نگاهی به رخداد سوریه و تصاحب آن به دست سرباز موساد (محمد الجولانی)

تحلیلگر نادانِ بی‌خبر از معنای مقاومت، خیال میکند که مقاومت که ضعیف شد، ایران اسلامی هم ضعیف خواهد شد!

به گزارش راه شلمچه، امیر فتحی کارشناس روابط بین الملل در یادداشتی نوست: اسرائیل بعد از تحمیل ۷۶ سال جنگ علیه ملت مظلوم فلسطین و سهم خواهی و آواره کردن این ملت بی دفاع  از خانه و کاشانه از  کشورشان و در روند تصاحب اراضی و اشغال بیت المقدس قبله اول مسلمین جهان اسلام این فشار بعد از سال ها رنگ و بویی نوینی به خویش گرفت.
در ۷ اکتبر ۲۰۲۳  (مهر ۱۴۰۲) به مهندسی و طراحی مبارز فلسطینی مبارز نستوه سرزمین زیتون یحیی سنوار حماسه طوفان الاقصی آفریده گردید و در این عملیات غرورآفرین اسرائیل در جایگاه قدرت برتر در فلسطین مورد سرزنش ارباب خویش واقع گردید و با حملات سنگین و غافل گیرانه ای که مقاومت فلسطینی حماس (جبهه مقاومت)  علیه اسرائیل  انجام دادن متحمل ضربات سنگینی  گردید و اسرای زیادی از درجه داران این رژیم پلید به اسارت  جبهه مقاومت درآمدند. این رویداد قهرمانانه مورد تضعیف روحیه ارتش اسرائیل و ناامیدی هم پیمانان و ... گردید و باید اسرائیل از این باتلاق خودش  را خلاص می کرد. 

پس حرکت استراتژیک خویش را در ۳ سناریو جهت عودت قدرت  عملی کرد:
الف) انفجار پیجرها که در این حرکت استراتژیک شماری از فرماندهان ارشد مقاومت از دایره مقاومت به علت مجروحیت و شهادت خارج شدند.
ب) ترور رهبران ارشد مقاومت
ج) ترور دبیر کل حزب ا... لبنان سید حسن نصرا...
بدین ترتیب اسرائیل در ذهن خویش چنین تداعی کرد که حزب ا... را نابود کرده است غافل از آنکه به تعبیر رهبری عزیز انقلاب مقاومت یک‌ تفکر است و افول آن با ترور و بمباران هیچ گاه نابود نخواهد شد.

بدین صورت بعد از شهادت سید حسن نصرا... و ترورهای متعدد از شخصیت های برجسته نظامی و علمی در لبنان و رهبران فلسطینی نظیر اسماعیل هنیئه و یحیی سنوار و ابراهیم عقیل و فواد شکر بمباران مردم شریف لبنان و حرکت در جهت اشغال گری را آغاز کرد .

 سبب این اقدام نابخردانه روحیه مطلوب و روبه قوت جبهه مقاومت گردید و روز به روز به حول و قوه الهی قدرت نظامی و روحیه جهادی حزب ا... و‌ حماس و گروه های مقاومت در یمن و عراق  افزون تر گردید  و اسرائیل مورد تهاجمات سنگین این گروه ها واقع شد. در جریان این عملیات ها و فشار افکار عمومی جهانی اسرائیل به عنوان  رژیم کودکش و‌ جلاد شناخته شد. در این میان آمریکا که در پشت پرده و جنگ نیابتی  در منطقه به سر می برد  می داند چنانچه اسرائیل سقوط نماید امنیت منطقه ای او به خطر می افتد پس باید هم پیمانان مقاومت نظیر سوریه و عراق ‌و ایران را  مورد تبیین استراتژیک جنگ خویش در اتاق فکر قرار دهد تا شاهراه های کمکی مقاومت کور شود پس برگ بازی خویش را در جهت دیگری رو می کند آن هم کار کردن روی سیاست سوریه است و او تفکر سوریه سازی نوین را در ذهن می پروراند. با همراه کردن بشار اسد در جهت فاصله گرفتن از ایران (جبهه مقاومت و سپاه پاسداران) حرکت خویش را آغاز می نماید منتهی اسد با پیشینه قوی دوستی و روابط دیپلماتیک حسنه ای که با ایران خاص رهبری عظیم الشان انقلاب دارد و پیشینه ارتباطی سوریه و ایران در زمان پدر حافظ الاسد هست این مهم را نمی پذیرد و آمریکا از طریق هم پیمانش در اتحادیه عرب و دیگر دول غربی محور وعده و وعید های پوچ و بی اساس را به اسد ارائه می کند و در این تاکتیک اسد ضربه می خورد و فریب حربه آمریکایی را می خورد و لبخند دولتمردان آمریکایی او را در تله ای خطرناک می اندازند.

 با اجماع گروه های تروریستی به سرکردگی گروهک تحریر الشام به رهبری محمد الجولانی گروه های بسیاری وارد سوریه می گردند با هدف تصاحب سوریه و برکناری و سقوط دولت بشار الاسد در این حین زمانی که بشار احساس خطر می نماید آمریکا و هم پیمانش وعده کمک را به او می دهند در صورتی که خود این نقشه تصاحب نقشه آمریکایی است. ارتش سوریه وارد فاز کمک به بشار می گردد و به صورت محدود ایران هم وارد این عرصه کمک و دفاع برمی آید در صورتی که وظیفه ایران در سوریه وظیفه مستشاری بوده است. در این راستا خطر چنین رویدادی را نیروی های امنیتی ایران از طرق مختلف به گوش بشار رسانده بودند منتهی بشار فریب را خورده بود و این اعلام ها روی او تاثیری نداشت.


در این بین نکات اعتراضی وجود دارد و آن این است که  رهبری معظم در خطبه های نمازجمعه معروف به جمعه نصر تاکید بر تقویت کمربند دفاعی و استقلال طلبی کشورهای اسلامی داشتند پیام واضحی بود به دستگاه دیپلماسی مبنی بر حفظ همه کشورهای اسلامی حوزه مقاومت چرا که چنین اتفاقی را پیش بینی می کردند.
دستگاه دیپلماسی باید در نظر می گرفت که بشار اسد به دنبال حفظ سوریه نبوده و نیست. از بشار اسدِ  از محور مقاومت و آرمان های فلسطین باید عبور میکردیم نه از سوریه بلکه کاری که ترکیه و رژیم صهیونیستی و آمریکا البته با کمک انگلیس انجام دادند.


در شب قبل تصاحب سوریه آخرین فرصت  اسد در مورد پذیرش خواسته‌های ایران برای مداخله مستقیم در سوریه و ورود دوباره به مبارزه با گروهک‌های تکفیری بود در ادامه وقتی که خبر تخلیه حمص منتشر شد این واقعیت مسلم شد که این مذاکرات فی مابین ایران و سوریه که با حضور آقای لاریجانی نماینده رهبری  آخرین صحبت‌ها به جایی نمی رسد و اسد تصمیم قاطع خویش را گرفته بود. پس از آن بود که دستور عقب نشینی از حمص صادر شد.


