41 سال پیش در میدان ژاله تهران چه گذشت؟

در این‌ راهپیمایی‌ زنان‌ با چادر سیاه‌ جلو جمعیت‌ در حرکت‌ بودند و موتورسواران‌ با فاصله‌ 100 و 200 متری‌ جلوتر از همه ‌حرکت‌ می‌کردند تا هم‌ راه‌ را باز کنند و هم‌ به‌ راهپیمایان‌ آب‌ و غذا برساندند.

به گزارش راه شلمچه، در پی سرعت گرفتن حرکت انقلابی مردم در سال 56 و افزایش آن در سال 57 شاه برای حفظ قدرت مجبور به استفاده از ارتش شد. 

شاه به دلیل آگاه نبودن به عمق نارضایتی مردم بر این نارضایتی ها دامن زد و حرکت مردم را به استهزا گرفت به طوری که در مصاحبه مطبوعاتی روز 23 اردیبهشت 1357 در مورد اوضاع بحرانی ایران گفت: «این شورش ها را دو گروه تجزیه طلبان و سیاسیون قدیمی رهبری می کنند تظاهرات ضدمیهنی چند روز اخیر کار کسانی است که به سلامتی پیشه‌وری شراب می خورند و با کسانی که می خواهند ایران را به ایرانستان تبدیل کنند و افراد این شورش ها به عقاید بچه گانه، احمقانه، عجیب و غیرقابل درک مربوط می شوند.»

اما این سخنان بر آتش خشم مردم دمید؛ یکی از تجلی‌های اصلی این خشم در نماز عید فطر به امامت شهید مفتح در روز 13 شهریور 1357 و تظاهرات گسترده پس از آن در تهران و سایر شهرها رخ نمود. 

سپهبد ناصر مقدم پس از تظاهرات روز عید فطر به دیدار شاه رفت و با اشاره به راهپیمایی‌های مردم و ابراز نگرانی از تبعات سوئی که می‌توانست برای ارکان حاکمیت به بار آورد، و با استناد به نظر کارشناسان ساواک و اداره دوم ارتش دستور شاه را برای برقراری حکومت نظامی در تهران و برخی شهرها به دست آورد و دولت شریف امامی سرانجام در شامگاه روز 16 شهریور 1357 در تهران و 11 شهر دیگر اعلام حکومت نظامی کرد.

 با این اقدام فاجعه جمعه خونین 17 شهریور 1357 در میدان ژاله (شهدا) تهران رقم خورد و به نقطه عطفی در گسترش مخالفتهای عمومی با حکومت پهلوی تبدیل شد. 

با پرداختن به وقایع روز قبل از این تاریخ می‌توان آن چه را به این رخداد تاریخی منجر شد، پی‌گیری کرد:

پس از آن‌که برگزاری‌ راهپیمایی‌ 13 شهریور (عید فطر) تجربه‌ موفقی‌ ارزیابی ‌شد، تصمیم‌ گرفته شد بار دیگر در مقابل‌ حکومت ‌شریف‌امامی‌ و به‌ منظور برائت‌ از وی‌، تظاهراتی انجام شود.

شهید محلاتی در این ارتباط می‌گوید:"بعد از راهپیمایی‌ عید فطر به‌ این‌ نتیجه‌ رسیدیم‌ که‌ این‌ کار باید با نظم‌ و ترتیبی‌ ادامه‌ یابد، جلسه‌ای‌ گرفتیم‌ و از صبح‌ تا غروب‌ دور هم‌ بودیم‌ و تصمیم‌ گرفتیم‌ که‌ روز پنج‌شنبه‌ (16 شهریور) راهپیمایی‌ کنیم‌."

آیت‌الله بهشتی‌ نیز در جامعه‌ روحانیت ‌استدلال‌ کرد که‌"بعد از راهپیمایی‌ عید فطر حالا که‌ مردم‌ آمدند نباید در این‌ حرکت ‌مردمی‌ فترت‌ ایجاد شود"‌ لذا از مردم‌ برای راهپیمایی‌ دعوت‌ شد.

