به گزارش راه شلمچه، روزها از پی هم میآیند و میروند، اما هیچگاه خاطرات آن هشت سال فراموش نمیشوند. آنها که از می ناب عشق معشوق حقیقی در جبهههای نور سیراب شدند، هرگز دست از این مستی نخواهند کشید. اما نسل نوین و آیندگان نیز حق دارند تا از این آب روشن بچشند. در سالهای بعد از جنگ تحمیلی، برخی هنرمندان، نویسندگان و شاعران و همچنین راویان و خاطرهگویان، تلاش کردند تا حال و هوا و ارزشها و مناسبات تجلییافته از جبهههای نور را زنده نگه دارند.
اما در سالهای بعد از جنگ، جریانهایی هم نهایت تلاش خود را کردند تا این فرهنگ را از بین ببرند و یا مهجور کنند.
عدهای از ایشان، رسماً بر طبل انفکاک نسل جدید از فرهنگ پایداری میکوبیدند؛ اما حوادث سالهای اخیر منطقه و فتنه داعشیها و ظهور نسل جدید از رزمندگان با نام مقدس مدافعان حرم که اغلب متشکل از جوانان دهه 60 و 70 بودند، نشان داد که طبل مدعیان توخالی بوده است. دفاع مقدس، فرهنگی است که ریشه در فرهنگ اصیل اسلامی و ایرانی و به ویژه تاریخ تشیع دارد و بسیاری از شاخصهای آن نظیر ازخودگذشتگی، فدا کردن خود برای ارزشهای دینی و ملی و حقیقت طلبی، در ذات همه ایرانیان است.
بنابراین، پرداختن به دفاع مقدس، فقط توجه به یک جنگ و یک مقطع از تاریخ نیست، بلکه بازخوانی و احیاء و استمرار فرهنگ، آئینها و هویت اسلامی-ایرانی است.
اما چطور میتوان این هویت را در نسل جدید و آیندگان تقویت کرد و جلا داد و به واسطه آن به تمدن نوین اسلامی دست یافت؟
تلفیق تبلیغ با هنر
دکتر بهروز ساقی، جانباز 70 درصد و نویسنده، شاعر و فعال رسانهای عرصه دفاع مقدس در گفت وگو با گزارشگر کیهان میگوید: «دفاع مقدس یکی از مهمترین جنگهای تاریخ معاصر جهان و متفاوتترین به لحاظ کیفی است. چون این نبرد، منبعث از فرهنگ اسلامی و ایرانی بود. دفاع مقدس ضامن تثبیت و گسترش انقلاب بود و نتایج آن را در تشکیل محور مقاومت اسلامی دیدیم و رزمندگان آن دوره فرماندهان امروز هستند که این جبهه را مدیریت میکنند.
علاوهبر آن دفاع مقدس باعث پیشرفت کشورمان در عرصههای مختلف شد؛ ازجمله قدرت نظامی ما که امروز زبانزد دنیا شده است و حتی ابرقدرتها به گونهای تبلیغ میکنند که گویی این قدرت نظامی در جنگهای مختلف امروز جهان نقش دارد و به سود یک طرف عمل میکند.»
وی درباره باید و نبایدهای کار تبلیغ و شناساندن حقایق دوران دفاع مقدس هم بیان میکند: «خاطرات دوران دفاع مقدس در اذهان مردم ما جاودان و تکرارنشدنی است و بازگویی آنها هیچگاه کهنه نمیشود؛ حتی با تغییر شرایط فرهنگی و آمد و رفت نسلها، این خاطرات باز هم تازگی دارد. من فکر میکنم دفاع مقدس ما ذاتاً آنقدر زیبایی و جذابیت دارد که حتی اگر بدون هیچ ابتکار و نوآوری، تصاویر آن دوران از آرشیو رسانهها و صداوسیما بیرون بیاید و به نمایش درآید باز هم تأثیرگذار خواهد بود؛ اما بههرحال هر چه بعد هنری تبلیغات افزایش یابد، نتیجه بهتری در پی دارد و ماندگاری بیشتری خواهد داشت. منابع، به حد کافی موجود است؛ خاطرات مردم و رزمندگان ثبت و ضبط شده و این جریان ثبت خاطرات، همچنان ادامه دارد و باید در حفظ آنها کوشا بود، اما بردن این خاطرات به قالبهای هنری روز ازجمله فیلم و سریال که هنرهای تصویری و ترکیبی هستند تأثیرگذاری افزونتری خواهد داشت و بهتر میتواند زوایای مختلف وقایع آن دوران را به نسل جدید منتقل کند.»