در این میان ایران حتی خود را آماده کرده بود تا به صورت گسترده و همه جانبه در سوریه مداخله کند و تمام نیروها و امکانات هم آماده شده بود و حتی بخشی از این نیروها به یکی از پایگاه‌های دور افتاده ارتش سوریه نیز اعزام شده بودند ولی این سناریو موفق ایران میسر نشد و شاهد اشغال سوریه شدیم. درخواست‌های مکرر و پیاپی ایران توسط شخص اسد به دلایل مختلف رد شد تا شاهد این صحنه‌ و اتفاق باشیم .‌‌



در مورد سوریه مواردی به عنوان آینده نگری  است که چنین است:
 
۱) امنیت حرم ها در اجلاس دوحه ۲ طبق اعلام قبلی محمد الجولانی که کاری به حرم های شیعیان نداریم حفظ خواهد شد و هیچ گونه تعرضی به آنها نخواهد شد. شیعیان سوریه نیز اعلام بی طرفی کردند  در صورت جسارت به حرم ها تصمیمات فراتر از توافقی که صورت گرفته خواهد شد و گزینه های جایگزین حتی بدون مردم و ارتش و بشار بکار خواهد افتاد.      

         
۲)با سقوط دولت بشار اسد ما شاهد قطع خط ارتباطی بین لبنان و فلسطین و جبهه مقاومت نخواهیم بود.
درست است که سوریه یکی از مهمترین خطوط ارتباطی ما بود اما تنها راه نبوده و نیست. در ضمن با سقوط دولت بشار اسد هم هنوز این خط بصورت کامل و قطعی قطع نشده است.
 تا جولانی و هم پیمانانش بخواهند بر سوریه مسلط شوند و کنترل تمام سوریه را به دست بگیرند راه درازی در پیش هست. در ضمن نقش و اهمیت و اثرگذاری مذاکرات چند جانبه را هرگز فراموش نکنیم.  


۳)در طول یک سال گذشته بشار اسد به دلائل متعدد از محور مقاومت فاصله گرفته بود و دل خوش به وعده های دیگران شده بود.لذا در شکست فعلی دولت بشار اسد هیچ باری بر دوش محور مقاومت نیست. و در مورد ایران  ایران اصلا در میدان حضور نداشت که بخواهد شکست بخورد.  
 فی الحال  اسد دلخوش به عملیاتی شدن راه حل روسیه ( تشکیل دولتی محدود در لاذقیه مانند چبزی که تحریرالشام در ادلب داشته است) و پیشنهادات وسوسه انگیز امارات ( ارتباطات اقتصادی گسترده به بهای قطع ارتباط با مقاومت ) است. جنس این دلخوشی و عاقبتش نیز مانند دلخوشی قذافی در لیبی هست که به کسانی اعتماد کرد که نباید می کرد.


۴) ناامنی در سوریه احتمالا به کشورهای همسایه آن یعنی عراق، اردن، ترکیه و همچنین نیروهای آمریکایی نیز سرایت می نماید که از جهاتی می تواند تامین کننده منافع ایران و محور مقاومت باشد.
 این ناامنی می تواند به ایجاد کریدورهایی برای کمک به اقتصاد کشور نیز باشد
 همچنین با سقوط دولت بشار اسد و کوتاه شدن دست روسیه در سوریه و نفوذ بیشتر آمریکا در سوریه  روسیه بیشتر از قبل وابسته به ایران می شود که می توانیم از این فرصت نیز در جهت تامین منافع خود و محور مقاومت استفاده کنیم.
ضمنا ما تجربه مذاکره و مصالحه و تعامل با طالبان را در گذشته داشته ایم.
 تحریر الشام همانند داعش غیر قابل مذاکره نیست. لذا می توانیم در مذاکرات چند جانبه و دو جانبه آتی در جهت تامین منافع خود و محور مقاومت در سوریه اقداماتی را انجام دهیم.
 
نکات مهم:  
با این حال باید کمی صبوری کنیم و همچنان به تدابیر فرماندهان محور مقاومت اعتماد داشته باشیم تا ببینیم چه اتفاقاتی رخ می دهد و چه تحولاتی صورت می گیرد.
الف)نگران نباید بود، اکثر کشورهای منطقه به سمت ما خواهند آمد... کمی صبوری باید کرد ... با سقوط دولت بشار اسد و قدرت گرفتن تروریست ها ما شاهد چند پارگی سوریه خواهیم بود.  
ب)کردهای سوریه اعلام استقلال می کنند و این آغاز ناآرامی های ترکیه و عراق خواهد بود که عمق این ناآرامی ها حتی به عربستان و امارات نیز کشیده خواهد شد.
ج) آن روز که تک تک این کشورها درگیر ناامنی و ناآرامی شدند می فهمند که در طول سالها ایران چه بهای سنگینی ( خون و مال ) پرداخت کرد تا منطقه در امنیت و آرامش باشد.
د)صبور باشیم و اجازه دهیم تروریست ها سیلی های سخت شان را بر صورت حکام ساده لوح و کم هوش منطقه وارد کنند. آنگاه همه آنها خواهند فهمید که تاوان اعتمادشان به آمریکا و صهیونیست ها را چگونه پرداخت خواهند کرد.
ه)صبور باشیم و ببینیم که تروریست ها چگونه بلای جانِ حکامِ دیکتاتور صفت منطقه خواهند شد و در نهایت تمام آنها دست یاری و کمک به سمت ایران دراز خواهند کرد.

در هنگام مذاکرات استراتژی جمهوری اسلامی ایران (استراتژی صبر)تا از ایران جهت کمک و ورود و همان طور که در قبل گفتیم فراتر از حوزه مستشاری وارد سوریه گردد.


 منتهی نکات ذیل قابل توجه است:
الف)اول نیاز داریم آگاهی از وضعیت سوریه و تفکر مردمش و بازی رسانه ای که در سوریه برای مردمانش صورت پذیرفت را مرور کنیم:
 فی الحال اگر ایران به ماجرای سوریه ورود می کرد:
 ۱) مردم سوریه که علیه ایران بودن ( مردم سوریه خواستار ادامه دولت بشار نبودن چون فشار اقتصادی برای آنها  زیاد بود و فکر می کردن محمد الجولانی قراره کشورشان را  آباد کند نمی دانستند که جولانی همان داعش گذشته است).
۲) دولت بشار هم که به ایران خیانت کرده بود(در شرایط حساس پشت محور مقاومت را رها کرده بودن و وارد مذاکره و فریب وعده های غربی هارو شده بودند).
۳)بشار هم به دنبال اینکه ایران در این عرصه ورود کند نبود. (فکر آن را هم نمی کرد که وضعیت سوریه چنین شود و در صدد بود با مذاکره غرب حکومت خویش را احیاء نماید چون می دانست با این وضعیت اقتصادی و مدیریت نابسامان مردم از او‌ خسته می شوند و در نهایت دست به شورش و در آخر منجر به سقوط می شود ولی چنین فکری را نمی کرد که محمد الجولانی حضور پیدا کند و وضعیت جدید سوریه به این نحو گردد.  
ب)در وهله دوم حالا باید ببینم تاثیرات این وضعیت روی منافع ایران و همچنین خطری که حرمین رو تهدید می‌کرد چه چیزی بود.
حالا فکر کنید ایران برای دفاع از سوریه باید با خود سوریه می جنگید
( بنا به دلایلی که تو بخش ابتدا گفتیم) و قطعا شکست می‌خورد  چرا؟