با وجود برخی اختلافات برای اعلام عزای عمومی یا برپایی راهپیمایی با فرارسیدن‌ سحرگاه‌ روز 16 شهریور سیل‌ جمعیت‌ از گوشه‌ گوشه‌ی‌ تهران‌ جاری‌ شد. به‌ گزارش‌ کیهان‌، تهران‌ یک‌پارچه‌ تعطیل‌ و تظاهرات‌ بود. صدها هزار تظاهرکننده ‌در خیابان‌های‌ تهران‌ راهپیمایی‌ کردند. راهپیمایان‌ برای‌ سربازان‌ دست‌ تکان‌ می‌دادند و گل‌ پرتاب‌ می‌کردند. ناظران‌ تعداد رهپیمایان را تا یک‌ میلیون‌ نفر تخمین‌ زدند. طول‌ صف‌های‌ راهپیمایان‌ به‌ چند کیلومتر می‌رسید.

در این‌ راهپیمایی‌ زنان‌ با چادر سیاه‌ جلو جمعیت‌ در حرکت‌ بودند و موتورسواران‌ با فاصله‌ 100 و 200 متری‌ جلوتر از همه ‌حرکت‌ می‌کردند تا هم‌ راه‌ را باز کنند و هم‌ به‌ راهپیمایان‌ آب‌ و غذا برساندند. در این‌ تظاهرات‌ رهبران‌ جبهه‌ ملی‌ نیز شرکت‌ کردند. روزنامه‌ اطلاعات‌ نیز گزارش‌ داد: جمعیت‌ راهپیمایی‌ در پایان‌ به‌ صدها هزار نفر رسید. مردم‌ بر سر راهپیمایان‌ گلاب‌ می‌ریختند. ابتدا مأموران‌ کوشش‌ کردند جلو راهپیمایی‌ را بگیرند.، اما بعد راه‌ را باز کردند و به‌ دنبال‌ جمعیت‌ به‌ حرکت‌ درآمدند. صدها موتورسوار با شعار و تابلو جلوی‌ جمعیت ‌حرکت‌ می‌کردند.

در زیر پل‌ سیدخندان‌ یک‌ شعار کمونیستی‌ بر روی‌ پارچه‌ علم‌ شد که‌ بلافاصله‌ مردم‌ آن‌ را پایین‌ کشیدند. کامیون‌های‌ میوه‌ که‌ هر لحظه‌ خالی‌ و پر می‌شدند جمعیت‌ را همراهی‌ می‌کردند.

 


 این‌ خبرها تا نزدیکی‌ ظهر برای‌ چاپ‌ در روزنامه‌های‌ عصر تهیه‌ شده‌ و به‌ دلیل‌ اخبار 17 شهریور روزنامه‌ها نتوانستند اخبار عصر را منتشر کنند.

شهید محلاتی‌ که‌ در آن‌ روز از طرف‌ جامعه‌ روحانیت‌ مسئول‌ ستاد برگزاری‌ راهپیمایی‌ بوده‌ است‌، چنین‌ گزارش‌ می‌کند: ارتش‌ با وسایل‌ زرهی‌ در سراسر خیابان‌ انقلاب‌ فعلی‌ مستقر شده‌ بود. با این‌ حال‌ ملت‌ از شمیران‌ حرکت‌ کردند به‌ طرف‌ پایین‌. ما رابط‌ داشتیم‌ که‌ مرتب‌ به‌ ما خبر می‌دادند.

