "علی اکبرنژاد" ستاره این گردان بود و امروز سردار حاج علی اکبرنژاد بازمانده یاران شهیدی است که گویی ماند تا شهیدانی چون؛ سبزعلی خداد، سیدمجتبی علمدار، ناصر باباجانیان، غلامعلی نژاد اکبر، یعقوب یوسفی، رمضان گنجی، مهدی خوشسیرت، ذبیحالله عالی، فکوری و رجوانی و صدها شهدای گرانقدری که در طول دفاع مقدس در عملیات مختلف را به نسل امروز بشناسد و فداکاریهای رزمندگان هشت سال دفاع مقدس را بازگو نماید.
سردار اکبرنژاد روز دوشنبه سوم مهر 98 در یک گفتوگویی با خبرنگار ما گفت در طول دوران دفاع مقدس فقط در دو عملیات شرکت نکرد و آن هم به خاطر مجروحیت جنگی و بیماری بودهاست که یکی عملیات رمضان و دیگری هم عملیات کربلای 10 بودهاست.
وی بیش از 70 درصد جانبازی دارد و آنقدر مجروحیتش عجیب و غریب بود که در عملیات کربلای یک مهران عراقیها از بالا با هلیکوپتر وی را به گلوله بستند و هنوز ترکش در مغزش جا خوش کرده و نه میشود آن را بیرون آورد و نه اینکه میتواند تحملش کند و اگر از مغزش خارج کنند دیگر باید با زندگی وداع کند و ...
سردار در دوران دفاع مقدس شجاع و سری نترس داشت و شاهد این مدعا درگیری تن به تن او با یک افسر ارشد بعثی در عملیات والفجر هشت منطقه فاو بود که با شجاعت مثال زدنی یقه وی را گرفت و به زمین کوبید و آن بعثی نارنجکی را به سوی اکبرنژاد پرت کرد و بیدرنگ نارنک عراقی را به وی پس داد آن بعثی به درک واصل شد. شاید شجاعت او از اطاعت پذیری نسبت به فرماندهان بالادستی بودهاست و اصولا با اینکه رزمندگان اسلام داوطلبانه به جبههها میرفتند اما اطاعت پذیری فوقالعادهای داشتند.
اکبرنژاد در پاسخ به این سوال که آیا رسانهها توانستند به درستی جنگ هشت ساله را روایت کنند، گفت: متاسفانه دو دسته مانع پرداختن به دفاع مقدس بودهاند که دسته اول غربگراها و لیبرالها سعی میکنند خاطره جنگ را محو کنند و دسته دیگر هم سعی میکنند جنگ را برای خودنمایی غلو کنند و نقش خودشان را در جنگ مطرح سازند.
وی ادامه داد: کسانی که خواهان محو کردن رشادتهای رزمندگان در جنگ هستند همانهایی که دائم میگویند یادواره شهدا را سیاسی نکنید در صورتی که اصلا مراسم شهدا سیاسی است و امروز همان تفکر سعی در حذف نام شهدا در کوچه و خیابانها را دارند تا اینکه مقاومت را حذف کنند و اگر نام شهدا و مقاومت حذف شود به خیال خامشان هرچه دلشان خواست انجام دهند و به نیت غربگرایی خود برسند.
سردار علی اکبرنژاد با بیان اینکه پس از انقلاب شکوهمند اسلامی، جمهوری اسلامی شکل گرفت اما حکومت اسلامی شکل نگرفت، گفت: ما در اقتدار سیاسی نظام که شامل استقلال وآزادی بود موفق بودیم و در دیپلماسی و روشهای برخورد با دنیا را خوب عمل کردیم که از این بابت بخش استقلال را داریم و آزادی را هم داریم که توانستیم در مقابل همه تحرمها اعم از نظامی و اقتصادی خود را به نقطه ممتازی برسانیم و لذا بهعنوان مقتدرترین در غرب آسیا و منطقه مطرح باشیم اما پایه سوم که همان اقتصادی اسلامی است را نتوانستیم شکل دهیم و حضرت آقا در گام دوم فرمودند که شما جوانان هستید تا میدان را در دست بگیرید.