زیرا
 ۱_چون کار رسانه ای علیه مردم ما خیلی زیاد بود .
۲_اگر جنگی آغاز می گردید صدای ملت ما بلند می شد از یه طرف فشار داخلی هم وجود داشت.
۳_ اگر ایران با سوریه می‌جنگید به نوعی
 از داخل تحت فشار قرار می گرفت و از طرفی دیگر ترکیه ‌امارات و ...
چند کشور همسایه دیگه هم دیگه علنی با ایران وارد جنگ می شدن چون آنها  طرفدار اسرائیل و منافعشان بودند که  به خطر
 می افتاد.
اما در این میان برنامه حکیمانه ایران داشت ‌و حال این برنامه  با در نظر گرفتن شرایط ذیل الذکر بود:
 الف)هم منافع ملی به خطر نیفتد.
ب) هم به حرمین توهین نشود.
ج) هم محور مقاومت تضعیف نشود.

در اینجا سیاست صبر ایران مطرح می گردد؛
 ۱_از یک طرف به مردم شام که خیانت کرده بودن اشتباهی را که مرتکب شدن درک نمایند و بفهمند‌.
( جولانی سوریه رو غارت می کند و وضعیت سوریه بدتر از قبل می شود چون جولانی واسه انتقام از مردم سوریه آمده و همان داعش گذشته می باشد فقط کمی مدرن تر شده است )
۲_از یک طرف کمی با جولانی راه بیایند که به حرمین کاری نداشته باشد.
 ۳_از طرف دیگری هم وقتی جولانی حکومتش رو بنا کرد ایران به او بفهماند که  امنیت حکومتش به ایران هم وابسته است و ایران هم به طریقی یک چشمه قدرت به او  نشان بدهد حالا چه به وسیله وعده صادق ۳ و چه با هر حرکت نظامی دیگری از آن  طرف زمانی که  جولانی حکومتش را مورد تهدید ببیند و زبان دیپلماسی ایران را ببیند سر تعظیم فرود می آورد و مدلش عوض و وارد بازی ایران می گردد. طبق این برنامه ایران نه امنیت ما به خطر افتاده نه با چند تا کشور وارد جنگ شدیم نه از داخل تحت فشار قرار گرفتیم و نه جولانی به حرمین هتک حرمت کرده است .
نکته مهم‌: دقیقا مثل زمانی که طالبان داشت علیه ما کُری می خواند و سربازهای لب مرز ما را به اسارت می‌گرفت ایران مغرور نشد که ما ابر قدرتیم باید وارد جنگ بشویم. آنجا ایران  سیاست صبر را پیشه کرد و سربازهارو‌ آزاد کرد کم کم طالبان همراه شد و حتی در  دولت شهید رئیسی کار به مذاکره هم کشید.
در این میان اگر مدل ترسیم شده عوض می شد و ایران وارد سوریه می شد ...
اما بررسی اتفاقاتی که اگر ایران به سوریه ورود می کرد:
إسرائيل دقیقا یک جنگ همه جانبه می خواست علیه ایران که ایران از زیر این تله توی سوریه با هوشیاری عبور کرد. سوريه برای ما یه تله بود که اگر وارد می‌شدیم شکست قطعا می‌خوردیم.


طبعات این شکست:
 ۱_جنگ شیعه سنی راه می افتاد و قطعا به حرمین هم توهین می شد ، یعنی رسما مسئله دو سر سوخت بود.
۲_ همچنین با تضعیف ایران و شکست توی این جنگ محور مقاومت هم رسما از بین می رفت و خواسته اسرائیل دقیقا این بود که ایران در سوریه وارد جنگ مستقیم شود و با چند کشور همسایه( ترکیه ، باکو ، امارات و.. ) وارد جنگ رسمی شود   و طبق صحبت های بخش اول و دوم قطعا شکست مشهود بود. در این صورت  همه جوانب رو به این شکل می باختیم که ما به لطف رهبری عزیز انقلاب سیاستمدار هوشمند جهان اسلام دقیقا به خوبی از این‌ تله جنگ گریختیم و حکیمانه برخورد کردیم.

اما برنامه کلی ایران برای حرمین و جولانی به شرح ذیل است :

ایران فی الحال در صدد صبر است و می خواهد  با یک تیر چند نشان را بزند الکی تلفات ندهد و خون جوانان را هدر ندهد   ( از طرفی جنگ شیعه سنی راه نیفتد و به حرمین توهین نشود ) و با چند کشور وارد جنگ نشویم  و اسرائیل هم به خواسته اش نرسد و محور مقاومت هم با تضعیف ایران تضعیف نشود از طرفی هم کمی با جولانی راه بیایند که برای  حرمین و شیعه ها  بی حرمتی نشود. ایران می خواد از باب دیپلماتیک و سیاسی وارد شود و جولانی رو کمی نرم تر کند  شبیه  طالبان ، که اولش طغیان کرده بودن و مواضع ضد ایرانی داشتن اما الان نگاه کنیم ...

در این میان از آب گل آلود دشمن به دنبال ماهی گیری است و نباید توجه به سم پاشی های او کرد.
نکات بازدارنده مهم از فریب رسانه ای دشمن در بخش اول  و در  بخش دوم اشاره به تحلیل های غلط از شکست سوریه که اذهان را به انحراف می کشاند.

بخش اول:
۱)به هیچ وجه جمهوری اسلامی سوریه و بشار اسد را تنها رها نکرد  و در این ماجرا کم کاری نکرد.

۲)بشار اسد ، فریب در باغ سبز دشمن را خورد و گرفتار دسیسه های دشمن شد.
رهبر انقلاب چندماه پیش به او هشدار داد  (مراقب دسیسه ها و وعده های دشمن باش) ولی بشار توجهی نکرد.

۳)ما سوریه را رها نکردیم
این اسد بود که دستانش را از دست مستحکم مقاومت بیرون کشید اسد میخواست ما برویم می خواست آنجا نباشیم چون او محور مقاومت را فروخته بود.

۴)کار برای ما در سوریه به جایی رسید که مهد کودک و دبستان های ما را در دمشق تعطیل کرد.

۵)اجازه پشتیبانی لجستیک به نیروهای ما در سوریه را نمی‌داد.سوخت در اختیار نیروهای ما قرار نمی‌داد. برای دادن مجوز رفت و آمد به نیروهای ما کارشکنی می‌کرد.

۶)رهبر معظم انقلاب دوبار آقای  لاریجانی را فرستادن به عنوان نماینده ی ویژه ایران برای کسب موافقت بشار برای مساعدت در پاسخ قاطع محور مقاومت و بازپس گیری جولان ولی هر دو بار نپذیرفت و علنا پاسخ رد داد دقیقا عین این عبارت ((نمیجنگم))
دولت بشار اسد ترسید و خسته شد و به طرف های غربی و عربی اعتماد اشتباه کرد و منجر به سقوطش شد و این تقصیر جمهوری اسلامی نیست.


