یادداشت:

مروری بر توافقات شیطانی آمریکا در میادین نبرد/ اسرائیل، مُقلد ترفندهای ایالات متحده در رفح است

با وجود اینکه صهیونیستها محل استقرار آوارگان در رفح را منطقه امن اعلام کرد، اما در اقدامی ددمنشانه، مردم این شهر را آماج حملات ویرانگر خود قرار داد،که بی تردید این درسی است که شیطان کوچک از شیطان بزرگ فرا گرفته است.

به گزارش راه شلمچه: "حسین امیدی"، عضو شورای مرکزی جمعیت وفاداران انقلاب اسلامی، در یادداشتی ضمن محکوم کردن حملات رژیم صهیونیستی به رفح و به خاک و خون کشیدن مردم مظلوم فلسطین توسط این رژیم اشغالگر، نوشت: رژیم صهیونیستی محل استقرار آوارگان در رفح را منطقه امن اعلام کرد. اما در اقدامی ددمنشانه و غیر اخلاقی، بنا بر مشاهدات عینی، گزارشهای میدانی رسمی و همچنین ویدیوهای منتشر شده در شبکه های اجتماعی مجازی، گذرگاه فیلادلفیا و رفح را وحشیانه بمباران کرد و دهها زن و کودک معصوم را به خاک و خون کشید.    

در هیچ قاموس اخلاقی، انسانی چنین رفتاری، نه تنها ستوده نیست، بلکه بر اوج رذالت و دنائت عامل دلالت دارد.   

پژوهشی مختصر و مطالعه تاریخی برخی اسناد نشان می دهدکه چنین عمل شنیعی مسبوق به سابقه بوده و بخشی از راهبرد امنیتی- نظامی ایالات متحده آمریکا در تعامل با نیروهای مقاومت بوده است. 


در سال 1973، "لی دوک ثو" ویتنامی که قهرمان جنگ آزادیبخش علیه فرانسوی ها و آمریکایی ها ورئیس گروه مذاکره کننده صلح ویتنام شمالی با اشغالگران آمریکایی در پاریس بود از دریافت جایزه صلح نوبل خودداری کرد. 

دنیا، لی دوک ثو را به عنوان یک مذاکره کننده سرسخت که حاضر به تسلیم در برابر شرط عدم اتحاد و یکپارچه شدن ویتنام و نیز عدم سرنگونی رژیم دست نشانده آمریکایی در ویتنام جنوبی بود، می شناخت. 

در طرف دیگر میز مذاکره، هنری کسینجر یهودی صهیونیست، یکی ازنوابغ شیطانی سیاست بین المللی ایالات متحده آمریکا تیم مذاکره کننده آمریکا را راهبری می کرد. در حین مذاکرات و پس از به بن بست رسیدن آن وزیر خارجه آمریکا با نیکسون تماس گرفت و به او گفت که لو دوک تو سرسخت است پس اگر می خواهید از او امتیاز بگیریم، لازم است او را شدیدا" توجیه کرد. نیکسون از کیسینجر پرسید. " چه توجیهی پیشنهاد می دهید؟" کسینجر بلافاصله پاسخ داد: "ب52 به مقدار زیاد".  

‏نیکسون پیشنهاد کسینجر را پذیرفت و به مدت سه هفته تا پایان سال 1972، هواپیماهای آمریکایی ب 52 هانوی پایتخت ویتنام شمالی را دیوانه وار بمباران کردند و هزاران نفر را به خاک و خون کشیدند. یک ماه بعد، لی دوک ثو و هنری کسینجر توافقنامه صلح را در ژانویه 1973 در پاریس امضاء کردند. 

یکی از تلخند های روزگار این بود که کمیته صلح نوبل جایزه را به طور مساوی به هنری کیسینجر و لی دوک تو اهدا کرد. طرف ویتنامی از دریافت جایزه خودداری کرد. او عمیقاً می دانست که این جایزه بی ارزش و بی معنی، نوش دارو پس از مرگ سهراب است. کار لی دوگ ثو هنوز تمام نشده بود. او باید انتقام مردمش را از جنایتکاران می گرفت. او نه تنها از پذیرش جایزه سر باز زد، بلکه بیش از پیش سرسختانه تر از قبل در میدان مقاومت کرد، و جنگید و جنگید، تا به طور کامل کنترل ویتنام جنوبی را به دست گرفت و پس از خروج اشغالگران آمریکایی، کشورش را متحد نمود. 

