به گزارش راه شلمچه، محمود علیزاده طباطبایی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی و وکیل خانوادگی خانواده آیتالله هاشمی در گفتوگو با خبرگزاری برنا اعلام کرده اخیراً حسن روحانی با محمد خاتمی، ناطق نوری، اسحاق جهانگیری، محمدرضا باهنر، محسن هاشمی و علی لاریجانی دیدار کرده است. وی مدعی شد این جلسات به منظور «احیای جمهوریت نظام» از جمله بررسی علل کاهش مشارکت سیاسی مردم تشکیل شده و هدف آن بازسازی احزاب اصلاحطلب است اما شواهد امر نشان میدهد بانیان وضع موجود قصد دارند با تشکیل اتاقهای فکر عملیات روانی و تکیه بر فضای مجازی با هدف تخریب دولت سیزدهم، راهی برای بازگشت خود به صحنه سیاسی کشور بیابند و مجدداً در را بر همان پاشنه قبلی بچرخانند.
آقایان شوخی میکنند؟
میدانداری رئیس دولتهای یازدهم و دوازدهم که میراث رکود سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و همچنین افزایش بیسابقه تحریمهای خارجی را برای کشور به جای گذاشته است مانند یک شوخی تلخ سیاسی است. حسن روحانی همان کسی است که وعده داد چرخ اقتصاد را خواهد چرخاند اما آن چرخ را شکست؛ رشد بیسابقه آمارهای منفی اقتصادی در مقایسه با ابتدای شروع دولت او و به تبع آن رشد معضلات اجتماعی خود شاهد آن است که آقای روحانی برای بازگشت به صحنه سیاسی کشور بسیار عجله کرده؛ چرا که حداقل باید همانند دو سال آخر دولت خود همچنان سیاست سکوت را انتخاب میکرد تا کمتر یادآور روزهای تلخ مردم باشد. چه آنکه حضور اسحاق جهانگیری در این جلسات نیز یادآور باتلاق ارز 4200 تومانی است که امروز اقتصاد کشور را همچنان به گروگان گرفته و نه راه پیش برای تصمیمگیران گذاشته است و نه راه پس.
از سویی دیگر حضور چهرههایی نظیر محمد خاتمی در این جلسات که سابقه و مدیریت اقدام علیه جمهوریت را در سال 88 دارد آن هم به منظور احیای جمهوریت نظام! از طنزهای تلخ روزگار است.
توپخانهها! آتش!
نگاهی به چالشهای رسانهای علیه دولت سیزدهم و شخص رئیس جمهور نشان میدهد که رسانههای زنجیرهای چگونه به دنبال آن هستند تا دستاوردها را نقطه ضعف نشان بدهند. پروژه انتصابات فامیلی از همین قسم است؛ همان کسانی که روزگاری کشور را فامیلی اداره میکردند، امروز با دروغ و تهمت میخواهند خاطره بد مردم از «خاندان هاشمی» و «خاندان لاریجانی» و «حسین فریدون» را به اسم این دولت نیز تمام کنند. اینکه رئیس جمهور سیزدهم همانند آقای ناطق نوری با باجناقهایش کشور را اداره نمیکند یا آنکه شبیه مرحوم هاشمی، به فرزندانش سمت نمیدهد یا حتی برادری فاسدی همچون حسین فریدون ندارد، نه تنها به مذاق «ائتلاف بدنامها» خوش نیامده بلکه تنها در سه ماهه اول دولت، با تکیه به رسانههایی نظیر «خبرآنلاین»(نزدیک به علی لاریجانی)، «انتخاب» (وابسته به جریان اعتدال)، «شرق» (جریان اصلاحات)، «آفتاب یزد» (طیف خاتمی)، «آرمان» و سازندگی (خانواده هاشمی و حزب کارگزاران) و دهها رسانه ریز و درشت در فضای مجازی سعی کردند علیه دولت جنگ روانی راه بیندازند.