۷)بشار اسد روزی سقوط کرد که به محور مقاومت پشت کرد.
۸)بشار اسد روزی سقوط کرد که به وعده های دروغین غرب دلخوش کرد.
۹)بشار اسد روزی سقوط کرد که صدای جیلینگ جیلینگ سکه های طلای عربستان و امارات و قطر دلش را برد.
۱۰)بشار روزی سقوط کرد که برای خوش خدمتی به عربستان دستور تعطیلی سفارت یمن را داد.
۱۱)بشار روزی سقوط کرد که پای بیانیه کشورهای عربی در حمایت از ادعای مالکیت امارات بر جزایر ایرانی را امضا کرد.
۱۲)بشار روزی سقوط کرد که اسرائیل مرتب گوشه گوشه خاکش را کوبید و او فقط نگاه کرد و صبر کرد و پاسخ نداد.

بله
((بشار اسد بدون جمهوری اسلامی ایران حتی یک هفته دوام نیاورد))

بشار اگر فریب دشمن را نمی‌خورد و وعده ی سراب آنها بازی اش نمی‌داد ، این گونه کشورش ،طعمه ی کفتاران نمی شد.

باید حواسمان به خناسان آلبانی نشین و مزدوران مجازی اسرائیل در فضای مجازي  باشد.

بخش دوم:
 در مقابل تحلیل های اشتباه رهبری انقلاب در سخنرانی که داشتن در مورد وقایع سوریه خنثی سازی هایی داشتن:

۱) برخی علت شکست سوریه را کاهلی مسئولان و فرماندهان ایران دانستند.
با توجه به توضیحات رهبری/
اولا:
بنا نیست ما جای لشگر یک کشور بجنگیم.
ثانیا:
مسئولان آن کشور باید می خواستند که نخواستند.
ثالثا:  
ما کاملا مهیا بودیم برای کمک با تجهیزات
رابعا:
اطلاعات ما از چند ماه قبل به سوریه تحرکات ادلب را تذکر داد که توجه نکردند.

خامسا:
مدل ما اساسا بسیج مردمی است که آن نیز مسئولان سوریه را از بین بردند.

 ۲) برخی علت شکست سوریه را تحریم ها دانستند.
با توجه به توضیحات رهبری/
اولا:
تحریم ها باعث رشد روحیه مقاومت کشور و توسعه محور مقاومت می شود .
ثانیا:
آنچه خطرناک‌ است قرار گرفتن در پازل دشمن و غفلت و اعتماد به اوست به بهانه تحریم که این برای ما هم درس و عبرت است.

۳) برخی علت شکست سوریه را سیاست های اقتصادی نئولیبرال می دانستند.
با توجه به توضیحات رهبری/
اولا:
این عامل اصلی نبود آنقدر مهم نبود که اساسا رهبری آن را ذکر کنند یا حتی اشاره ای به آن کنند.
ثانیا:
آنچه در رفع همه تحریم ها و‌ مشکلات مهم است کمک طلبیدن از مردم و جوانان است مثل آنچه به نام اقتصاد مقاومتی و حضور مردمی و تولید و امثالهم در ایران دنبال می شود.

۴) برخی علت اصلی شکست سوریه را ظلم و استبداد و امثالهم درباره بشار اسد معرفی کردند.
با توجه به توضیحات رهبری/
اولا:
آنچه کم رنگ‌ شد ایجاد روحیه مقاومت بود.
ثانیا:
آنچه لازم بود ایجاد و گسترش و اعتماد به جوانان مقاوم سوریه ای بود. بله اینکه حضور مردم در صحنه را جدی نکنند مهم بود.
ثالثا:
غفلت از دشمن و باور کردن وعده های او‌ موثر بوده است.

۵) برخی علت سقوط سوریه را مقاومت مقابل اراده دشمن در طول این سال ها دانستند.
با توجه به توضیحات رهبری/
اولا:
ریشه مشکلات سوریه به کار نگرفتن روح مقاومت برای ایجاد جریان های مقاوم مردمی بود.
ثانیا:
ضعف بدنه فرماندهان و مدیران ناشی از ضعف این روحیه در آنان بود.
ثالثا:
دل خوش کردن به وعده ها و غفلت از دشمنی بود.


۶) برخی علت شکست نظام سوریه را فعالیت گروه های تروریستی و تکفیری و ترکیه می دانستند.
با توجه به توضیحات رهبری/
اولا:
بسیاری از گروه ها که ایشان عنوان گروه های مسلح را هم درباره برخی از آنها به کار برد ابزار دستی پیش نبودند با اینکه هدف خود را داشتند.
ثانیا:
حتی ترکیه نیز ابزار دستی پیش نبود با اینکه اهداف خاص خود را داشت.
ثالثا:
عامل اصلی ضربه به سوریه و آمریکا و اسرائیل بودند.
رابعا:
آنها هم موفق نمی شدند اگر روح مقاومت در مدیران و مسئولان جدی می ماند و غفلت از دشمن نمیشد و روی استفاده از قوای مردمی مقاوم کار می کردند.

۷) برخی علت شکست سوریه را به شخص بشاراسد برمی گردانند.
با توجه به توضیحات رهبری/
اولا:
خطاها به بدنه ای از مدیران بالادستی برمی گشت و بدنه نظام مدیریتی سوریه
ثانیا:
اما رهبری مشکلات را به شخص بشار و مجموعه سیاست های او برنگرداندند.
ثالثا:
با توجه به سخنان رهبری بشار هم به هرحال اشتباهاتی داشته اما مجموع سیاست ها و راهبردهای او‌ خطا نبوده بلکه غفلت ها و اشتباهاتی در کارش بوده.


ایران و سوریه:
ایران به دلایل ژئوپلیتیک و نزدیکی به مرز اسرائیل و فلسطین و وجود حرم‌های اهل‌بیت (ع) و ارتباط تاریخی با سوریه  این کشور را عمق استراتژیک خود می‌داند. طبیعی است که خاندان اسد، با این پیشینه تاریخی و مذهبی  با حکومت‌های عربی متفاوت  و به انقلاب اسلامی ایران نزدیک‌تر باشند در دوران جنگ هشت‌ ساله دفاع مقدس  در کنار ایران قرار گرفتن و دشمن اسرائیل شدند.
این عوامل باعث شده است که حکومت بشار اسد نزد کشورهای عربی محبوبیتی نداشته باشد و سوریه به کانونی از درگیری‌های مذهبی و سیاسی تبدیل شود.

