به گزارش راه شلمچه: "حسین امیدی" کارشناس مسائل سیاسی در یادداشتی، به جنگ بی اسرائیل و گروه های مقاومت منطقه مرداخته است و می نویسد: شتاب تحولات، تغییرات ژئوپولیتیکی و مستجدات میدانی در جای جای جهان نوین و پسانوین چنان سریع، ناگهانی و نگران کننده است که گاهی طیفی از مردم دنیا به اشتباه تصور می کنند این تغییرات عمیق و ریشهای، تابع عوامل و مؤلفه های تعیین کننده و نظم و نسق خاصی نیستند یا حتی اگر نظم و نسقی وجود داشته باشد، همان نظم معروف نظام تک قطبی قرن گذشته است که درآن قدرتهای معروف و معهودی چون ایالات متحده آمریکا، پادشاهی متحده بریتانیا، جمهوری فرانسه و اقمارشان درجای جای دنیا درآن فعال ما یشاء هستند.
نگاه سطحی غیر علمی و احساسی حاکم بر عوام، چنین برداشتی را تقویت و در مواردی، به غلط، نهادینه می نماید.
اما مطالعه، بررسی، و تحلیل بی طرفانه اینگونه تحولات بنیادین میدانی و سیر تاریخی شان که در هر دوره ای اثراتی عظیم بر معاصرانش داشته، گواه واقعیتی دیگر است.
در حقیقت می توان قاطعانه ادعا کرد که همیشه و در همه حال راهبردها و ابرراهبردهایی ساده وسدید، و در عین حال ثابت و محکم، منشأ تمامی رخدادهای مهم تاریخی از بدو تاسیس حکومتها، پادشاهی ها، و نهادهای حاکمیتی در جای جای این کره خاکی بوده اند.
چنین به نظر می رسدکه تا پایان حضور فرزندان آدم بر کره خاکی و در این دنیای فانی، داستان چنین خواهد بود. بنابراین، جهان سیاست در قرن بیست و یک از این قاعده مستثنی نیست.
در راستای تبیین پیش درآمد یادداشت، یک واقعه مهم مورد تحلیل قرار می گیرد.
براستی حقیقت ماجرای غزه چیست؟
از نقطه نظر امنیتی، اقتصادی، و سیاسی و بدون در نظر گرفتن ملاحظات دینی و ایدیولوژیک و حتی نگاه غالب دوستداران نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران، چه تحلیل منطقی می تواند در این باره قابل ارائه باشد؟
گمان نمی رود اکثریت غالب مردم دنیا از حقیقت آنچه درغزه می گذرد و چرایی رخداد این فاجعة مهیل بشری آگاه باشند.
چند هفته پیش از آغاز عملیات طوفان الاقصی(۷ اکتبر، ۲۰۲۳)، بنیامین نتانیاهو به مجمع عمومی سازمان ملل می رود و نقشهای را به جهانیان نشان می دهد و (به زعم باطل خویش) طرح جدید خاورمیانه جدید را رونمایی می کند. مخاطبان از خود میپرسیدند خط قرمزی که از هندوستان تا اروپا با ماژیک قرمز رسم شده است چیست؟
نتانیاهو توضیح می دهد که این خط قرمز نشان دهنده کریدور اقتصادی مهمی است که از هند آغاز شده و سپس به امارات متحده عربی، عربستان سعودی، اردن، فلسطین اشغالی و در نهایت تمامی قاره اروپا امتداد می یابد.
این خط ممتد برهمکاری بسیار نزدیک اقتصادی، سیاسی، و امنیتی کشورهای مرتبط تاکید می کند.
نتانیاهو مرتکب خطای راهبردی فاحشی شد.گذر زمان نشان می دهد که تاوان این اشتباه بزرگ را شخص نخست وزیر رژیم غاصب خواهد داد. او دست خود و همکاران منطقه ایش را رو کرد. پر واضح است که آنها نیز به سهم خود تاوان این خبط را خواهند پرداخت.
