به گزارش راه شلمچه، رضا گنجی کارشناس رسانه در یادداشتی با اشاره به فضای حاکم بر اپلیکشن کلاب هاوس نوشت: حرّافها بر کلاب هاوس استیلا پیدا کردهاند. لذت و شهوت در صحبت کردن، خصیصه غالبِ گردانندگان رومهاست. اتاقها با موضوعات "سیاسی" دارای اقبال بیشتری هستند و مدیران این اتاقها با انتخاب تیترهای جنجالی بدنبال قلابِ مخاطبین وافر و گروگان گرفتن گوشهای بیشمارند.
بیشترینهی اداره کنندگان و آنها که پای ثابت استیجها هستند، جماعتی با کارنامههای ضعیفاند که در اغلب این سالها، در فضای سیاسی، احزاب، انجمنها و خاصه رسانههای مختلف ایرانی شهره به قهوهخورهای حرفهای جلساتاند و عملا خروجی فعالیتهای آنها منتج به فرهیختگی سیاسی و بسطِ کیاست در عالمِ سیاست نشده و راهگشای مشکلات جدی ایرانیان نبوده است. این طیف، باز بستری یافتند تا بیشتر شنیده شوند و دیده شوند و بیشتر از پیش، اینبار لایک شنیداری بگیرند.
شرایط کرونایی حاکم، کسب و کار این جماعت را کساد کرده است. بعضی از اینها در آستانه هر دور از انتخابات، جلسات و تورهای متعدد سخنرانی در دانشگاهها و محافل مختلف داشتند. سوپراستارهای سیاسی که بصورت مداوم در میتینگهای متعدد حضور بهم میرساندند و رخ مینمایاندند، حالا کمی افسرده و پریشان حالند. از آن همه فرصت برای دیده و شنیده شدن خبری نیست. فیالحال با این اوضاع و احوال، کلاب هاوس در نقش مُسکّن عمل میکند.
در هر دو سوی جریانهای شاخصِ سیاسی وطنی، فعالیت در این بستر دارای موافقین و مخالفینی است. گروهی بر این باورند که تجربه تحریم و تحدید و فیلتر پلتفرمهای پیشین، چه فتح و گشایشی برای تصمیم سازانِ پارسی به همراه داشت که آنها مترصدِ امتحان دوباره آن هستند؟
این گروه، سیاستِ مشارکت و حضور فعال و هوشمندانه در چنین زیستگاههای نوین مجازی را تبلیغ میکنند و بر این باورند که حریف، نحیفتر، مکتب ندیدهتر، بیمایهتر و زبونتر از آن است که بخواهد در برابر منطق و استدلال ما در دفاع از اصول و داشتههای گرانبهای موطنمان، تاب و توان رقابت داشته باشد. اعتقاد شان بر این است که نباید زمین را سهل به حریف واگذار کرد بلکه بجای محدودیت، با آگاهی بخشی، مصونیت در حوزههای مختلف علوم انسانی ایجاد کرد. این دوستان هدفشان را صیانت از نظام، تلاششان را مقبول و شب بیداری هایشان را عبادت میدانند.
کیفیت ذوقزدگی اصلاح طلبان درباره کلاب هاوس اصلا همسنگ شَعَفِ خالقین و کاشفین اصلی این پلت فرم نیست. آدمی فکر میکند که اینها برنامهاش را به نگارش درآوردهاند و سِرورها زیر مُتّکای "تدبیر" اینهاست و "امید" شان به سلامت این فضا درست است و نگرانی دیگران هم محلی از اعراب ندارد!.
در مقابل، مخالفین جان کلام شان همین یک بیت شعر است:
با خبر باش که بی مصلحت و قصدی...
آدمی را نبرد دیو به مهمانی...
به زعم آنها این بستر برای مقاصدی خاص و صد البته شوم پهن شده است که کمترینهاش گردآوری اطلاعات در موضوعات مختلف با سادهترین طراحی است.
منتقدین بر این باورند که کدام گشایش و خیری از کادوهای مجازی "غرب" نصیب "شرق" شده است که دلِ ایرانیان اینبار قرص باشد به این هدیه؟ برداشت مخالفین مبنی بر این است که تصور موافقین از مدیریت و جریان سازی در این بستر سهل انگارانه تر از واقعیتهای تخریبی این فضاست.
ندهد هیچ کسی نسبت طاوسی
به شغالی که دُم زشت کُند رنگین
صداهای موجود در این شب نشینیهای مجازی "شنیدنی" است. بیچاره اپوزوسیونها که از فرط بیریشهگی روز به روز درماندهتر از قبلاند، هر جا سفرهای پهن باشد خودشان را میهمان میکنند، شاید لقمهای "نفاق" کاسب باشند.