با توجه به توصیفات فوق تحلیلی وجود دارد که:
۱)در تحولی سریع نظام سیاسی سوریه به رهبری بشار اسد توسط گروه‌های معارض از جمله گروه تروریستی هيئت تحریر الشام سرنگون شد و ۶۱ سال حکمرانی ‏نظام بعثی سوریه به پایان رسید. این رویداد تاثیراتی ژرف بر نظم منطقه‌ای و منافع بازیگران مختلف خواهد داشت.‏

۲)در رابطه با آینده سیاسی سوریه دو سناریوی گذار مسالمت‌آمیز به یک نظام جدید و  لیبیایی و سودانیزه شدن  قابل تصور است. ‏در صورتی که معارضین بر سیاق شعارها و رفتار ملایم کنونی خود حرکت کنند می‌توان به گذار مسالمت‌آمیز ‏امیدوار بود. اما معارضین ‏متشکل از طیف‌های متعدد و متکثری هستند که صرفاً در مسیر حذف دشمن متحد شده و به محض از میان رفتن ‏دشمن مشترک و در موعد ترسیم آینده اختلافات آن‌ها به روز خواهند کرد و مشخص نیست این اختلافات چقدر ‏سازش‌پذیر باشد. حتی اگر هیچ اختلافی میان خود معارضین وجود نداشته باشد تعارضات آنها با کردها و رویکرد ترکیه در این رابطه به ‏تنهایی مانعی بزرگ در مسیر پایه‌گذاری یک نظم مورد توافق است و می‌تواند سوریه را مانند لیبی و سودان سال‌های متمادی در ‏بحران سیاسی و امنیتی نگه دارد. عامل مهم دیگر منافع متضاد خیل کثیر بازیگران خارجی است که به عناوین مختلف تلاش خواهند کرد بهره خود از موقعیت سوریه افزایش دهند.

۳) به لحاظ تاثیرات منطقه‌ای سرنگونی نظام حاکم در سوریه به‌عنوان یک عضو مهم محور مقاومت ضربه‌ای بزرگ به این محور است و نفوذ ژئوپلیتیک ایران در منطقه را به شدت تضعیف می‌کند. ‏از بین رفتن خط لجستیک زمینی حزب‌الله ‏تضعیف اهرم‌های بازیگری ایران در مسئله فلسطین و تقویت سازش در منطقه احتمال سریز ناامنی به عراق و سپس ایران و تضعیف پشتوانه دیپلماسی ایران از جمله مهمترین پیامدها برای ایران و مقاومت است.
۴)سوریه تنها مسیر زمینی تامین و انتقال تسلیحات به ‏حزب‌الله بوده است و قطع این مسیر یک چالش راهبردی برای حزب‌الله ایجاد می‌کند و حتی در کوتاه‌مدت ‏اسرائیل ممکن است قطع این مسیر را فرصتی برای تضعیف بیشتر حزب‌الله ببیند.‏ سقوط دولت سوریه همچنین عراق را هم از منظر اقلیم کردی و هم از منظر چشم داشت گروه‌های افراطی به مناطق سنی‌نشین این کشور  و ‏احتمال فعال شدن هسته‌های خفته تروریستی داعش با تهدید مواجه خواهد نمود.  

۵)وضعیت سوریه می‌تواند طیف متعددی از کشورهای عربی دیگر را متاثر سازد. جریان اخوان المسلمین در سوریه ‏متوقف نخواهند ماند.  دو کشور اردن و مصر زمینه مستعدتری برای کنشگری این جریان دارند اما برخی دیگر از ‏کشورهای شمال آفریقا و حاشیه خلیج فارس نیز ممکن است از عواقب این رویداد بی‌نصیب نمانند.‏

۶)در مقابل علی‌رغم این که سرمایه‌گذاری چندین ساله و هنگفت ترکیه روی گروه‌های تروریستی و معارض در سوریه به ‏نظر می‌رسید تلف شده است این کشور اکنون به یک باره در نقش مهم‌ترین برنده بحران سوریه ظاهر شده است. ‏ترکیه می‌تواند امیدوار باشد بحران پناهندگان سوری در ترکیه را حل کند و کنترل موثرتری روی کردها اعمال ‏کند و بازیگری خود در مسئله فلسطین و همچنین جریان‌های همسو در منطقه را تقویت کند. البته همه اینها در ‏صورتی است که سوریه وارد فرایند لیبیایی شدن نشود.‏

۷) رژیم صهیونیستی طبیعتا در کوتاه‌مدت باتوجه به تضعیف محور مقاومت یکی از برندگان این رویداد محسوب ‏می‌شود. این رژیم اگرچه نگران فعالیت‌های گروه‌های جهادی در مرزهای خود می باشد و به قدرت رسیدن جریان‌های ‏اسلام گرا و تاثیر آن در رویکرد آتی سوریه در مسئله فلسطین و جولان اشغالی است اما  با چشم‌انداز تعارضات ‏در سوریه امیدوار است با بازیگری در سمت کردها ، روابط با ترکیه و بهره‌گیری از نفوذ ایالات متحده پیامدهای ‏منفی برای خود را کنترل کند.‏

۸) در حالی که روشن است سقوط اسد نفوذ روسیه در منطقه را به شدت کاهش می‌دهد در مورد ایالات متحده از ‏یک سو تضعیف روسیه و ایران یک منفعت راهبردی برای این کشور است اما از سوی دیگر با توجه به نگاه ‏متفاوت این کشور با ترکیه در مسئله کردها، ابهام در نوع بازیگری آتی معارضین و چشم‌انداز تشدید بی‌ثباتی‌ها ‏در منطقه مشخص نیست تاثیر آن بر منافع ایالات متحده  به چه سمتی حرکت می‌کند.‏


۹)به هر حال سرنگونی نظام سیاسی سوریه یک دگرگونی عظیم در ژئوپلیتیک منطقه ایجاد کرده است. در حالی که انتظار نمی‌رود وضعیت سیاسی در این کشور به زودی به ثبات نسبی برسد اما می‌توان انتظار داشت به زودی از طرح‌های ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک جدیدی مبتنی بر وضعیت جدید منطقه رونمایی شود.

و می توان‌گفت:
۴ علت  سقوط دولت بشار اسد منوط به نکات ذیل بود:
۱) ضعیف شدن ارتش و آلوده شدن به فساد:
ارتش سوریه طی یک دهه اخیر روز به روز ضعیف شده و سازمان منسجم و یکپارچه آن تحلیل رفته است. نداشتن انگیزه و آلوده شدن نیروهای ارتش به فساد از دلایل اصلی این ضعف ارتش است. اخبار غیر رسمی حتی از تبانی برخی سران ارتش با معارضین در قبال دریافت رشوه حکایت دارد که داستان غم آلودی است.
۲) همراهی نکردن مردم با دولت و ارتش:
همراهی نکردن مردم با دولت و ارتش این کشور دلیل دیگری است که نظام سوریه را از پشتوانه قوی داخلی محروم کرده که دلیل آن مشکلات ساختاری و اقتصادی است که طی سال ها انباشته شده و
راه حلی برای آن متصور نیست و عملا چشم انداز روشنی پیش چشمان مردم نیست.
۳) اعتماد دولت سوریه به برخی وعده های دولت های خارجی:
بازی خوردن دولت سوریه در مقابل برخی وعده های خارجی کشورهای منطقه در ازای دست برداشتن از مقاومت نکته دیگری است که عملا دولت سوریه را از مرکز ثقل محور مقاومت به حاشیه برده و راه را برای توطئه های داخلی هموار ساخته است.
۴) مداخلات خارجی و تجهیز تروریست ها:
چشم طمع دولت های غربی و برخی قدرت های منطقه ای به مطامع سرزمینی سوریه و تجهیز تروریست ها در این کشور از داعش و جبهه النصره گرفته تحریر الشام نکته دیگری است که آرامش و یکپارچگی را از کشور سوریه گرفته و طی سال های اخیر میدان جولان تروریست ها بوده است.

