به گزارش راه شلمچه، روزنامه شرق تیتر اول خود را به گفتوگو با فائزه هاشمی و عبارت «من سدشکن و تابوشکن بودم» اختصاص داد.
فائزه هاشمی که چندی پیش مورد عفو قرار گرفته و از زندان آزاد شده، میگوید: من سدشکن و تابوشکن بودم و مادر معنوی ورزش هستم... من شخصیت ماجراجویی دارم، دنبال جنگ و مبارزهام و هیچ سختی و چالشی برای حمایت از ورزش بانوان نداشتم.
او درباره حضورش در مدیریت ورزش بانوان میگوید: من در واقع به ورزش بانوان برده شدم. با اراده خودم نبود یعنی به من پیشنهاد کردند. من هم به بابا گفتم، او هم موافقت کرد. البته سنم در آن زمان زیر 20 سال بود، 17، 18 سال داشتم. اوایل انقلاب که حجاب اجباری شد، عدهای در ورزش نگران شدند قدم بعدی این باشد که بیایند سراغ ورزش بانوان. دلیل انتخابم این بود که بابا و خانواده ما را میشناختند و میگفتند بیایید در ورزش، چون هم محجبهای، هم دختر آقای هاشمی هستی و وجود تو از تعطیلی ورزش بانوان جلوگیری میکند. این طور شد که من وارد ورزش شدم. این نبود که من مدیریت کنم ولی به نوعی سدشکن و تابوشکن بودم.
عضو حزب کارگزاران میافزاید: من شخصیت ماجراجویی دارم. دنبال جنگ و مبارزهام؛ یعنی اصلا شخصیتم آدم آرامی نیست ولی در مجموع هم سختی نداشت برای من؛ چون با شخصیت من همخوانی داشت. میدانید، بخشی شاید ژنتیک باشد و به قول خانم رهنورد، من شبیه مادرم شجاع باشم؛ هر چند من سکوت بابا را در خیلی جاها مصلحتاندیشی میدانم.
یادآور میشود فائزه هاشمی بهنگام مدیریت روزنامه زن، به گفتوگو با بیوه محمدرضا پهلوی پرداخت. برخی از همکاران این نشریه بعدها به رسانههای رژیم سعودی و برخی رسانههای ضدایرانی در اروپا پیوستند. خود وی دی ماه سال 1400 در پاسخ به این سؤال که «سرنوشت تیم روزنامه زن چه شد؟»، گفته بود: عدهای در جاهای دیگر مشغول شدند اما اغلب در خارج از کشور مشغول به کار شدند. فرناز قاضیزاده و فرج بالافکن برای بیبیسی کار میکنند و آقای بهنود و ابراهیم نبوی هم خارج از ایران کار میکنند. علیاصغر رمضانپور سردبیر ایران اینترنشنال و کاملیا انتخابیفرد سردبیر ایندیپندنت فارسی است.
فائزه هاشمی چند سال قبل هم از دوستان خوب بهائی و سازمان مجاهدین (سازمان تروریستی منافقین/ عامل قتل عام 17 هزار شهروند ایرانی) خودش در زندان خبر داده بود. او اسفند 93 به روزنامه فیگارو گفت «زندان تجربه بسیار خوبی بود چرا که با زنان و مردان بزرگ، بهائیها و اعضای مجاهدین خلق آشنا شدم». همچنین او 20 فروردین 92 در مصاحبه با روزنامه بهار: «در میان همبندیها و دوستانم، بهاییها، تعدادی از سازمان مجاهدین و چند نفر لائیک و چپ بودند... بابا، گلههای آن طرف را منتقل کرد که چرا به مجاهدین، منافقین نمیگویم یا چرا روابط خوبی با مجاهدین و بهاییها دارم»
از دیگر سیاه بازیهای ننگین فائزه هاشمی، گفتوگویش با انصافنیوز در دی ماه 1399 و تمجید از ترامپ بود: «من یک جایی قبلاً هم گفتم برای ایران دوست داشتم آقای ترامپ انتخاب شود؛ بهخاطر همین فشارهایی که میآورد، بالاخره شاید یک تغییر سیاستی اتفاق بیفتد. شاید اگر فشارهای آقای ترامپ ادامه پیدا می کرد، بالاخره ما مجبور میشدیم یک تغییر سیاستهایی را داشته باشیم». در پی این اظهارات وطنفروشانه، محسن هاشمی نامه سرگشادهای نوشته و خواستار عذرخواهی خواهرش از مردم شد. محسن هاشمی تاکید کرده بود: «میدانم که در سالهای اخیر برخوردهای نادرستی با تو، خانواده و فرزندت شده است که شاید باعث کشاندن تو به تندروی و خارج شدن از مشی میانهروی پدر گردیده، ولی این دلیل نمیشود که به رئیسجمهور کشور بیگانه امید ببندی و دم از استقلال بزنی.. از تو صمیمانه تقاضا دارم صحبتهای خود را اصلاح و از این موضع عذرخواهی کنی و مانع تخریب پدر از طرف تجدیدنظرطلبان خارجی و افراطیون داخلی شوی... ترامپ کاری جز تهدید، تحریم، بدعهدی، ترور، توهین علیه ایران انجام نداد و سیاستمداری لمپن و قمار باز است».
همچنین فائزه هاشمی در کنار برخی دیگر از فعالان فتنه، به تحریم انتخابات ریاست جمهوری پرداخت و با این وجود چند ماه بعد همراه حزب کارگزاران به ملاقات آقای پزشکیان رئیسجمهور رفت!