باید به بعضیها گفت که صرف "فارسی" سخن گفتن دلیل ایرانی بودن نیست. اگر به این بود که گروهی از کارمندان "موساد" پارسیترند چون شیواتر از شماها فارسی گپ میزنند.
کارمندان رسانههای فارسی زبان یا بهتر است بگوییم دوبلورها و مترجمین رسانههای دولتهای مخالف جمهوری اسلامی ایران، در روزهای نخست به این کِلاب سرازیر شدند و سعی کردند تا در بازی افکارسازی و خط دهیهای ذهنی نقشی فعال داشته باشند.
در هر گروه به استیچ دعوت میشدند و تبلیغ رسانههایشان را میکردند و تصویری دهشتناک از نظام ایرانی ارائه میدادند و البته هنوز هم چنین میکنند.
اکنون گردانندگان رومها و مخاطبین اقبال کمتری به آنها نشان میدهند و دست آنها در این بازی را تا حدی خواندهاند. فهمیدهاند که این لب و دهن داران در چنته چیزی ندارند و همهی شجاعتشان در "نفرت پراکنی" است. این شبها، بیشتر سعیشان بر شنیدن است و گرفتن ایده و خوراک برای رسانههایشان. مطلعید که این جماعت حتی در خلق عبارتها نیز عاجزاند. مینشینند تا ببینند که داخلیها چه خلق میکنند تا آنها از آن عاریه بگیرند و تُرک تازی کنند.
کارگرانِ رسانههای فارسی زبانِ خارج نشین در محتوا و سوژه در حال تهی شدن بودند که سیاست بازان تهران نشین با حضور فعال و ارائه اطلاعات و تحلیلهای رنگارنگ به دادشان رسیدند. خدا خیرشان بدهد! دستگیری کردند. نگذاشتند هموطنی در بلاد غربت از رسانهای اخراج شود! سوژه رساندند. خط دادند، خط گرفتند، محتوا تقدیم کردند و... اینکه کارِ بدی نیست، هست؟
در مقابل، کاربران عادی کلاب هاوس، در کنار نقدهای فراوان به رسانه های وطنی، ناباورانه و فرای تصورات، رسانههای فارسی زبان و کارگران آن رسانهها را به چالش کشیدند و آنها را فاقد نیات سالم در دلسوزی برای ایرانیان دانستند.
مدیران بخشها و کارگران اجارهای رسانههای فارسی زبان در کلاب هاوس انتظار چنین واکنشی از سوی حاضرین در این بستر را نداشتند. خصوصا وقتی دیدند که بخش قابل توجه ای از مخالفین نه از خیمه اصولگراها، بلکه به عکس از بدنه اصلاح طلبان و بعضا از منتقدین جدی نظام سیاسی ایران هستند.
همانند اغلب فضاهای مجازی، ما شاهد حضور فرهیختگان واقعی در موضوعات مختلف در کِلاب هاوس نیستیم. کم عمقها و پُرگوها بر صحن چیرهاند. سیمای گردانندگان روم های مختلف، با موضوعات سیاسی شدیدا تکراری شده است. جماعتی که هر شب در این رومها در گردش هستند و مدام در استیج ها حرفهای تکراری میزنند. اغتشاشهای صوتی، اختلالهای کلامی و شوریدگی در انتقال پیام، زودتر از انتظار، ظهور و بروز پیدا کرده است.
منبع؛ تسنیم
اتاقهای "فان" شبهای پر مخاطبتری را سپری میکنند. آنها بدنبال شعر و شِر و طرب و ناز و نازنیناند. در سوی دیگر، جریان اصلاح طلب وطنی اصرار عجیبی برای روشن نگه داشتن این چراغ دارد. یک روز با آتش «فائزه»، اجاق کلاب هاوس را داغ نگه میدارد. یک روز با جهرمی و زیباکلام و دگر روز همهی تلاشش بر این است که یکی را بیاورد که خوب «تکرار» میکند.
فهم این نکته که دخیل بستن به این امامزاده و بالا رفتن از این طناب، خواست و دستور اتاق فرمان اصلاح طلبان داخلی و خارجی است یا بازی گوشی بچههای این جریان، نیاز به زمان دارد.
پیش بینی بعضیها بر این است که کلاب هاوس در ایران زود اوج گرفت و یحتمل زود بی فروغ میشود، اتفاقی که مد نظر خالقین این پلت فرم نبوده و نیست. اگر برای تاثیرگذاری بر انتخابات آتی خلق شده باشد.