و اگر ادله این شکست را با عنایت به مکتب سیاسی _ اجتماعی حضرت امام خمینی (ره) بخواهیم بیان کنیم:

غفلت از مردم سالاری دینی:
بی توجهی به خواسته های مردم و عدم همراه کردن مردم و استفاده از ظرفیت مردمی در حل مشکلات داخلی

عدم مبارزه جدی با فساد:
کم رنگ بودن مبارزه با فساد داخلی و گسترش فساد در ارتش و دولت سوریه( فساد اخلاقی و فساد اقتصادی و ...)
غفلت از رخنه فساد:
ارتش خسته و فاسد و بی انگیزه سوریه

غفلت از هویت مقاومت:
بی توجهی کلان به پیکره واحد مقاومت و دور شدن از جبهه مقاومت

دور کردن دوستان از خود:
خالی کردن زیر پای ایران به عنوان راس جبهه مقاومت و کسی که ۱۰ سال پیش سوریه را از فتنه داعش نجات داد.

غفلت از دلسوزی دوستان:
بی توجهی به هشدارهای ایران نسبت به نفوذ گروه های مسلح

غفلت از پیشنهادات دوستان:
بی توجهی به حرف کشورهای دوست مثل ایران در حل مشکلات اقتصادی و اجتماعی

غفلت از سرمایه جوان:
بی توجهی به ظرفیت عظیم جوانان سوری برای همکاری با ارتش

غفلت از دشمن:
بی توجهی به طمع و برنامه‌ریزی و نقشه کشی دشمنان خونین بشریت و اسلام مثل آمریکا و اسرائیل به این نقطه حساس منطقه

غفلت از نهادهای مبارز مردمی:
از بین بردن تشکلات دفاع الوطنی( بسیج مردمی سوریه) که با زحمات شهید حاج قاسم سلیمانی و شهید همدانی شکل گرفت.

دل خوش به وعده های دشمن:
فریب خوردن از وعده های این کشورها که به نوعی مقابل جبهه مقاومت تعریف می شوند مثل عربستان و امارات ( وعده کمک مالی و اقتصادی و عدم عمل به آن )


در جریان رویدادهای سوریه شاهد تذکرات خانواده محترم شهدای مدافع حرم بودیم و سوالاتی طرح گردید که رفتن بشار اسد و افتادن سوریه به دست تروریست‌ها تکلیف خون‌های شهدای مدافع حرم اعم از ایرانی، افغانستانی، پاکستانی، عراقی و لبنانی که در سوریه به زمین ریخته شد چه می‌شود؟  نکات حائز اهمیتی در این بین وجود دارد:

۱) حضور نظامی ایران در سوریه که با آغاز دهه نود شروع شد وقایع امروز سوریه را بیش از یک دهه عقب انداخت تا اینکه به امروز رسید. این اتفاقات می‌توانست یک دهه پیش رخ دهد. لذا سقوط سوریه در آن روزها در مقایسه با امروز آسیب‌پذیری ایران را به عنوان علمدار جبهه مقاومت چندین برابر می‌کرد.

۲)بیش از ده سال در کنار دولت سوریه با تروریست‌ها جنگیدیم و در این مدت توانستیم توان رزمی حزب‌الله را که تازه از جنگ 33 روزه برگشته بود چندبرابر افزایش دهیم. تا جایی که حزب‌الله از یک گروه مبارز شیعه به یک سازمان نظامی تبدیل شد. به عبارت بهتر، در این سیزده سال قدرت مقاومت تثبیت شد.

۳)بزرگترین پروژه ایران در سوریه، نابودی سرزمینی داعش و ضربه به پیکره انسانی و رزمی آن بود. رویکرد ضدشیعی و خون‌ریز داعش که برآمده از اندیشه تکفیری آن بود بزرگترین خطری بود که ایران و متحدانش را تهدید می‌کرد. نابودی داعش در عراق و سوریه، فارغ از اینکه کانون تهدید وجودی مقاومت را از بین برد  میلیاردها دلار هزینه‌های آمریکا برای ساخت و تجهیز این گروه را بر باد داد.

۴)مهم تر از همه این‌ها ایران در سوریه و عراق وارد شد تا از اماکن مذهبی و حرم های مطهر اهل بیت(ع) دفاع کند. شهدای مدافع حرم با هدف حفظ حریم و حرمت حرم‌های شیعه رفتند و با همین هدف نیز به شهادت رسیدند. در حال حاضر هم که ترویست‌ها بر سوریه مسلط شدند قبل از تسلط بر دمشق تعهد کرده بودند که آسیبی به حرم‌ها نخواهد رسید و حرمت آن‌ها حفظ خواهد شد. تغییر رفتار ترویست‌ها نیز علت اساسی اعتماد ایران به تعهد آن‌ها بود.

۵)اکنون که شاهد تغییر رفتار ترویست‌های سوری و کنار گذاشتن اقدامات خشونت‌آمیز آن‌ها نسبت به مردم سوریه اقلیت‌های مذهبی و حرم‌های مطهر هستیم فارغ از اینکه این تغییر رفتارها  بر پایه دستورالعمل‌های ارسالی از سوی آمریکا، اسرائیل و ترکیه بود، مشت محکم ایران به تروریست‌ها نیز عامل مهمی در این چرخش رفتاری بوده است. بالاخره آن‌ها نیز فهمیدند که هرچه خشونت بیشتری به خرج دهند ضربات محکم‌تری تحویل می‌گیرند. لذا ترویست‌های سوریه زیر مشت‌های ایران و مقاومت نرم شدند تا جایی که برای ما پیغام می‌فرستد کاری به شیعیان و حرم‌ها نداریم.

۶)برکت خون شهدا همواره برای مقاومت جاری است. همانطور که شهدای دفاع مقدس، یار و یاور شهید سلیمانی  همدانی، شاطری، زاهدی، اسکندری و... بود، شهدای مدافع حرم نیز دستگیر رزمندگان مقاومت در رویارویی‌های آینده با رژیم صهیونیستی خواهند بود. اساسا خون شهید هدر رفتنی نیست بلکه کمک کننده‌ای به رزمندگان در عبور از فراز و نشیب‌های جنگ حق و باطل و رسیدن به مقصود نهایی است.


بعد از این عدم همراهی بشار اسد فی الحال ارتباط ایران با سوریه...