ایالات متحده آمریکا پس از اینکه کم کم شاهد فروپاشی هیمنه تاریخی دلار بر اقتصاد دنیا، بخصوص پس از سرقت 300 میلیارد دلار از کشور فدراسیون روسیه، تضعیف نفوذ خود بر دنیا، گسترش نفوذ قدرتهای بین المللی و منطقه ای مانند جمهوری اسلامی ایران، روسیه، و چین، تثبیت نقش فعال محور مقاومت در غرب آسیا و شمال آفریقا، هک شدن اطلاعات امنیتی و اقتصادی خود و شریک بدنامش رژیم اشغالگر قدس توسط رقبا، و تلاشها و اقدامات مذبوحانه و مفتضحانه در جهت تقابل با تبعات بریکس و جاده نوین ابریشم جمهوری خلق چین شد، برای خارج شدن از بحرانهای شدید پیش رو و جبران شکستهای پی در پی منطقه ای و جهانی خود به دنبال راه حل و گریزگاهی بود.
فی الواقع، راه حل گریز از چنین مشکلات بزرگی، ایجاد کریدوری اقتصادی به عنوان رقیب و جانشین جاده نوین ابریشم تاریخی می باشد.
تاریخ گواهی می دهد که جاده ابریشم، در طول تاریخ بشریت، بزرگترین شاهراه اقتصادی دنیا بوده است. این شاهراه حیاتی از امپراتوری باستانی چین آغاز شده و با گذر از امپراطوری های بزرگی چون ایران شکوهمند به شامات رسیده و دریای مدیترانه و اروپا و آفریقا را در نوردیده و بهم متصل کرده است. با توجه به اهمیت موضوع، چینیها همیشه در صدد احیای این شاه راه تمدنی بزرگ بوده اند. بر کسی پوشیده نیست که جاده نوین ابریشم، یکی از مهمترین عواملی است که آینده اقتصادی و سیاسی و حتی امنیتی جهان را رقم خواهد زد.
در این اثناء، از طرفی، جمهوری اسلامی ایران و جمهوری عراق، قرارداد اتصال خطوط راه آهن بین خود را امضاء کردند و از طرف دیگر، بشار اسد رئیس جمهوری عربی سوریه، که حدوداً یک دهه منزوی و محصور بود به بزرگترین اقتصاد جهان یعنی جمهوری خلق چین سفر و تفاهم نامه های راهبردی فی ما بین را امضاء کرد.
حالا دیگر جاده ابریشم جدید علاوه بر اتصال جاده ای، از طریق راه آهن نیز چین را به بندر لاذقیه سوریه و از آن طریق به دریای مدیترانه و اروپا متصل میکرد.
تازه این فقط یک جنبه ماجرا است.
موضوع با اهمیت دیگر، انرژی به ویژه نفت و گازاست. آنچه عیان است این است که نمی شود بدون حرف زدن راجع به نفت و گاز درباره غرب آسیا صحبت کرد.
هنگامی که آمریکا کودتای معروف میدان را در اکراین به راه انداخت، دلیل اصلی آن حادثه مهم، فقط گسترش ناتو و نیز محاصره فدراسیون روسیه نبود. بلکه از دلایل اصلی آن احاطه، محدود، و کنترل کردن و در نهایت قطع ارسال گاز روسیه به اروپا بود.
با عنایت به این که روسیه دارای بزرگترین مخازن کشف شده گاز دنیا است، کنترل اکراین به معنای در اختیار گرفتن تمامی خط لوله های گاز روسیه که به اروپا متصل است، می باشد. شاید این خود دلیلی بر مخالفت رسمی تمامی روسای جمهور آمریکا اعم از دموکرات و جمهوری خواه با احداث خطوط گازی نورد استریم در خلال سالیان متمادی بوده باشد.
دلیل اصلی مخالفان احداث نورداستریم در آمریکا، بهره برداری از منابع عظیم گازی در آمریکای شمالی و جایگزینی آن با گاز روسیه در اروپا بود. از این طریق علاوه بر کسب درآمد سرشار مالی آمریکا، از نظر امنیتی و سیاسی نیز اروپا بیشتر به آمریکا وابسته می شود.