هنگام‌ ظهر آیت‌الله بهشتی‌ در خیابان ‌انقلاب‌ نزدیک‌ پیچ ‌شمیران‌ به‌ نماز ایستاد، خبر آوردند آخر صف‌ حدود چهارراه‌ قصر است‌. بعد از نماز، جمعیت‌ را به‌ طرف‌ میدان‌ شهیاد (آزادی‌) حرکت‌ دادیم‌. شعارها را کنترل‌ می‌کردیم‌. شعارها از جلو تعیین‌ می‌شد. عصر به‌ میدان‌ آزادی‌ رسیدیم.‌ قرار شد آیت‌الله بهشتی‌ برای‌ جمعیت‌ صحبت‌ کند و آقای‌ ناطق ‌نوری‌ که‌ لباسش‌ را عوض‌ کرده‌ و لباس‌ شخصی‌ پوشیده‌ بود، قطعنامه‌ را بخواند. به‌ روایت‌ آقای‌ ناطق‌ نوری‌، نزدیک‌ به‌ غروب‌ بود که‌ جمعیت‌ به‌ میدان‌ آزادی‌ رسید. کامیون‌های‌ ارتشی‌ داخل‌ میدان ‌آزادی‌ استقرار یافته‌ بودند، مردم‌ به ویژه خانم‌ها با شعارهای‌ خود سربازان‌ و درجه‌داران‌ را منقلب‌ کردند و آن‌ها را به‌ گریه‌ انداخته‌ بودند.

 آیت‌الله بهشتی‌ تصمیم‌ گرفت‌ برای‌ جمعیت‌ سخنرانی‌ کند. از او دعوت‌ کردند روی‌ یک‌ اتومبیل‌ پارک‌شده‌ برود، وی‌ این‌ اقدام‌ را بدون‌ اجازه‌ صاحبش‌ غاصبانه‌ شمرد و امتناع‌ کرد. بشکه‌ای‌ پیدا کردند و ایشان‌ روی‌ آن‌ ایستاد و سخنرانی‌ کرد. آقای‌ ناطق‌ نوری‌ هم‌چون‌ تحت‌ تعقیب‌ بود، با لباس‌ شخصی‌ و عینک‌ دودی‌ قطعنامه‌ را قرائت‌ کرد.

آیت‌الله بهشتی نیز اعلام کرد جامعه روحانیت برنامه‌ای برای راهپیمایی ندارد.

بنا بر گزارش‌ ساواک‌،"‌تظاهرات‌ این‌ روز از منطقه‌ قیطریه‌، ونک‌، پهلوی‌ (ولی‌عصر) ژاله‌ و مناطق‌ جنوب‌ شهر شروع‌ شد و جمعیت‌ها در شاهرضا (انقلاب‌) و آیزنهاور(آزادی‌) به‌ هم‌ پیوستند و ساعت‌ 30 : 18 به‌ میدان‌ شهیاد (آزادی‌) رسیدند."‌

طبق‌ این‌ گزارش‌ مردم‌ تابلوهای‌ خیابان‌ شاهرضا را محو و روی‌ آن‌ نوشتند"‌خیابان ‌خمینی‌"‌. هم‌چنین‌ مردم‌ در مقابل‌ دانشگاه‌ صنعتی‌ شریف‌ شعار می‌دادند"‌دانشگاه‌ خمینی‌"‌ و تابلوهای‌ خیابان‌ آیزنهاور را به‌ خیابان‌"‌شریعتی‌ و خمینی‌"‌ تبدیل ‌کردند.

 طبق‌ این‌ گزارش‌ مردم‌"‌در خیابان‌ آیزنهاور مرتباً اعلام‌ می‌کردند که‌ جمعیت‌ فردا صبح‌ در خیابان‌ شهدا ـ نامی‌ که‌ تظاهرکنندگان‌ به‌ خیابان‌ ژاله‌ داده‌اند ‌ـ اجتماع‌ کنید."‌

ماه‌ رمضان‌ 1357 برای‌ رژیم‌ بسیار شکننده‌ بود. شاه ‌می‌پنداشت‌ با تعویض‌ آموزگار و روی‌ کار آمدن‌ شریف‌امامی‌ و دادن‌ امتیازات‌ مردم‌ را آرام‌ خواهد کرد، ولی‌ سیر حوادث‌ نشان‌ داد که‌ حرکت‌ مردم‌ در حال‌ وسعت‌ و سرعت ‌است‌.