  آیا سیاست ایران در مورد سوریه تغییر کرده است؟
این مطلب را در ۲ بخش مورد ارزیابی قرار می دهیم :
بخش اول :

 پیشروی سریع تروریست‌ها در حلب و حماه و... به چه معناست؟

۱)بی‌تردید مقصر اول اتفاقات اخیر سوریه را باید ارتش فاسد و ناکارآمد این کشور دانست که البته چندان هم موضوع عجیبی نیست. رزمندگان مدافع حرم خاطرات تلخی از ارتش بعثی سوریه در دوران مبارزه با تروریست‌ها دارند. از تسلیم خطوط به تروریست‌ها تا نفوذ عناصر جاسوس و حتی فساد اخلاقی و اعتقادی. طبیعی است که چنین ارتشی در برابر یک نیروی تکفیری که با عقیده ولو غلط در حال جنگ و قتال است نمی‌تواند کاری از پیش ببرد و دلیل اصلی عقب‌نشینی‌های مکرر ارتش عربی سوریه از حلب و حماه و ... همین است. این که می‌بینیم بشار اسد دستور افزایش ۵۰ درصدی حقوق ارتش را می‌دهد در واقع تلاشی برای تکان دادن این نظامیان است و ناگفته پیداست که این مشوق‌های مالی هم موفق نخواهد بود.
البته معدودی از فرماندهان و نیروهای با غیرت ملی مثل ژنرال سهیل حسن را باید از این کلیت استثنا کرد.

۲) ایران و جبهه مقاومت در این ماجرا به هیچ وجه غافلگیر نشدند. برآوردهای اطلاعاتی از سه ماه پیش کاملا گویای این بود که تروریست‌های مستقر در ادلب در حال آمادگی برای حمله هستند. قبل از آن هم می‌دانستیم که به تعهدات ترکیه در سوچی و آستانه نمی‌توان تکیه کرد و اردوغان ابایی از هزینه کردن تکفیری‌ها برای مقاصد خود ندارد. اما مشکل اینجاست که در سوریه تصمیم‌گیری نهایی با ایران نیست. لذا خطای محاسباتی دولت سوریه در بی‌توجهی به هشدارهای ایران را باید در نظر گرفت.

۳) قدری ریشه‌ای تر باید به موضوع نگاه کرد: ترکیب جمعیتی سوریه حدود ۷۵ درصد سنی، ۱۰ درصد مسیحی و تنها ۱۳ درصد شیعه علوی و اسماعیلی است. تمامیت‌خواهی و دیکتاتوری حزب بعث بشار در راه ندادن اهل سنت در ساختار حکومتی از یک طرف و فساد گسترده در بین علوی‌های حاکم از طرف دیگر، زمینه اصلی بحران ۲۰۱۱ و نیز اتفاقات فعلی است. (البته بالا کشیدن علویان در دوره حافظ اسد دلایل دیگری داشت که فعلا مجال توضیح این موضوع نیست) اما در جامعه‌ای با اکثریت سنی که از دیرباز با اسلام اموی و ضدشیعی خو گرفته‌اند و ترکیب فعلی صحنه، بزرگترین انگیزه‌ها را در اختیار عناصر تکفیری قرار میدهد تا بر روی گسل‌های موجود بحران‌آفرینی کنند. ایران با فهم صحیح از این مسئله به خوبی میدانست که پاکسازی سوریه و حتی شاید بتوان گفت آزادسازی ادلب پایان کار نخواهد بود و باید تغییرات ریشه‌ای در دستور کار قرار گیرد وگرنه هر لحظه امکان بازگشت معکوس وجود دارد.

۴) شهید سلیمانی بعد از آزادسازی بخش اعظم خاک سوریه از عناصر تکفیری، پیشنهاد ایجاد اصلاحات در ساختار حاکمیت را به بشار اسد داد و خود نیز با مذاکره با عناصر میانه‌رو سنی تلاش کرد تا وضعیت صحنه را به شکل معتدل‌تری در آورد و توفیقاتی هم در این زمینه کسب کرد ولی متاسفانه برخورد حکومت سوریه  با این وضعیت را باید فرصت‌سوزی بزرگ نامید. نتیجه این شد که ما فرصت بهره‌برداری از پیروزی‌های میدانی را از دست دادیم و کشورهایی مثل امارات و ترکیه در خلاء حضور ما میدان‌دار شدند.

۵) قطعا رژیم صهیونیستی، آمریکا و ترکیه هر کدام به دلایل و نیاتی در فتنه فعلی ایفای نقش می‌کنند ولی تجربه نشان داده ما از اشتباهات جبهه خودی بیش از تحرکات دشمن باید واهمه داشته باشیم. یک نمونه روشن آن موج مشکوک افغان‌ستیزی در یکی دو سال اخیر خصوصا بعد از روی کار آمدن طالبان است که هدف آن انشقاق بین صفوف رزمندگان فاطمیون و جبهه مقاومت بود.  در زمان جنگ تحمیلی خودمان وقتی که وزیر سپاه از حافظ اسد درخواست موشک کرد او بسیار ناراحت شد و بعد از مرخص کردن اطرافیان خود گفت: «مگر شما نمی‌دانید سوریه پر از جاسوس است چرا این درخواست‌ها را علنی مطرح می‌کنید؟» البته مسئله «تجارت اطلاعات» به درجاتی دیگر در لبنان و حتی اسرائیل هم وجود دارد.

۶) چرا ایران در فتنه جدید سوریه حضور سریع میدانی پیدا نکرد؟
باید حکومت سوریه به این درک برسد که قرار نیست تاوان ندانم‌کاری‌های آنها را ایران و رزمندگان جبهه مقاومت پرداخت کنند. موضع‌گیری فالح الفیاض و حشدالشعبی عراق در مورد عدم مداخله حداکثری در سوریه را باید در این چهارچوب دانست. البته حرکت‌های ایذایی نیروهای آمریکایی در منطقه نیز تا حدی بر سرعت عمل ایران تاثیر گذاشته است.

۷) در کل اما جای نگرانی جدی نیست چراکه به لحاظ میدانی و نظامی، هر منطقه‌ای که به سرعت فتح شود به سرعت نیز قابل بازپس‌گیری است؛ ضمن اینکه که تحرکات عناصر تحریر الشام (النصره سابق) در این مدت به صورت پیشروی‌های سریع ولی بدون تثبیت خطوط دفاعی بوده است.


۸)چرا جای نگرانی جدی نیست؟
هلی‌برد نیروهای لشکر مشرف به حماه و غرب حلب نشان‌دهنده سست بودن عقبه تکفیری‌هاست این یعنی فرصت برای جبران این اتفاقات هست ولی سوریه باید در این زمینه نصایح و توصیه‌های ایران را زودتر بپذیرد. درست است که سوریه برای ما پل ارتباطی با حزب الله است ولی این موضوع نباید در تصمیمات داخلی حزب بعث سوریه اشتباه محاسباتی ایجاد کند.