مسئولیت رسانه در قبال راهیان نور
اردوهای راهیان نور، از جمله عرصههایی است که نقش مؤثری در معرفی و شناساندن فرهنگ و تاریخ دفاع مقدس به نسل جدید دارد. هر ساله هزاران جوان از نقاط مختلف کشورمان و همچنین از کشورهای دیگر، در مناطق جنگی جنوب غرب و غرب کشورمان حاضر میشوند و پای صحبت راویان آن دوران مینشینند و در این جریان، رویشهای تازهای رخ میدهد. برخی هنرمندان نیز تجربه سفر راهیان نور و بازدید از مناطق جنگزده را دارند.
مرحومه «پروانه معصومی» یکی از این هنرمندان بود که ارتباطی نزدیک و علاقهای شدید به فرهنگ دفاع مقدس داشت. وی درباره اهمیت راهیان نور گفته بود: «اردوهای راهیان نور از ابتکارات مهمی است که نسل جوان را با وقایع و حوادث دوران دفاع مقدس آشنا میکند و در واقع میان نسل جدید و گذشته یک پل ارتباطی است.»
«جمال شورجه» کارگردان سینما نیز در این باره میگوید: «انتقال فرهنگ از طریق روایت شفاهی حركتی بالنده و تأثیرگذار است كه با برگزاری اردوهای راهیان نور اتفاق میافتد و میتوان از ظرفیتهای موجود در این زمینه استفاده كرد.»
وی میافزاید: «اگر راویان دفاع مقدس با خلوص و اشتیاق بیشتر صحنهها، عملیات و رشادتهای زمان جنگ را روایت كنند، این كار بیش از پیش روی طبقات مختلف و گروههای سنی گوناگون اثر میگذارد.»
«حمید بهمنی» نویسنده و کارگردان نیز از لزوم توجه به راهیان نور به عنوان یک سوژه برای تولید فیلم و خلق اثر هنری میگوید: «برپایی اردوی راهیان نور یک نقطه عطف در بخش فرهنگی است، این موضوع را خیلی دستکم گرفتیم؛ باید بدانیم تأثیر راهیان نور و حضور در مناطق جنگی در حوزه سینما دارای ظرفیت والایی است.»
رویش در گلزار شهدا
حمید بنا، نویسنده برنامه «از آسمان» که سالها در خدمت شهدا و خانوادههای شهدا بوده، شهدا را عامل هدایت جوانان میداند و به گزارشگر کیهان میگوید: «شهدای مدافع حرم تربیت شده شهدای دفاع مقدس هستند، تربیت شده آن مکتب هستند. کسی دست امثال شهید حججی را گرفت و به مکتب شهدا برد. شهید حججی در گروه شهید کاظمی کار میکرد. او پای مکتب شهدا تربیت و به حججی تبدیل شد. همه اینها بدون استثنا تربیت شده همان فرهنگ و مکتب هستند. اغلب شهدای مدافع حرم تقریباً متولد دهه 60 و 70 هستند. دهه شصتیها جنگ ندیده هستند. فقط دهه پنجاهیها جنگ را لمس کردهاند.
دهه شصتیهایی که به سوریه و عراق رفتهاند و به عنوان محور مقاومت و دفاع از حرم جنگیدند، تربیت شده همین مکتب بودند. یک روزی کسی دست اینها را گرفت و به گلزارهای شهدا و یادوارهها برد؛ آنجا از شهدا شنیدند و یک روز هم نام خودشان ثبت شد. شهیدی که به نسل جوانان امروز نزدیکتر است، قطعا به دل جوان بیشتر مینشیند. اگر بزرگان عرصه جهاد و شهادت برای نوجوانان صحبت کنند، این نسل حتما آن را دریافت میکند، اما اگر شهید از هم نسلیهای خودش باشد، مانند سید محمد آذین که خودش پایگاهداری و عضوداری میکرد؛ حتما ارتباط خوب و کاملتری میگیرند. البته همه اینها به روايتگرها بستگی دارد. اگر خودش با روایتها عجین شده و مانوس باشد و آنها را با جانش پذیرفته باشد، قطعا میتواند انتقال بدهد و انسانهای بهتری تربیت کند.
نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و مردم نباید ظرفیت گلزارهای شهدا را دست کم بگیرند و اگر این اتفاق بیفتد، متضرر میشوند و قطعا جوهر و جواهری را از دست خواهیم داد.» وی ادامه میدهد: «قطعاً اگر امروز جنگ شود، کسی که در مزار شهدای بهشتزهرا (س) تربیت میشود و زندگینامه شهدا را ورق میزند، راه آنها را ادامه میدهد. نمونه آن، مجید قربانخانی است.
وقتی شهید قربانخانی شهید شد، به مسئولین بسیج یافتآباد مراجعه کردیم. آنها میگفتند صدها مورد تقاضا، برای رفتن به جبهه مقاومت و جنگیدن داریم. اثر این شهادت، همان موقع در جان بچههای محله به وجود آمد و بدون اینکه از شهادت بترسند، صدها مورد برای جنگیدن در سوریه ثبتنام کردند. ما این روحیهها را دیدیم، این افراد رشد پیدا کردند و الحمدلله این راه ادامه خواهد یافت.»
پیوند جبهه مقاومت با دفاع مقدس
اما بدون تردید جبهه مقاومت و بهویژه نیروهای مدافع حرم که منجی جهان از شر داعش و گروههای تروریستی تکفیری بودند، اصلیترین میراثدار فرهنگ دفاع مقدس در دوران کنونی هستند. هم از این رو، امروز پرداختن به فرهنگ و ارزشهای پایداری و دفاع مقدس بدون توجه به جبهه مقاومت، قابلپذیرش نیست. اتفاقاً دشمنان انقلاب اسلامی و بدخواهان کشور ایران، با درک این موضوع، هر دو مقطع از تاریخ درخشان ما را هدف تخریب و تحریف قرار دادهاند.
دکتر علیرضا داوودی، متخصص علومشناختی و کارشناس رسانه به گزارشگر کیهان میگوید: «اول باید به این نکته اشاره کنیم که دشمنان قسمخورده جبهه مقاومت دشمنانی ساده و دمدستی نیستند؛ آنها خیلی دقیق و حرفهای راجع به موضوعات کار میکنند؛ بنابراین ما با دشمن سادهای طرف نیستیم. دشمن محور مقاومت دشمن فعالی است. آنها به طور معمول قصد تخریب سه محور را دارند؛ باور مردم به کارآمد بودن محور مقاومت، اقبال مردم به مسیری که مقاومت طراحی کرده است و امید به نتیجهبخش بودن محور مقاومت در همه عرصهها. رسانههای معاند همچنین روی دو قاعده فعالیت میکنند: شناخت مردم از محور مقاومت و شناخت مردم از محور ضد مقاومت. این دو در کنار یکدیگر به یک معناست؛ قصد دارند شناخت مردم نسبت به محور مقاومت را کاهش دهند، تحریف کنند، تغییر دهند و خیلی جاها واقعیات را معکوس کنند.
یعنی قدرت محور مقاومت را کاهنده و قدرت محور ضد مقاومت را فزاینده نشان دهند؛ بنابراین نوع و جنس کاری که آنها در حوزه رسانه انجام میدهند، یک رزم جدیتر نسبت به حوزه نظامی است. یعنی آنچه از آنها در میدان میبینید ده برابر بیشترش را در عرصه رسانه به کار میبرند.»
وی میافزاید: «رسانههای مقاومت در مواجهه با این جریان دو وظیفه اساسی دارند: اول، اقتدار، اشراف و اقدام محور مقاومت را در تمام عالم و در همه ساحات و عرصهها نشان دهند. عرصه فعالیت محور مقاومت فقط میدان رزم نظامی نیست؛ بلکه اقتصاد، سیاست امنیت و فرهنگ هم هست. دوم اینکه واقعیت محور ضد مقاومت را هم نشان دهد. آنها در زمان جنگهای ششروزه، نوعی ارعاب و تحریف را به واسطه رسانهها و اقداماتشان در میدان در ذهن مخاطب ایجاد کردند که رژیم صهیونیستی مثل یک ویروس همه عالم را فراگرفته بود، اما امروز نهتنها خود رژیم صهیونیستی بلکه متحدان و حامیانش در جهان توانایی حفاظت از قلب این رژیم در سرزمینهای اشغالی را هم ندارند. جریان ضد مقاومت زمانی که در میدان کم میآورند روی شناخت مردم از خودشان کار میکنند.
