به گزارش راه شلمچه، هنوز یک روز از پیروزی انقلاب سپری نشده بود که حزب دموکرات کردستان با عوامل و اسلحههایی که از رژیم بعث و اسرائیل دریافت داشت به چند کلانتری و پاسگاه ژاندارمری در شهر مهاباد حمله کرد و سلاحهای آنها را غارت نمود. سپس در 30 بهمن، با تصرف پادگان مهاباد، مجهز به انواع سلاحهای سبک و سنگین از جمله توپخانه و تانک و 36 هزار اسلحه ژ-3 گردید. همچنین در مناطق دیگر کردستان نیز مراکز نظامی و انتظامی را به غارت بردند.
تسامح و مذاکرات دولت موقت، نتیجهای نبخشید و حزب دموکرات با مشارکت کومله و سایر تجزیهطلبان و حمایت شیخ عزالدین حسینی در 31 فروردین به شهر نقده هجوم برد و بسیاری از مردم شهر را به قتل رساند. چگونگی و میزان کشتهشدگان بسیار وحشتناک توصیف شده، چنانکه حتی بدن تکهتکه شده شهدا را نیز هدف گلوله قرار دادند.
سرانجام به اوج رسیدن وحشیگریهای عناصر حزب دموکرات و کومله با همراهی چریکهای فدایی خلق و سازمان پیکار و... در فاجعه پاوه، که به سر بریدن پاسداران و نیروهای زخمی بستری در بیمارستان شهر انجامید، صبر حضرت امام را لبریز کرد تا شخصا دستور برخورد با نیروهای تجزیهطلب را صادر کنند که همان دستور باعث ختم غائله شد. نکته قابل تامل این بود که براساس اظهارات سخنگوی دولت موقت درهمان زمان در میان دستگیرشدگان، 4 جاسوس اسرائیلی هم حضور داشتند.
اعتراف بیبیسی به توطئه در کردستان
طرح و توطئه و برنامهها و نقشههای براندازی جمهوری اسلامی توسط نظام سلطه جهانی و بهخصوص کانونهای استعماری از همان نخستین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 1357 آغاز گردید. از همان زمان که در کردستان، گروهکهای تجزیهطلب حمله به پادگانهای ارتش را شروع کرده و با قتل و غارت مردم، سلاحهای مراکز نظامی و انتظامی را به غارت بردند. شعارشان خودمختاری بود ولی هدفشان، تجزیهطلبی و جدا کردن کردستان از خاک ایران که پس از آن به ترکمن صحرا و آذربایجان و خوزستان و... هم کشیده شد.
موضوع براندازی آنقدر روشن و واضح بود که نیازی به توضیح و تفسیر نداشت. تا جایی که سالها بعد عنایت فانی، مجری و کارشناس تلویزیون BBC (رسانه سلطنتی بریتانیا) در گفتوگویی از عزالدین حسینی(آخوند ساواکی و عامل صهیونیستها) که از سرکردههای آشوب کردستان در همان اوایل پیروزی انقلاب بود، پرسید:
«...کردستان بعد از انقلاب، دوران خیلی دشواری گذراند، جنگ و خونریزی و... و حالا که نگاه میکنید و فکر میکنید، واقعا آن طرح خودمختاری در آن روزهای اول انقلاب، واقعا ضروری بود، نمیشد اجتناب کرد از همه این خونریزیها؟!»1
حزب دموکرات کردستان به سرکردگی عبدالرحمن قاسملو، یکی دیگر از عناصر کانونهای صهیونیستی در کردستان بود که در برابر انقلاب و مردم ایران قرار گرفت. در اسناد محرمانه درباره سابقه عبدالرحمن قاسملو آمده است:
«...قاسملو با یک زن یهودی چک ازدواج کرد و در همین دوران از طریق همسرش وارد رابطه اطلاعاتی با سازمان جاسوسی اسرائیل (موساد) شد و به دستور موساد به موضع سوسیالیسم دموکراتیک چنانکه شیوه صهیونیستهای چپ است، پیوست... به عراق رفت و در آنجا با کمک مالی موساد به انتشار نشریه کوردستان ادامه داد... حزب دموکرات و در نخستین ماههای فعالیت خود (تابستان 1358) میلیونها دلار از ناتو دریافت کرد...»2
چریک دوران مبارزه؛ محافظ امام
فرمان امام خمینی برای عزیمت نیروهای انقلابی به کردستان و نجات آن خطّه و مردمش از ترکتازی گروهکهای تروریستی و وابسته، باعث شد تا گروهی از زبدهترین انقلابیون پیرو امام، با سر و جان در پی اجرای فرمان ایشان بشتابند که از آن جمله یک جوان 24 ساله رشید و زیبا و خندهرو به نام محمد بروجردی بود که سالها پیش برای پیروی از امامش، گروهی به نام «گروه توحیدی صف» به وجود آورده بود و در طی دوران مبارزه برای نهضت امام فعالیت نمود.