به‌ گزارش‌ ساواک‌ "‌از اوّل‌ ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ تا روز 17 شهریور مجموعاً حوادث‌ و وقایعی‌ رخ‌ داده‌ که‌ اوج‌گیری‌ آن‌ تقریباً از روز 9 شهریور"‌، یعنی‌ 26 رمضان‌ و چهار روز بعد از دولت‌ شریف‌امامی‌ بوده‌ و طی‌ این‌ مدت‌ جمعاً 687 مورد شکستن‌ شیشه‌، 206مورد آتش‌سوزی‌، 528 مورد شهادت‌ مردم‌ و قتل‌ مأمورین‌ انتظامی‌، 69 مورد حمله‌ به ‌مأمورین‌، 38 مورد بمب‌گذاری‌، 27 مورد حمله‌ به‌ مؤسسات‌ دولتی‌ و ملی‌، 3380 جلسه‌ سخنرانی‌ مذهبی‌ در سراسر کشور که‌ بیش‌ از 1750 جلسه‌ از این‌ جلسات‌ ضدیت‌ با رژیم‌ و تحریک‌ مردم‌ به‌ آشوب‌ و بلوا سخن‌ گفته‌ شده‌ و توزیع‌ 343 نوع‌ اعلامیه‌ و نشریه‌ با نام‌ مشخص‌ و غیرمشخص‌ مبنی‌ بر ضدیت‌ با رژیم‌ و حکومت‌ ایران‌ و برپایی‌ نزدیک‌ به ‌923 مورد تظاهرات‌ نسبتاً توأم‌ با خشونت‌ در نقاط‌ مختلف‌ مملکت‌ رخ‌ داد و سازمان‌یافته‌ است‌."‌

 



 

رژیم‌ شاه‌ بعد از راهپیمایی‌ بزرگ‌ 16 شهریور به‌ این‌ نتیجه‌ رسید که‌ باید بر شدت‌ سرکوب‌ افزود تا بتوان‌ بحران‌ را مهار کرد. به‌ روایت‌ فریدون‌ هویدا، پس‌ از راهپیمایی ‌روز 16 شهریور، فرماندهان‌ نظامی‌ به‌ شاه‌ فشار آوردند که‌ هر چه‌ زودتر در تهران‌ حکومت‌ نظامی‌ اعلام‌ کند و خواسته‌ خود را نیز چنین‌ توصیه‌ کردند:"در راهپیمایی‌ امروز سیل‌ جمعیت‌ به‌ راحتی‌ می‌توانست‌ عمارت‌ مجلس‌ و تأسیسات‌ رادیو ـ تلویزیون‌ را به ‌تصرف‌ خود درآورد. شاه‌ بعد از چند ساعت‌ تردید و دوددلی‌ با سفرای‌ انگلیس‌ و آمریکا به‌ تبادل‌ نظر پرداخت‌ و تصمیم‌ گرفت‌ تسلیم‌ نظر فرماندهان‌ ارتش‌ شود."‌

ارتشبد فردوست‌ نیز این‌ خبر را به‌ شکل‌ دیگری‌ تأیید می‌کند و می‌گوید بعد از واقعه‌ 17 شهریور من‌ در جلسه‌ فرماندهان‌ نظامی‌ با ادامه‌ حکومت‌ نظامی‌ مخالفت‌ کردم‌، ولی‌ بقیه‌ از جمله‌ ازهاری‌ رییس‌ ستاد ارتش‌، صمدیان‌پور رییس‌ شهربانی‌، مقدم‌ رییس‌ ساواک‌ و قره‌باغی‌ (وزیر کشور) صراحتاً گفتند که‌ حکومت‌ نظامی‌ دستور صریح‌ محمدرضاست‌. 

