به گزارش راه شلمچه، به نظر میرسد اصلاحطلبان در سال آخر دولت واقعاً منتقد دولت شدهاند. سهمخواهی دیگر موضوعیت ندارد و صندلی و پستی خالی نیست که بخواهند بر سر آن بجنگند، اما از این منتقد روحانی شدن در ماههای واپسین عمر دولت او، باز هم بوی تعهد و دلسوزی به مشام نمیرسد. باز باید دقیق شد و دید چه تحلیلی در پشت پردهها و محافل درونی اصلاحات، آنان را به این راهبرد رسانده که باید میان خود و دولت روحانی فاصلهگذاری کنیم. آیا پای انتخابات ۱۴۰۰ وسط نیست؟ آیا اصلاحطلبان از بیم تکرار شکست اسفند ۹۸ در خرداد ۱۴۰۰، پی جدانمایی خود از دولت روحانی نیستند؟ و سؤال دیگر آنکه آیا دغدغههای آنان با دغدغههای مردم در اعلام نارضایتی از دولت روحانی یکسان است؟ آیا گزارههای آنان برای نقد دولت روحانی همان گزارههای نقد دولت توسط مردم است؟ قیاس دغدغههای مردم و دغدغههای اصلاحطلبان در نقد روحانی، یک دم خروس دیگر را عیان خواهد کرد؛ اصلاحطلبان هنوز صدای اعتراض مردم به سیاستهای اقتصادی دولت را نشنیدهاند.
سهمخواهی سیاسی به اسم دلسوزی برای ملت
تابستان ۹۶ که در میانه خود، رویداد مهم تشکیل دولت دوم روحانی را داشت، با تنشهای رسانهای شدید میان افراد و احزاب اصلاحطلب با دولت همراه شد و گرچه میکوشیدند بگویند اگر به گزینهای در دولت رأی نمیدهیم، فقط از سر این است که «شاخصهای مورد نظر» را نداشته و از جمله سخنگوی فراکسیون امید، بهرام پارسایی گفت که «امیدواریم کابینهای که معرفی میشود شاخصهای موردنظر را داشته باشد تا ما به صورت یکپارچه از آنها حمایت کنیم» و بعد آن را به عباراتی متعهدانه گره زد که «اگر این شاخصهای تعریف شده در وزرای پیشنهادی نباشد ما در مقابل مردم، قانون و جامعه مسئول هستیم.»، اما این شاخصها را بیان نکرد. از سویی احمد شیرزاد، از اصلاحطلبان رادیکال مجلس ششم، لفافهگویی پارسایی را نداشت و خیلی صریح از سهمخواهی گفت و از اینکه سهمخواهی به عنوان یک واژه منفی شناخته میشود، انتقاد کرد: «سهمخواهی در عرف سیاسی کشور ما به عنوان یک واژه منفی مطرح شده است. آنچه منفی است این است کسانی که هیچ زحمتی نکشند و در یک حرکت اجتماعی هیچ نقشی نداشته باشند و بعد بگویند سهم ما را بدهید، اما اگر واقعاً یک حرکت جمعی صورت گرفته و نتیجه آن در انتخابات متجلی شده، طبیعی است که نفع این حرکت جمعی باید به همه برسد. آنچه در انتخابات امسال اتفاق افتاد، اینطور نبود که یک فرد به تنهایی به صحنه آمده و توانسته باشد معجزه صورت دهد. مجموعهای از مطالبات اجتماعی و گرایشهای سیاسی این موضوع را به نتیجه رساندند و طبیعی است که همه آنها باید در استفاده از آنچه اتفاق افتاده و مدیریت بعدی کشور نقش داشته باشند.»
در ادامه، البته مهره چینی روحانی در دولت دوازدهم نشان داد که چندان نتوانسته مقابل فشار اصلاحطلبان تندرو ایستادگی کند و اصلاحطلبان و مهرههایشان توانستهاند بخش اعظم دولت را اشغال کنند. شاید بیراه هم نبود؛ نه اصلاحطلبان بدون روحانی کاندیدای رأیآور و قابل قبولی داشتند و نه روحانی بدون اصلاحطلبان پایگاه رأی جالب توجه و اکثریتی داشت. جمع این دو در کنار هم (روحانی و اصلاحطلبان) پیروزی انتخاباتی آنان را رقم زد؛ دادن وعدههای نشدنی و تحلیلهای خلاف واقع و تخریب رقبا به هر قیمتی، سبک فعالیت انتخاباتی روحانی و کاندیدای پوششیاش، اسحاق جهانگیری بود و نقطه اشتراک با اصلاحطلبان هم همین سبک فعالیت انتخاباتی بود.
اما همان چند پستی که نظر اصلاحطلبان را تأمین نکرد، باز بهانه انتقادهای اصلاحطلبان میشد، یعنی دعوای سهمخواهی حتی پس از تن دادن روحانی به نظر اصلاحطلبان هم تمام نشد. آنها همان وزارت کشور را که وزیرش مطابق میلشان نشد یا مولاوردی را که نتوانستند در کابینه جا دهند، تا همین امروز بر سر دولت زدند.