واشینگتن 21000 نفر ویتنامی بیگناه را به خاک و خون کشید، فقط برای اینکه لو دوک تو را به میز مذاکره بازگرداند. پاداش سوزاندن هزاران انسان ویتنامی، جایزه صلح نوبل برای هنری کسینجر بود. 

این جنایت در جنگ اول خلیج فارس به گونه ای دیگر تکرار شد. صدام حسین در اوت 1990 به کویت حمله کرد. ایالات متحده و همپیمانانش در ژانویه 1991 جنگی را برای بیرون راندن صدام از کویت آغاز کردند.  

خشونت و تلفات جانی جزء لا ینفک تمامی جنگها است. پس از اشغال کویت، صدام تصمیم به عقب نشینی گرفت. بنا بود آمریکاییها به کلیه سربازان تسلیم شده عراقی اجازه دهند تا به کشورشان بازگردند. اما برخلاف موازین اخلاقی و انسانی و حتی معاهدات بین المللی، در جلسه شوارتسکف، جورج اچ دبلیو بوش و جیمز، تصمیم گرفته شد هیچ سرباز عراقی زنده از مرز گذر نکند.  

آمریکاییها، با بمبارانهای جنون آمیز هزاران سرباز عراقی را به خاک و خون کشاندند و سوزاندند تا بتوانند در جریان مذاکره با صدام حسین از او امتیاز بگیرند. آنها با ایجاد منطقه پروار ممنوع بر فراز قلمرو خود، بدون کوچکترین مقاومتی، هواپیماهای خود را به سمت سربازان عراقی در حال عقب نشینی گسیل داشتند و وحشیانه به شکار آنها و خودروهای زرهی آنها پرداختند. آمریکا ارتش عراق را با بمباران هولناک و وحشیانه درهم شکست. اینچنین شد که صدام به زانو در آمد و عراق به شدت تضعیف شد تا پس از مدتی با حمله ای برق آسا به بهانه نگهداری سلاح های کشتار جمعی به اشغال در آید.  

رژیم اشغالگر قدس با استفاده از تجربه آدم سوزی آمریکا، زنان و کودکان بی گناه فلسطینی را در رفح ناجوانمردانه به خاک و خون می کشد و می سوزاند. این درسی است که شیطان کوچک از شیطان بزرگ فرا گرفته و امروزه در حال اجرای آن است.

از نظر اشغالگران، غیرنظامیان ابزار جنگ هستند. آنها باید شکنجه شوند تا مقاومت وادار به تسلیم شود. این درسی است که کسینجر و شوارتزکف به اسراییلیها آموخته اند. از نظر صهیونیستها ساکنان کره خاکی غیر اسراییلی انسان نیستند. دنیا از آن صهیونیست هاست.  بقیه برده یا حیوان هستند. خودی نیستند، دیگری هستند. باید دیگران را تار و مار کرد، کشت، و سوزاند.   در حقیقت،از نظر صهیونیسم جهانی، ویتنامی، عراقی، افعانستانی، و فلسطینی با همدیگر تفاوتی ندارند. آنها قربانی فرهنگ منحط مستکبر استعلایی فرعونی صهیونیستی هستند.  آنها قربانی ماشین آدم سوز  تمدنی هستند که بر خشونت سازمان یافته و تروریسم حکومتی شیطانی بنا شده است. هدف فقط گسترش حاکمیت شیطان بر انسان است. از آنجائیکه دنیا را برای یهودی ها آفریده اند، لذا، اگر دیگران زندگی بردگی را نپذیرند باید آنها را کشت و سوزاند پس از آن است که زمان مذاکره و امتیاز گیری آغاز می شود.

انتهای پیام//

اگر خوشت اومد لایک کن
7
آخرین اخبار