ناگهان، در کمال ناباوری بدون هیچ دلیل موجه ای، انفجارهای بزرگی در نورداستریم ۱ و ۲ اتفاق افتاد و بزرگترین حمله تروریستی به زیرساختهای اروپایی در تاریخ معاصر رخ داد.
پر واضح است که فقط سه کشور روسیه، آمریکا، و انگلیس توانایی این خرابکاری بزرگ را داشتند، لذا انگشت اتهام به سمت هر سه کشور نشانه رفت و هر سه متهم اصلی قلمداد شدند.
منطق و منافع ملی روسیه به عدم دخالت این کشور در این خرابکاری جدی دلالت داشت. با توجه به شرایط تحریمی گازی و نفتی اروپایی ها علیه روسیه، تصور انفجار خطوط گازی توسط روسیه، خودزنی روسها و غیر قابل تصور است.
حالا دیگر از صدور نفت و گاز روسیه به اروپا خبری نبود.
حال در این وضع پیچیده و بحرانی چه باید کرد؟
باعنایت به رخدادهای روسیه، از یک طرف، عرضه نفت وگاز آن کشور به بازار اروپا با مشکلاتی روبرو شد. از طرفی دیگر، ایالات متحده آمریکا به اهداف بلندمدت سیاست خارجی خود، گام به گام نزدیک و نزدیکتر می شد.
آمار های رسمی بینالمللی نشان میدهد جمهوری اسلامی ایران، رتبه دوم را از نظر دارا بودن ذخایر کشف شده گاز جهان در اختیار دارد.
در جریان مذاکرات موسوم به برجام، دولت تدبیرو امید، از آنجاییکه معتقد بود امضای جان کری تضمین است، در نهایت، با دادن امتیازات عدیده و تن دادن به برخی قوانین و مقررات ناعادلانه آژانس انرژی اتمی، با قبول تعهدات اضافی در سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶، قراردادی که حتی فراتر از انتظارات آژانس و به نفع کشورهای پنج به علاوه یک بود، امضا کرد.
اما همانگونه که شواهد تاریخی و توصیه عقلای قوم در ایران نشان می داد، آمریکای ترامپ، کما فی السابق، زیر قول خود زد و بر خلاف تعهدات بین المللی، تحریم های ظالمانه ای علیه مردم ایران وضع و دست ایران را از بازار نفت و گاز اروپا کوتاه کرد.
درنتیجه، روسیه و ایران دو کشور برخورداراز ذخایر عظیم گاز از صحنه رقابت، تا حدودی، کنار رفتند.
با توجه به ماهیت منفعل و غربگرای اغلب کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس و به حرکت درآمدن دومینوی عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی، به ویژه قطر بعنوان دارنده رتبه سوم ذخایر کشف شده گاز جهان، و شرایط حاکم بر منطقه، و تاثیر و تثبیت قدرت ایران بر غرب آسیا، این منبع عظیم انرژی نیز در صورت بالا گرفتن اختلافات دچار آسیب جدی میشود.
کشورهای صادر کننده انرژی در منطقه و جهان، در رقابت برای صادرات نفت و گاز به شرق آسیا و اروپا لازم است از دو مزیت برخوردار باشند تا بتوانند بازار اروپا و شرق آسیا را تصاحب کنند. اول، بهرهمندی از منابع فراوان انرژی، دوم قرارگرفتن برسر راه کریدورهای بزرگ بینالمللی تا حمل و نقل امن و پایدار انرژی از مبدأ به مقصد تضمین شود.
پروژه ناامن سازی غرب آسیا و برخی کشورهای شمال آفریقا مانند لیبی، که منبع انرژی دنیا هستند، پیشتر با بروز و ظهور داعش و اقرانش، و اذناب صهیونیستها در برخی کشورها مانند لیبی، سوریه، عراق، لبنان، یمن، افغانستان و غیره، به خوبی پیش رفته بود، تا اینکه محور مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران و رشادتهای سربازان وطن، به ویژه شهید حاج قاسم سلیمانی شکست سنگینی به داعش صهیونیست وارد کرده سوریه و عراق را از وجود ناپاکان پاک کردند.