دغدغههای غیرمردمی
اصلاحطلبان این روزها گاه منتقد دولت میشوند. اما دقت در جزییات تیترهای انتقادی آنان علیه روحانی نشان میدهد که انتقادات آنان از جنس انتقادات مردم نیست. از جمله روزنامه اعتماد، روز سه شنبه ۱۲ مرداد ۹۹ تیتر اول خود را اینگونه زده بود: «ناتوان در برابر انتظارات اصلاحطلبان» با روتیتر «اعتماد از دلایل ضعف دولت روحانی در پیشبرد و تحقق شعارهای اصلاحطلبانه انتخابات ۹۲ و ۹۶ گزارش میدهد»، اما با خواندن متن متوجه میشویم این شعارهای اصلاحطلبانه که از عدم تحقق آنها گلایه دارند، ربطی به مردم ندارد: «بیش از هفت سال از روزی که اصلاحطلبان پشت حسن روحانی ایستادند به این امید که اندکی به خواستههای اصلاحگرایانه برسند و اندکی روابط پیچیدهشان با حاکمیت را آن هم پس از وقایع ۸۸ ترمیم کنند، میگذرد. امروز، اما نه آن خواستهها محقق شد و نه اثری از ترمیم این رابطه به چشم میخورد. پیشنهاد «آشتی ملی» به محوریت سیدمحمد خاتمی به محاق رفت و «گفتوگوی ملی» که از سوی برخی چهرههای اصلاحطلب، مطرح شد بیسرانجام ماند. اخیراً پیشنهادی مبنی بر تشکیل دولت «مصالحه ملی» نیز مطرح شده که بعید به نظر میرسد در ماههای پایانی دولت، حسن روحانی در این زمینه کاری از پیش ببرد. یکی از جدیترین درخواستهای اصلاحطلبان که بدنه اجتماعی آنها موجب رأیآوری حسن روحانی شد، رفع حصر بود؛ مطالبهای که در چارچوب همان گفتگو و آشتی ملی میتوانست تحقق یابد، اما نشد.»
فرض کنید بروید سراغ کارگری که چند ماه است حقوق نگرفته و به او بگویید نظرت در مورد رفع حصر چیست! همین کافی است تا میزان یکی بودن دغدغه مردم و اصلاحطلبان را درک کنیم. باقی دغدغههای گزارش مذکور هم از همین جنس است؛ «سیاست داخلی، فعالیتهای مدنی و فرهنگی» گزارههای گلایه اصلاحطلبان از دولت روحانی است و هیچگونه دغدغه معیشتی و اقتصادی ندارند.
همراهی همچنان اصلاحطلبان با اصول دولت روحانی
اصلاحطلبان به انتقاد از دولت روحانی دیر رسیدهاند. البته هنوز هم از فریب دادن مردم با شعارهای کذایی انتخاباتی ابراز پشیمانی نمیکنند و همین یکی از دلایل بی اعتمادی مردم به آنان است. با این حال هم اکنون هم همچنان از سیاستهای کلی دولت روحانی دفاع میکنند. سیاست خارجی او را میستایند و برجام نافرجام او را تحسین میکنند. اگر روحانی هم نبود و حتی میرحسین موسوی، فتنه ۸۸ را رقم نمیزد و پس از احمدینژاد به جای روحانی رئیس جمهور میشد، کابینهاش فرقی با آنچه روحانی تشکیل داد، نمیکرد و سیاستهایش روال متفاوتی از نحوه اداره کشور توسط دولت روحانی نداشت. با این حساب، تورم و رکود مسکن و بازار بههمریخته ارز و طلا و خودرو همچنان همین بود که اکنون وجود دارد؛ بنابراین نمیتوان جدانمایی و فاصلهگذاری اصلاحطلبان از روحانی را جدی گرفت و باور کرد.
دیر و بیراه و همچنان پی سهم خود!
بیماری ناکارآمدی دولت مدتهاست عیان شده و اصلاحطلبان میخواهند با فاصلهگذاری سیاسی از خطر «شکست دوباره» خود را برهانند. طعم تلخ شکست در انتخابات اسفند ۹۸ را هنوز در کام دارند و از تکرار شکست در خرداد ۱۴۰۰ بیمناک هستند. با این حساب، همچنان بحث سهمخواهی وسط است و نه وضعیت مردم؛ سهم اصلاحات از انتخابات ۱۴۰۰. وقتی اصلاحطلبان کاندیدای خود را در انتخابات ۹۲ مجبور به انصراف برای پیروزی روحانی کردند، وقتی برای حمایت از روحانی در انتخابات ۹۶ کاندیدای پوششی به میدان فرستادند، وقتی برای سهم خواهی در دولت و چیدن مهرههای خودشان در کابینه دوازدهم فشار میآوردند، فکر نمیکردند که دیگر نمیشود خود را از این دولت جدا بدانند و با هیچ مدل فاصلهگذاری سیاسی، کسی روحانی را جدا از اصلاحطلبان متصور نمیشود؟ حالا هم باز بر دغدغههای سیاسی خود پافشاری میکنند و در حالی که مردم درگیر مشکلات اقتصادی و معیشتی ناشی از سیاستهای غلط دولت اصلاحطلبان و تحریم و کرونا هستند، آنان از رفع حصر سران فتنه میگویند. با این حساب روشن است که حنای آنان برای مردم رنگی نخواهد داشت. هم دیر یاد نقد دولت روحانی افتادهاند، هم انگیزهشان مردم نیست و هم پی دغدغههای سیاسی خود هستند. چرا مردم باید آنان را باور کنند؟!
منبع: روزنامه جوان