محمد بروجردی در گروه با نام «میرزا» شناخته میشد. گروهی که ابتدا با عنوان «فجر اسلام» برای پخش و توزیع اعلامیهها و متن سخنرانیهای امام به وجود آمد و سپس به مبارزه مسلحانه روی آورد. اما پس از اینکه محمد بروجردی در نجف با حضرت امام دیدار کرد و متوجه شد که ایشان با مبارزه مسلحانه صرف و جدای از مبارزات مردمی معتقد نیستند، تمامی طرحهای چریکی خود را لغو کرد و سلاحهای خود را تنها برای دفاع از تظاهرات و راهپیماییهای مردمی نگه داشت.
محمد بروجردی و گروهش در هنگام ورود حضرت امام به کشور، علیرغم همه توطئهچینی گروهکهایی همچون مجاهدین خلق(منافقین) موفق شد با نظر مساعد استاد مطهری و دکتر بهشتی، وظیفه خطیر محافظت از امام را در زمان ورود و مسیر استقبال تا بهشت زهرا و همچنین در مکان اقامت ایشان برعهده گرفته و آن را به خوبی انجام دهند.
آنها در روزهای 21 و 22 بهمن با وجود همین وظیفه مهم، در کنار مردم و همافران انقلابی در درگیریهای مسلحانه با مزدوران گارد شاهنشاهی و مقابله با کودتای ژنرال هایزر حضور فعال داشته و انقلاب را به پیروزی رساندند.
با پای سر در پی امر امام
دلدادگی و عشق محمد بروجردی به امام و مقتدایش باعث شد تا در اولین ماههای پیروزی انقلاب و با به وجود آمدن غائله ضدانقلاب در کردستان، بلافاصله پس از فرمان ایشان، به مقابله با مزدوران دیگر آمریکا و اسرائیل که اینبار با نقاب دفاع از خلق به میدان آمده بودند، بشتابد. باز هم پای آمریکا و مزدورانش در میان بود و جوانانی همچون بروجردی باز هم به پیروی از امام و مراد خویش، دشمن اصلی و عواملش را بهدرستی تشخیص دادند.
البته این برای شهید بروجردی بسیار دشوار بود که دل از امام بکند، حفاظت فیزیکی ایشان را رها کرده و به افراد دیگر بسپرد و برای حفاظت از آرمانها و نهضت و انقلاب امام به کردستان برود. دل کندن از محضر امام، امر ساده و آسانی به نظر نمیرسید و خصوصاً برای بروجردی بسیار دشوار بود.3
حضور محمد بروجردی در کردستان، ابعادی چندگانه داشت؛ او که از بنیانگذاران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود، از یکسو به مقابله بیامان با ضدانقلاب افسارگسیخته پرداخت و با تشکیل گردانهای جندالله شامل نیروهای سازماندهیشده سپاه، آنها را تارومار کرد و شهرهایی مانند پاوه و سنندج و... را یکبهیک از چنگ آنها آزاد نمود.
شهيد حاج ابراهیم همت فرمانده لشکر 27 محمد رسولالله(ص) درباره آن روزهای شهید بروجردی گفته است:
«... وقتي موفق شديم ضدانقلاب را عقب بزنيم اولين ديدار ما با ايشان آغاز شد. در چهره اين مرد روحاني و اين ميرزا، تبسم عجيبي ديدم که براي اولينبار در زندگي احساس کردم با مردي آشنا شدم که در همه زمينههاي اخلاقي با ديگران تفاوت دارد. ما شاگردي اين آقا و معلم کبير و اين ميرزا را به عهده داشتيم...»4
اینگونه مسیح کردستان شد
سردار بروجردی از طرف دیگر به یاری مردم محروم کُرد شتافت و با تشکیل سازمان پیشمرگان کُرد مسلمان، به آنها نزدیک شد و سعی کرد هرچه بیشتر در رفع محرومیتهای سالیان طولانی آنها بکوشد تا جایی که از سوی همان مردم کُرد که تا چندی قبل بنا به تبلیغات ضدانقلاب، امثال او را دشمن میپنداشتند، «مسیح کردستان» لقب گرفت.