۹) متاسفانه فضای رسانه داخل کشور یا مشغول تحلیل‌های آخرالزمانی است
 که طبق آنان اساسا باید اجازه دهیم سوریه سقوط و سفیانی ظهور کند
که طرح این موضوعات غیر قطعی و انحرافی به شدت حاج قاسم سلیمانی عزیز را آزار می داد یا همه چیز را به منازعه ایران و رژیم صهونیستی خلاصه می‌کرد و روی هر واقعه و اتفاقی سریعا برچسب «عقب‌نشینی غیرتاکتیکی و عذاب الهی» می‌زدند.
متاسفانه بعضی‌ها به دنبال ساده‌ترین و بسیط ترین تحلیل هستند نه دقیق‌ترین تحلیل.
خناسی رسانه‌های معاند و غرب‌گرایان داخلی نیز جای خود دارد.
 اما باید بدانیم که صحنه سوریه پیچیده است و باید در تصمیم‌گیری دقیق بود.

۱۰) اکنون وقت آیه یأس خواندن و تحلیل‌های صد من یک غاز صادر کردن بدون اطلاعات دقیق و گمانه زنی های بدون تخصص نیست.
(متاسفانه سرعت پیشروی تکفیری های سوریه در ایتا بسیار بیشتر از سرعت پیشروی آنها در میدان است)
علاوه بر اینکه نه می‌توان با هر کجروی سوری‌ها کنار آمد و نه می‌توان  رهایشان کرد.
تردید نکنید که ایران و رهبر تیزهوش و با فراست آن و نیز کلیت جبهه مقاومت صحنه را کاملا تحت نظر و اشراف دارند.
برای آرامش بیشتر فقط کافیست روند مدیریت رهبر انقلاب را در بحران های داخلی و منطقه ای بیشتر مطالعه کنیم و از تحلیل های کانال هایی که رهبر انقلاب را در امور نظامی هیچ کاره و دست بسته جلوه می دهند و مجموعه نظام را به تعلّل متهم میکنند، فاصله بگیریم.
 این منطقه، منطقه ماست و آن همه در ابعاد گوناگون هزینه نکردیم که امروز به سادگی واگذارش کنیم.
تردیدی نیست که سیاست ایران در مورد سوریه و حزب الله هیچ تغییری نکرده است.
 در روزهای آینده ایران نشان خواهد داد که اراده‌اش در حفظ محور مقاومت چقدر جدی است.

طرح‌ ایران برای سوریه ای که بر پایه مکتب امام راحل (ره) باشد تشریح می گردد:
۱) تحریم ها و فشارهای جنگ و ...
از جانب دشمن فضا را برای قیام مردم فراهم می کند.
۲) هر چه فشارها از جانب دشمن بیشتر شود زمینه ظهور و توسعه و رشد حلقه های مقاومت بیشتر می شود.
۳) در مرحله بعدی خیزش جوانان سوری برای نجات سوریه شکل می گیرد. همین جا هست که گروه ها و شبکه مجاهدین متشکل می شود.
۴) آگاهی جوانان سوریه که سال ها دشمن را از نزدیک لمس کرده اند و فهم اینکه همه این صحنه فعلی عامل اصلی اش اسرائیل و آمریکاست قدم اول است.
۵) این فرایند زمانبر ولی منتج است. اساسا روش ایران در حل مشکلات با جوهره ای انقلابی و ساختار تشکیلات توحیدی و مردمی پیش می رود.
۶) ظهور این قدرت مردمی و درگیری شان در صحنه ولو تلفات و سختی هایی برایشان در پی دارد. اما خود این درگیری باعث رشد و توسعه این گروه ها می شود.
۷) با قدرت گرفتن این مجموعه ها دیگر حلقه های مقاومت نیز به مدد جوانان سوریه ای خواهند آمد .البته هم در ایجاد این گروه ها و هم تقویت شان و تسلیح شان و دیگر نیازهایشان ایران موثر خواهد بود.


در این تحلیل شایسته است نظرات رهبر معظم انقلاب را منعکس نمایید که چراغی در بحبوحه جنگ زده و اشغالگری سوریه است:

درباره نقش آمریکا و رژیم صهیونی در قضایای اخیر سوریه:

_آنچه در سوریه اتفاق افتاد، محصول نقشه‌ مشترک آمریکایی و صهیونیستی است
بله، یک دولت همسایه‌ سوریه نقش آشکاری را در این زمینه ایفا کرده، الان هم ایفا می کند.ولی اتاق فرمان اصلی در آمریکا و رژیم صهیونیستی است.

قرائنی که وجود دارد:

رفتار آنها با این حادثه :
الف)بمباران بیش از ۳۰۰ نقطه‌ توسط رژیم صهیونی و ۷۵ نقطه توسط آمریکا
ب)تصرف سرزمین‌‌های سوریه توسط رژیم صهیونی
ج)سکوت و بلکه کمک آمریکا و اروپا و دولتهای حساس روی این چیزها در سایر کشورهای دنیا

_مسدود کردن مسیر زمینی و هوایی و جلوگیری از کمک به مردم سوریه در روزهای آخر

اگر شما نیستید که دارید به نام مثلاً فرض کنید فلان گروه تروریستی، یا فلان گروه مسلح با سوریه میجنگید،
اگر شما پشت سر آنها قرار ندارید.

چرا این کارها را می کنید؟

_البته این مهاجمین، اهدافشان با هم متفاوت است؛
۱)بعضی‌ از شمال یا جنوب سوریه دنبال تصرف سرزمینند
۲)آمریکا دنبال محکم کردن جاپای خودش در منطقه است.

_زمان نشان خواهد داد که ان‌شاءالله هیچ‌کدام به این هدفها نخواهند رسید
۱)مناطق تصرف‌شده‌ سوریه به وسیله‌ جوانان غیور سوری آزاد خواهد شد
۲)به توفیق الهی آمریکا هم به وسیله‌ جبهه‌ مقاومت از منطقه اخراج خواهد شد

_عوامل استکبار به خیال اینکه با سقوط دولت سوریه که طرفدار مقاومت بود، دیگر جبهه‌ مقاومت ضعیف شده؛
خوشحالی می کنند به نظر بنده اینها سخت در اشتباهند و درک درستی از مقاومت و جبهه‌ مقاومت ندارند.

((درباره جبهه مقاومت)):

«جبهه‌ مقاومت» یک سخت‌افزار نیست که بشکند:
۱)«مقاومت» یک ایمان است،
۲)تفکر
۳)تصمیم قلبی و قطعی
۴)مکتب اعتقادی است
چیز قراردادی‌ای نیست این با فشار آوردن نه‌فقط ضعیف نمیشود بلکه قوی‌تر میشود.

حزب‌الله لبنان را، حماس را، جهاد را، نیروهای مبارز فلسطینی را ببینید

جبهه‌ مقاومت این است:
الف)هر چه فشار بیاورید، محکم‌تر میشود؛
ب)هر چه جنایت کنید، پُرانگیزه‌تر میشود؛
ج)هر چه با آنها بجنگید، گسترده‌تر میشود

تحلیلگر نادانِ بی‌خبر از معنای مقاومت، خیال میکند که مقاومت که ضعیف شد، ایران اسلامی هم ضعیف خواهد شد!
به حول و قوّه‌ الهی، بِاذن‌الله تعالیٰ، ایرانِ قوی، مقتدر است و مقتدرتر هم خواهد شد.
مقاومت یعنی ملّتها نوکر قدرتِ برتری مثل آمر

اگر خوشت اومد لایک کن
0
آخرین اخبار