مدعیان «جمهور» علیه «جمهور»
نمونه دیگر این پروژهها، حمله و هتک حرمت رئیس جمهور پس از سفر موفق روسیه بود؛ سفری که با دستاورد عینی ارتقای سطح روابط تجاری آن هم در میانه جنگ اقتصادی همراه بود اما بازنمایی رسانهای از آن چه تصویری نشان داد؟ کسانی که همچون آقای لاریجانی پس از دوازده سال بالانشینی در مجلس، در ایام انتخابات اخیر و پیش از رد صلاحیت توانایی ملت ایران را در «تهاتر پوست بز» میدیدند، طبیعتاً از شکستن رکود دیپلماسی در این دولت خوشحال نشدند. اگرچه آنهایی که با سیاهنمایی دستاوردهای مهم «رزمایش مرکب نظامی» میان ایران-چین و روسیه و همچنین دستاورد سیاسی ارتقای روابط در میانه مذاکرات هستهای را نادیده انگاشتند، جز این انتظار نمیرود که منافع ملی را به پای عقدههای جناحی و ضعف عملکردی خود ذبح کنند. چه آنکه روزگاری «امضای کری تضمین است» سر میدادند و توانایی ملت ایران را در «آبگوشت بزباش» خلاصه میکردند.
بازی تمام شده است
این بازی تمام شده است؛ بازی «فامیلبازی»، کار نکردن به بهانه تحریم و FATF، بازی با جان مردم در عدم تلاش برای واردات واکسن، بازی با انگیزه جوانان در عدم ساخت مسکن، بازی غربپرستی و نگاه به خارج، بازی «نمیتوانیم نفت بفروشیم»، بازی احوالپرسی از کارگران از داخل ماشین خارجی شاسی بلند، بازی «بروید به جهنم»، بازی «دختر مظلوم وزیر»، بازی «جیسون رضائیان و طعم آدامس رئیس جمهور» و همه بازیهایی که به نام اعتدال و میانهروی ملت ایران را بازی میداد، تمام شده است.
امروز دیگر درآمد فروش نفت ایران به زمانی برگشته است که برجام نتوانست به آن نقطه برسد؛ واکسن آنچنان در اختیار مردم قرار گرفته که کار به خواهش از مردم برای تزریق واکسن رسیده است؛ دیپلماسی غربگرا به توازن رسیده و همزمان با مذاکره با غرب در حال توافق راهبردی با شرق هستیم؛ کشورهای عربی به ایران میآیند و مردم از بازی بیزار، امروز رئیس جمهوری را میبینند که نه تنها در کاخ سعادتآباد اسکان ندارد بلکه پنجشنبه و جمعه و هیچ روز تعطیلی را به رسمیت نمیشناسد؛ رئیسجمهوری را تجربه میکنند که به جای آنکه صبح جمعه بفهمد چه اتفاقی در کشور افتاده است، روزهای جمعهاش پرکارترین روز کاری اوست و از کاخ کرملین تا حضور در میان مردم سیلزده را در کمتر از 48 ساعت کاری خود ثبت میکند.
به عقب بازنمیگردیم!
مدعیان جمهور و مشارکت سیاسی امروز بهتر است از عمارتهای سازمانی خود در شمال تهران یا لواسان و... بیرون بیایند و در خیابان قدم بزنند؛ از مردم بپرسند که آیا میخواهید به دوران اعتدال بازگردید یا خیر؟ از مردم بپرسند چرا پس از هشت سال دولت اعتدال و میانهروی! خیلیهایشان به پای صندوقهای رأی نیامدند؟ برای رسیدن به پاسخ این پرسشها نیاز به فریبکاری نیست؛ آقایان روحانی، جهانگیری، لاریجانی، هاشمی، مرعشی، خاتمی و... به خوبی پاسخ این سؤالات را میدانند.
عملکردی که هیچ کدامشان آن را به گردن نمیگیرد و آن به گردن دیگری میاندازد. بنابراین امروز این مردم هستند که میگویند ما به عقب برنمیگردیم؛ چرا که آنهایی هم که بهواسطه دلخوری از عملکرد تأیید صلاحیتشدگان انتخابات 92 و 96، با صندوق رأی قهر کردند بهخوبی لمس میکنند که رئیس جمهور با رئیس جمهور «فرق میکند». رئیس جمهوری که به بهانه مقابله با کرونا، حتی به اعضای هیأت دولت و وزرای خود هم وقت ملاقات نمیدهد با رئیس جمهور دیگری که نه تنها در دسترس مسئولین بلکه در دسترس آحاد ملت است، قطعاً فرق میکند.