از طرف‌ دیگر شریف‌امامی‌ که‌ پنداشته‌ بود با تغییر تاریخ‌ شاهنشاهی‌ به‌ هجری‌ شمسی و بستن‌ چند قمارخانه‌ مردم‌ و رهبری‌ نهضت‌ را آرام‌ خواهد کرد، بلافاصله‌ بعد از راهپیمایی‌ عید فطر متوجه‌ شد که‌ سخت‌ در اشتباه‌ است‌؛ به‌ همین‌ جهت‌ با سرعت‌ عکس‌العمل‌ نشان‌ داد و طی‌ اطلاعیه‌ای‌ اعلام‌ کرد:"‌متأسفانه‌ دست‌های‌ پنهان‌ با استفاده ‌از روش‌های‌ شناخته‌شده‌ در صدد سوءاستفاده‌ از این‌ شرایط‌ برآمده‌ و با تشکیل‌ اجتماعات‌ و ترتیب‌ تظاهرات‌ مطالبی‌ را که‌ بر خلاف‌ قوانین‌ کشوری‌ است‌ مطرح‌ می‌سازد... به‌ منظور تأمین‌ آسایش‌ عموم‌ و جلوگیری‌ از اقدامات‌ خرابکارانه‌، دولت‌ مقرر می‌دارد که‌ تشکیل‌ اجتماعات‌ با اجازه‌ شهربانی‌ و فقط‌ در محل‌هایی‌ که‌ موجب‌ سد معبر نباشد آزاد است و به‌ مسئولان‌ انتظامی‌ دستور داده‌ شده‌ است‌ از تشکیل‌ اجتماعات ‌بدون‌ اجازه‌ در معابر عمومی‌ شدیداً جلوگیری‌ نماید."‌

بدیهی‌ بود که‌ راهپیمایی‌ها در خیابان‌ها شکل‌ می‌گرفت‌ که‌ معابر عمومی‌ محسوب‌ می‌شدند و این‌ اعلامیه‌ به‌ معنای‌ موقوف‌ کردن‌ راهپیمایی‌ و تظاهرات‌ بود و در واقع‌ این‌ اعلامیه‌ آغاز خودنشان‌دادن ‌دولت‌ آشتی‌ ملی‌ بود و خبر از سخت‌گیری‌ دولت‌ می‌داد. شریف‌امامی‌ در اجرای‌ اطلاعیه‌ دولت‌ در شانزدهم‌ شهریور دستور ممانعت‌ از راهپیمایی‌ را صادر کرد و پلیس‌ در چند نقطه‌ تهران‌ با مردم‌ درگیر شد، ولی‌ جمعیت‌ آن‌ قدر زیاد بود که‌ متوجه‌ شد کنترل‌ راهپیمایی‌ با نیروی‌ پلیس‌ ممکن‌ نیست‌.شریف‌امامی‌ تصمیم‌ شاه‌ مبنی‌ بر حکومت‌ نظامی‌ را مغتنم‌ شمرد و شبانه‌ از اعضای‌ شورای‌ امنیت‌ ملی‌ دعوت‌ کرد. جلسه‌ در ساعت‌ 20 روز 16 شهریور با حضور نخست‌وزیر، امیرخسرو افشار وزیر امور خارجه‌، ارتشبد ازهاری‌ رییس‌ ستاد بزرگ‌ ارتشتاران‌، سپهبد ناصر مقدم‌ رییس‌ ساواک‌، سپهبد احمدعلی‌ محققی‌ فرمانده ‌ژاندارمری‌، سپهبد صمدیان‌پور رییس‌ کل‌ شهربانی‌، سپهبد برومند جزی‌ رییس‌ اداره دوم ارتش‌، سپهبد خواجه‌نوری‌ رییس‌ اداره‌ سوم‌ ارتش‌ و ارتشبد قره‌باغی‌ وزیر کشورتشکیل‌ شد. 

