راه شلمچه- سعید عبدالملکی؛ در چند دههی گذشته ـ بهجز چند مورد کوچک ـ دولت به معنای واقعی کلمه و با سه مأموریت مشخص هدایتی، حمایتی و نظارتی وجود نداشته است. دولتهایی که بر سر کار آمدهاند عمدتاً به دنبال تحقق رؤیاها و آرزوهای خود و هوادارانشان بودهاند و نه خدمت به مردم. بهجای حل مشکلات کشور دغدغههای سیاسی و حفظ قدرت داشتهاند و از این حیث بهجای کار جدی و زیربنایی، سرگرم نق زدن، فرافکنی و حاشیهسازی بودهاند. اما؛ دولت کنونی(سیزدهم) تا این لحظه متفاوت ظاهر شده است و بهجای ماستمالی کردن مسائل اساسی کشور و حواله کردن آن به دولتهای آینده، درصدد اصلاحات ساختاری اقتصادی برآمده است تا یکبار برای همیشه عدالت اقتصادی و معیشتی را به سرانجام برساند.
اگر دو مدل حکمرانی را در نظر بگیریم؛ یکی حکومت دینی و اسلام سیاسی و دیگری دموکراسی سکولار غربی که هر دو طرفداران پروپاقرصی دارند؛ اساساً دموکراسی سکولار _ که برخی آن را ناجی میدانند _ در ایران جوابگو نیست. استبداد و خودشیفتگی بهعنوان دو ویژگی بنیادین روانشناختی در روان جامعهی ایرانی اساساً دموکراسی پذیر نیست. عموماً کمتر ایرانی را میتوان پیدا کرد که نفر کنار دستی خود را قبول داشته باشد. همهی ما ظاهراً همهچیزدان و همهچیزتمام و معیار حقیقت هستیم. اما حکومت دینی گزینه بهتر و چارهسازتری برای همگان است. چراکه منبع قدرت خداست و نه نفر بغلدستی و اسلام، اساس اصلی هویت است و نه تئوریهای فلان و بهمان شخص. بنابراین چونکه حکومت ولایی منبع اقتدارش خداست برای مردم قابلقبولتر و دلپذیرتر از دموکراسی سکولار است. به همین دلیل است که مردم علیرغم بحران معیشت و فشارهای اقتصادی، صبر و مقاومت را پیشه خود کردهاند و امیدوار به امداد غیبی و مدد آسمانی هستند. معنویت و عقلانیت توأمان در حکومت دینی یافت میشود که لازم و ملزوم یکدیگرند. اما دموکراسیهای سکولار به دلیل فقدان باورهای توحیدی دچار بحران معنا شدهاند و به بنبست رسیدهاند به همین دلیل است که در پیچهای خطرناک کم میآورند و خروجی آن میشود تولید و اشاعهی ویروس کرونا برای کم کردن جمعیت جهان و جنگ اوکراین.
در نگاه ایرانیان، حکومت خوب حکومتی است که عدالت را اجرا کند و آزادی برای آنها همان عدالت است و عدالت همان آزادی. لذا اصلاحات اقتصادی دولت اگر حسابشده و زیربنایی انجام بگیرد گشایشهای بزرگی در آینده نزدیک ایجاد میکند. از این حیث عدالت یعنی باز توزیع منزلت، ثروت و قدرت بین صاحبان اصلی انقلاب و وفاداران بهنظام اسلامی که دولت آقای رئیسی بهخوبی این مهم را متوجه شده است و طبیعتاً این باز توزیع، هم زمان بر و هزینهبر است و هم دشمنان قسمخوردهای دارد که شبانهروز بحران سازی میکنند.
تبارشناسی موافقان و مخالفان حرکت اقتصادی دولت نشان میدهد که سه گروه مخالف و معترض وجود دارند که قابلتوجه و بررسی هستند: عدهای نگاه هیجانی، کوتاهمدت و زودبازده به مسئله دارند و افق نگر نیستند. دسته دوم افراد و جریانات سیاسی و تجاری هستند که ترس از حذف شدن دارند و بر این باور هستند که اگر دولت موفق به اجرای مشکلات اساسی کشور شود آنها در آینده سیاسی و اقتصادی سهمی نداشته باشند به همین دلیل به عوض همدلی همچون دستانداز و سرعت گیر عمل میکنند. اساساً منشأ مصائب و مشکلات کشور افراد و جریاناتی بودهاند که خارج از چارچوب حکومت الهی عمل کردهاند؛ در دل سکولار اما در ظاهر دیندار بودهاند. و دسته سوم کسانی هستند که معاند و برانداز هستند و مثل همیشه درصدند از آب گلآلود ماهی بگیرند.
بنابراین؛ جریانات سیاسی مخالف دولت اعم از داخلی و خارجی یا درک درستی از واقعیتهای تاریخی، هویتی و دینی جامعهی ایران ندارند و یا دغدغه تصاحب قدرت دارند که در نهایت هر دو ارتجاعی و منشأ تنش و بحران هستند. واقعیت این است که برجام، چه به سرانجام برسد و چه نرسد اصلاحات ساختاری اقتصادی، مدیریتی و اداری برای حال و آیندهی کشور از نان شب واجبتر است.