از اهداف امنیتی، سیاسی و اقتصادی ناامن سازی غرب آسیا حذف کامل ایران از کریدور مهم راه ابریشم چین است.
با همکاری هند (رقیب سنتی چین) و آمریکا، حال رژیم غاصب قدس، خود را به عنوان راه حل کمبود گاز اروپا معرفی نمود. زیرا که منابع گازی عظیمی به ارزش تخمینی پانصد میلیارد دلار از جنوب ترکیه تا شمال مصر در سواحل کشورهای سوریه، لبنان، فلسطین، و مصر کشف شده بود.
وقایع خبر می دهد که بندر لاذقیه سوریه و نیز بندر بیروت پس از انفجار ویرانگر بزرگ ۲۰۲۰ تا امن هستند. نماینده اتحادیه اروپا در کنفرانسی اعلام کرد، قرارداد گاز اروپا با مصر و رژیم اشغالگر قدس به زودی منعقد خواهد شد تا به عنوان راهبردی موثر برای کاهش وابستگی به انرژی روسیه اجرایی شود.
در مورد اکتشافات انرژی فسیلی لازم به ذکر است که در سال ۲۰۱۰، پژوهشهای زمین شناسی در غرب آسیا به اکتشاف منابع عظیم گازی در میدان گازی شام در دریای مدیترانه، نزدیک سواحل سوریه، لبنان و فلسطین منجر شد.
ابتدا سوریه پیشنهاد همکاری در این میدان را نمیپذیرد و از همکاری با شرکت لوله گذاری صنایع قطری امتناع می ورزد. پس از چند ماه، در ادامه سیناریوی از پیش نوشته شده، رژیم اشغالگر قدس و آمریکا برای سرنگونی بشار اسد رییس جمهور قانونی سوریه اقدام می کنند، که با برخورد با حصن حصین ایران، این امر محقق نمیشود. ایران هیچ گاه دوستانش را تنها نمی گذارد. اما متاسفانه امروز آمریکا بخش مهمی از خاک سوریه را کنترل می کند و تمامی منابع نفتی سوریه را در اختیار دارد، اسرائیل غاصب با بمبارانهای مداوم بنادر سوریه به ویژه بندر لاذقیه، مانع استخراج گاز و اقدامات تجاری سوریه می باشد.
پس از خروج بندر مهم بیروت از معادلات، رژیم اشغالگر قدس، با اعلام ظرفیت استخراج مقادیر زیادی گاز و البته سرقت از میادین گازی لبنان، خود را به عنوان گزینه جایگزین و راه حل رفع کمبود گاز اروپا معرفی می کند.
البته در مناقشه گازی رژیم اشغالگر قدس و لبنان، رژیم از آمریکا می خواهد که مسئله را به صورت دیپلماتیک حل کند ولی پاسخ حزب الله تهدید به انهدام کشتی های دشمن در صورت تعرض به میدان گازی مشترک می باشد.
ساحل غزه نیز از منابع گازی فراوانی برخوردار است. همچنین مصریها و اسرائیلیها از سال ۲۰۰۷ در حال تمرکز بر استخراج گاز و با توجه به شرایط موجود، استخراج و فروش گاز لبنان، سوریه و فلسطین، متوقف شد و فقط بنادر رژیم اشغالگر و بندر حیفا قابل بهره برداری هستند.
اشغالگران می خواهند از طریق کریدور اقتصادی که نتانیاهو در سازمان ملل نشان داد گاز خود را صادر کنند. اسرائیل و آمریکا باهمکاری هند و امارات و برخی کشورهای مرتجع منطقه تلاش می کنند همه رقبا را حذف و با غارت منابع گازی دیگران بازار را قبضه کنند.
برنامه اسرائیل فروش گاز خود به اروپا همزمان با نزدیک شدن فصل زمستان سرد بود.
اما مگر می شود بدون حل کردن مسئله فلسطین برای همیشه و پایان تنش هفتاد و پنج ساله رژیم اشغالگر و مردم فلسطین، به این مهم دست پیدا کرد. با توجه به تنش موجود در منطقه و بدون حل کردن مسئله فلسطینیان آرامش در این نقطه حیاتی شکننده است.