یعنی قصد دارند باور مردم را نسبت به خودشان مثل قبل نگه دارند، درحالیکه شرایط تغییر کرده است. حاجقاسم این را اثبات کرد، هم با حضورش و هم با خونش اثبات کرد که این باور غلط است. یعنی جریان ضد مقاومت بههیچ وجهمنالوجوه آن توانایی قبل را ندارد.»
داوودی ادامه میدهد: «من اینجا میخواهم استنادی بکنم. زمانی که حضرت امام(ره)فرمودند ما کمونیسم را در موزهها خواهیم دید، چقدر بعدش کمونیسم و شوروی سابق فروپاشیدند؟ امروز هم وقتی رهبر معظم انقلاب میفرمایند اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید، به این سخن باور داریم. چون محور مقاومت و حاجقاسم این باور را اثبات کردهاند. نشانههای اثبات این فرمایش آنقدر زیاد است که حتی چیزی بیشتر از یقین در ما ایجاد کرده است.
حوزه شناختی اینجا چهکار میکند؟ حوزه علومشناختی نبرد در این مسیر را بهگونهای طراحی میکند که بحث بر سر آفند و پدافند است. در اینجا جریان مقاومت خودش را آفندی اثبات کرده است در حالی که جریان ضد مقاومت الان در شرایط پدافندی قرار گرفته است. اما همه هموغمشان این است که بگویند جبهه ضد مقاومت آفندی است و جبهه مقاومت پدافندی. این مهمترین موضوعی است که باید برای مخاطب حتماً تبیین شود.»
خانواده شهدا؛ معدن اسناد و خاطرات
سید محمد مشکوهالممالک، نویسنده و فعال رسانهای عرصه مقاومت و دفاع مقدس هم درباره اهمیت کار تبلیغی در این حوزه به گزارشگر کیهان میگوید: این فرمایش رهبر انقلاب که فضیلت زنده نگهداشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست، ارزش کار برای شهدا را روشن میکند. در واقع باید از شهدا گفت و نوشت. نباید سیره شهدا و قصه فداکاریهایشان، به فراموشی سپرده شود.
وی از تجربه سالها مصاحبت و ثبت و ضبط خاطرات خانواده شهدا اینگونه یاد میکند: «در تمام سالهایی که با خانوادههای شهدا، جانبازان و آزادگان مصاحبه داشتم، سعی کردم تا ساده و صمیمی کنارشان بنشینم و با صبر و حوصله حرف دلشان را بشنوم و انعکاس دهم. وقتی مادر شهیدی با بغض و آه از پیکر بینام و نشان یگانه پسرش میگفت، با او همنوا میشدم. آنگاه که از دخترکی درباره پدر شهیدش میپرسیدم و او با نگاهی حسرتبار فقط به قاب عکس زل میزد و میگفت خاطرهای ندارم، دختر خودم را تصور میکردم که هر روز با لبخندی بر لب، در آستانه در به انتظار برگشتنم میایستد.
وقتی همسر شهیدی از روزهای تنهائیاش میگفت، همسرم را تصور میکردم که اگر روزی نباشم چه خواهد کرد؟ چهبهتر که همین حرفهای خودمانی به گوش فرزندان این سرزمین برسد. شاید آنان درد و رنجی را که یک دختر شهید از نبود پدرش تحمل میکند، بفهمند و بدانند سهم انسیه سادات موسوی در روز تولدش پیکر خونین پدر است؛ سهم رؤیا سیاه تیری، نفسهای به شماره افتاده پدر و وعده دیداری که هر جمعه در بهشتزهرا داشت... و هزاران فرزند شهیدی که از نعمت پدر محروم شدند تا پرچم جمهوری اسلامی با اقتدار به اهتزاز درآید. فرزندان شهدا اسطورههای مقاومت هستند و باید به دیده احترام آنان را نگریست.»