شهيد حجتالاسلام والمسلمين محلاتي در توصیف آن روزهای شهید بروجردی گفته است:
«... به قدري متواضع بود که هيچگاه «من» نميگفت و از خودش تعريف نميکرد و هميشه بهدنبال کار بود. آنچه براي او مطرح بود، فداکاري، ايثار و مبارزه بود. جهاد و فداکاري او در حد اعلي بود و شايد کمتر برادري به قدر اين شهيد در غرب خدمت کرده باشد... پاک زندگي کرد و پاک از دنيا رفت...»5
با شروع جنگ تحمیلی به جبهههای غرب شتافت و در طی یکی دو ماه، دوبار مجروح شد. پس از منطقهای شدن سپاه، با برعهده گرفتن فرماندهی سپاه غرب، نقش مهمی در مقابله با ارتش صدام ایفا کرد و در عملیات متعدد منطقه فوق طی سالهای 1360 و 1361 از جمله عملیات مطلعالفجر و فتحالمبین شرکت داشت.
تشکیل تیپ ویژه شهداء و برپایی قرارگاه حمزه سیدالشهداء در آن برهه زمانی از اقدامات موثر شهید بروجردی بود که خود نیز فرماندهی قرارگاه یادشده را برعهده گرفت. قرارگاهی که در عملیات متعدد سالهای دفاع مقدس نقش مهمی ایفا نمود.
سردار سرلشکر محمد بروجردی در تاريخ اول خرداد 1362 در حالي که با عدهاي ديگر از همرزمانش در مسير جاده مهاباد- نقده حرکت ميکرد بر اثر انفجار مين به آرزوي ديرينهاش (که سالها در نمازها و نيايشهاي نيمهشبانه از درگاه خداوند ميطلبيد) رسيد و به فوز عظيم شهادت نائل شد.
يکي از افرادي که در صحنه شهادتش حضور داشت، ميگويد:
«...پس از انفجار وقتي من بالاي سر او رسيدم مانند هميشه تبسم بر لبانش نقش بسته بود و من احساس کردم که او کلام مولايش را تکرار ميکند. «فُزتُ وَ رَبّ الکَعبَه.»6
رهبر معظم انقلاب درباره شهید بروجردی فرمودهاند:
«... چهره شهید بروجردی را بازسازی کنید... آن صورت نجیب و سالم. آن آدم کمحرف و پرکار و مؤمن را درست نشان دهید، حالاتش را نشان بدهید... مرحوم شهید بروجردی بسیار فعال بود. یکبار در سال 1359 یا اوایل 1360 رفتم منطقه غرب. ایشان آنوقت در باختران بود و من از نزدیک شاهد کار او بودم. اما چیزی که از شهید بروجردی در آنجا احساس کردم و یک احترام عمیقی از او در دل من به وجود آورد، این بود که دیدم این برادر، با کمال متانت و با کمال نجابت، به چیزی که فکر میکند، مسئولیت و وظیفه است...»7
__________________________
1- گفتوگوی بیبیسی با عزالدین حسینی- راز آرماگدون 4: پروژه اشباح- قسمت هفتم- دیماه 1389- شبکه خبر 2- کودتای نوژه- موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی- چاپ چهارم- بهار 1384- صفحات 62 تا 64 3- از همان نخستين شب پيروزي دلهره حفظ انقلاب را داشت- نصرتالله محمودزاده (نویسنده کتاب مسیح کردستان)- پایگاه اطلاعرسانی فرهنگ ایثار و شهادت- 30 اردیبهشت 1391 4- بروجردی محمد- خبرگزاری دفاع مقدس برگرفته از پرونده شهيد در بنياد شهيد و امور ايثارگران تهران، مصاحبه با خانواده و دوستان شهيد 5- همان
6- همان 7- همان
منبع؛ دفتر پژوهشهای موسسه کیهان