نمایش مضحک نقشه راه هند به اروپای نتانیاهو در سازمان ملل اینگونه رمزگشایی می شود. بنیامین نتانیاهو مانند هم قطارانش، راه حل مسئله فلسطین را فقط از زاویه دید خودشان، بدون داشتن تحلیل درست واقع بینانه از تغییرات عمیق ژئوپلتیکی منطقه ای و بینالمللی می بینند.
به گمان نتانیاهو و بایدن، عادی سازی روابط با عربستان سعودی و به حاشیه راندن مسئله فلسطین و پس از آن حمله برق آسا به باریکه غزه و سپس نسل کشی و پاکسازی قومی مردم غزه با همکاری مصر و اردن و عربستان و اسکان اجباری اهالی غزه در صحرای سینا و پس از آن کوچاندن ساکنان کرانه باختری به اردن، پایان خوش خیالبافی نواده نتانیاهو است.
لذا طرح هجوم گسترده به باریکه غزه آماده می شود تا سر فرصت در اواخر ماه اکتبر عملیاتی شود تا دشمن صهیونیست به اهداف اقتصادی و ژئوپلتیک خود برسد.
اما تقدیر الهی جور دیگری رقم خورده بود. مقاومت حماس و جهاد اسلامی، بی صبرانه پنج سال برای طوفان الاقصی لحظه شماری و مشق شهادت می کردند. که در نهایت شب هفتم اکتبر شکست ترمیم ناپذیر ابدی رژیم اشغالگر قدس رقم خورد و نقشه صهیونیست ها نقش بر آب شد.
براستی که "و مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین".
و شد آنچه که همگان می دانند.
در حقیقت مسئله برای فلسطینیان مسئله مرگ و زندگی است.
محور مقاومت همسو با مردم شجاع فلسطین یا باید اشغالگران اسرائیلی و آمریکایی را از منطقه خارج کنند یا متجاوزان ددمنش به اشغال خود ادامه داده و با احداث راه جدید هند به فلسطین و اروپا و دزدیدن نفت سوریه و عراق و لبنان و نیز ایجاد موانع برای فروش گاز روسیه، ایران و دیگر کشورهای منطقه در بازار جهانی ادامه دهند.
صدو ده روز صبر و مقاومت جانانه دلاورمردان فلسطینی، تقدیم هزاران شهید و جانباز، حملات موثر محور مقاومت در سوریه، عراق، فلسطین، لبنان به نیروهای اشغالگر اسرائیلی و آمریکایی، ورود شجاعانه یمنیها به محور دریای سرخ و فلج کردن توان اقتصادی اشغالگران، ناامن کردن و موشکباران بی سابقه بنادر مهم ایلات و حیفا و ... توسط یمنیها و عراقیها، اعتراضات میلیونی علیه رژیم اشغالگر قدس و حامیانش در سراسر جهان، محکومیت قضایی اسرائیل در دیوان بین المللی دادگستری لاهه، و فروپاشی درونی اقتصادی، امنیتی، و سیاسی رژیم غاصب و تنبیه عوامل صهیونیستی در برخی کشورهای منطقه توسط ایران، که بعضاً توان هسته ای دارند، پیام مهمی به تمام دنیا مخابره کرد.
محور مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران در تحقق اهداف ابر راهبردی و راهبردیش مانند آزاد سازی قدس شریف و خارج کردن نیروهای بیگانه از منطقه غرب آسیا، با هیچ کس تعارف ندارد و در هر موقعیتی قابلیت تحمیل نظرات خویش را داراست.
هندوستان و ترکیه از اولین کشورهایی بودند که پیام را دریافت کردند. سفر وزیر خارجه هند به تهران (در راستای احیای پروژه بر زمین مانده چابهار وکریدور شمال جنوب و جبران مافات)؛ و استقبال گرم اردوغان از دکتر رییسی برای رسیدن به راه حل مناسب خروج از بحران و جلوگیری از شعله ور شدن آتش جنگ منطقه ای و کم کردن آثار زیان بار امنیتی، اقتصادی، و سیاسی آن، در این راستا ارزیابی می شود.