ابتدا سپهبد مقدم‌ گزارشی‌ از چند روز اخیر داد و اعلام‌ کرد" قرار است فردا در مملکت آشوب به پا بکنند و مملکت را به هم بزنند . من مراتب را به عرض اعلیحضرت رساندم که به نظر من ضرورت دارد که اعلام حکومت نظامی بشود." رئیس اداره دوم و سوم ارتش هم که در این جلسه شرکت کرده بودند به برقراری حکومت نظامی تأکید می‌کنند. همه‌ی‌ اعضای‌ جلسه‌ بر ضرورت‌ حکومت‌ نظامی‌ اعلام نظر می‌کند و بلافاصله‌ شریف‌امامی‌ اعضای‌ دولت‌ را احضار و هیأت‌ دولت‌ با اعضای‌ شورای‌ امنیت‌ جلسه‌ مشترک‌ گرفتند و نظر شورای‌ امنیت‌ به‌ تصویب‌ هیأت‌ دولت‌ رسید. 

جلسه‌ در ساعت‌ نزدیک‌ به‌ 24 خاتمه‌ یافت‌ و شریف‌امامی‌ نتیجه‌ را تلفنی‌ به‌ اطلاع‌ شاه‌ رساند و تأیید نهایی را از او گرفت. سپس‌ ارتشبد ازهاری‌ با شاه‌ صحبت‌ کرد و بنا به‌ تصویب‌ وی ارتشبد غلام‌ علی‌ اویسی‌ فرمانده‌ نیروی‌ زمینی‌ به‌ فرمانداری‌ نظامی‌ تهران‌ و حومه‌ انتخاب‌ شد.

سردمداران‌ رژیم‌ از حرکت‌ مردم‌ چنان‌ به‌ وحشت‌ افتاده‌ بودند که‌ جرأت‌ به‌ تأخیرانداختن‌ یک‌ روز حکومت‌ نظامی‌ را برای‌ مطلع‌ کردن‌ مردم‌ نداشتند. نیمه‌های‌ شب‌ دولت‌ اطلاعیه‌ای‌ تنظیم‌ کرد که‌ رادیو در اخبار صبح‌گاهی‌ آن‌ را قرائت‌ کرد، امّا اکثر مردم‌از آن‌ بی‌خبر بودند؛ خصوصاً که‌ آن‌ روز جمعه‌ بود و روزنامه‌ صبح‌ هم‌ منتشر نمی‌شد. 

دولت‌ در این‌ اطلاعیه‌ با اشاره‌ به‌ اطلاعیه‌ی‌ 15 شهریور که‌ تظاهرات‌ را در معابر عمومی‌ ممنوع‌ اعلام‌ کرده‌ بود و اشاره‌ به‌ راهپیمایی‌ 16 شهریور اعلام‌ کرد"‌تنها برای‌ جلوگیری‌از خون‌ریزی‌ تظاهرات‌ غیرقانونی‌ و ضدملی‌ آنان‌ تحمل‌ شد."‌

فرمانداران‌ نظامی‌ شهرها نیز منصوب‌ شدند: سرلشکر عبدالرضا اسفندیاری‌ (شیراز)، سرلشکر رضا ناجی‌ (اصفهان‌)، سرلشکر بیدآبادی‌ (تبریز)، سرتیپ‌ عبدالرحیم‌ جعفری‌ (مشهد)، سرتیپ‌ شمس‌ تبریزی‌ (اهواز)، سرتیپ‌ جهانگیر اسفندیاری‌ (آبادان‌)، سرلشکر کمال‌ نظامی‌ (قم‌)، سرتیپ‌ غفاری‌ (کازرون‌)، سرتیپ‌ شاپور میرهادی‌ (کرج‌)، سرتیپ‌ نعمت‌الله معتمدی‌(قزوین‌)، سرتیپ‌ نادور (جهرم‌).

وزارت‌ امور خارجه‌ آمریکا نیز بلافاصله‌ برقراری‌ حکومت‌ نظامی‌ در ایران‌ را مورد تأیید قرار داد و سخنگوی‌ آن‌ اعلام‌ کرد"‌ما جمعه‌ اظهار امیدواری‌ کردیم‌ نظم‌ به‌ زودی‌ در تهران‌ برقرار شود و امروز تکرار می‌کنیم‌ که‌ آرامش‌ نیز مجدداً برقرار شود."‌

17 شهریور 57 در تهران چه گذشت؟اگر خوشت اومد لایک کن
0
آخرین اخبار