شایان ذکر است، که جنگ غزه اقتصاد اسرائیل را به مرز ورشکستگی رسانده است و ادامه و گسترش آن ضربات غیر قابل جبرانی را به اسرائیل وارد خواهد نمود. از سوی دیگر ، انصار الله یمن در دریای سرخ، با هدف قرار دادن کشتیها و ممانعت از حرکت آنهایی که به سمت فلسطین حرکت می کنند، تجارت غربیها با اسرائیل را کاملا مختل کرده است که خود آثار فاجعه باری برای اروپائیان به بار خواهد آورد. به جرئت می توان ادعا کرد که استمرار وضع موجود درغزه، می تواند آثار منفی و بسیار زیانباری بر اقتصاد غرب داشته باشد.
غربیها هیچ گاه نمی توانند از شاهراه حیاتی دریای سرخ بگذرند وآن را نادیده بگیرند. بنابراین، پیش بینی می کنم، به زودی، شاهد میانجیگری اروپائیها و تلاش جدی آنها برای پایان دادن به نسل کشی فلسطینیها و وارد نمودن فشارهای جدی بر اسرائیل و پایان جنگ غزه خواهیم بود. به هر حال اروپاییها هنوز به قدرت اقتصادی، امنیتی و سیاسی جهان اسلام بخصوص محور مقاومت نیاز دارند و نمی توانند همیشه فقط به آمریکا و اسرائیل تکیه کنند. جنگ غزه این را به خوبی ثابت کرد.
از طرفی انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نزدیک است و جو بایدن، مانند دیگر رقبایش، قدرت لابی صهیونیستی در ادامه حضورش در کاخ سفید را نمی تواند نادیده بگیرد. بایدن در تلاش برای به دست آوردن حمایت یهودیهای اسرائیلی که آمریکا را در قبضه خود گرفته اند، از هیچ اقدامی دریغ نمی کند. حتی نامزدهای دیگر نیز مانند دونالد ترامپ به جنگ غزه، اسرائیل و حمایت بایدن از آن اشاره می کند. از اینروست که شاهد ارسال دو محموله هوائی تسلیحات نظامی آمریکایی برای رژیم اشغالگر قدس هستیم که برای جلب رضایت لابی صهیونیستی و درخواست حمایت آنها در انتخابات پیش رو ارزیابی می شود.
اما اینبار با توجه به پایین آمدن محبوبیت و قدرت لابی صهیونیستی و افشا گری های بی سابقه جنایتهای رژیم اشغالگر در غزه و بیداری مردم امریکا و غرب ، احتمال دارد این حمایتهای بی حد و حصر نتیجه عکس دهد و زمینه شکست بایدن فراهم شود.
هفتم اکتبر سال دوهزار و بیست و سه، آغاز پایان سلطه هفتاد و پنج ساله صهیونیستها بر فلسطین، شکست نهایی طرح عادی سازی اعراب با رژیم صهیونسیتی، بازگشت هند به عقلانیت و خروج این کشور از محور کریدور مزعوم هند به اروپا، خروج نهایی اشغالگران آمریکایی از منطقه، تثبیت ایران به عنوان قدرت اول منطقه غرب آسیا و جهان اسلام، ایجاد کریدور شکوهمند راه ابریشم نوین به محوریت جمهوری اسلامی ایران، گسترش روابط ایران و پاکستان هسته ای پس از تنش مختصری که حاوی پیام به رژیم اشغالگر قدس و ... می باشد.
این مقطع زمانی نه فقط برای فلسطین که برای همه کشورهای منطقه مقطع زمانی حساسی است. براستی که برندگان این نبرد بزرگ، نقشه جدیدی در جهان پسا طوفان الاقصی ایجاد خواهند کرد.
قطعا محور مقاومت به رهبری جمهوری اسلامی ایران با همکاری با قدرتهای بزرگ بینالمللی مانند روسیه، چین، برزیل، آفریقای جنوبی، پاکستان، هند، و اندونزی و برخی کنشگران منطقه ای دیگر، نقش محوری بسیار مهمی را در حال و آینده جهان بازی خواهند کرد.
انتهای پیام//