استاد اطلاع‌رسانی بحران:

رسانه ای که در شرایط بحران در کنار مردم نباشد، بهتر است هیچ وقت نباشد!

اکبرنصراللهی رئیس دانشکده ارتباطات و رسانه دانشگاه آزاد تهران مرکز گفت: رسانه‌های ما در بیان هوشمندانه، هنرمندانه، منصفانه، بی‌طرفانه، جامع و واقع‌بینانه اخبار ضعف دارند و حتی اگر فرصتی نیز برای رسانه‌های معاند ایجاد شده، ناشی از فرصت‌سوزی‌ای است که رسانه‌های داخلی انجام داده‌اند.

آمارهای موسسات معتبر بین‌المللی می‌گویند در بسیاری از مهم‌ترین شاخص‌‌های جهانی که برای ارزیابی وضعیت زندگی مردم یک کشور به کار می‌رود، ایران اگرچه وضعیتی نه‌چندان عالی ولی از وضعیت خوب و قابل قبولی برخوردار است و از بسیاری کشورها که حتی تصورش را هم نمی‌کنیم، بالاتر است.
به‌عنوان مثال در شاخص قدرت خرید، ایران در بین 183 کشور مورد ارزیابی، در رتبه هفتاد‌و‌سوم جهان قرار دارد. با اینکه در همین شاخص تایلند در رتبه 75، چین در رتبه 82 و برزیل در رتبه 84 است و روسیه در رتبه 52 و ترکیه در رتبه 55 قرار دارد. اعداد و ارقام و آمارهای معتبر جهانی که شاید برای مردم قابل باور نباشد.
در این آمار، ارقام و صحت آن، مناقشه‌ای نیست و توسط کسانی تهیه شده که بدون فرض بی‌طرفی نیز بدیهی‌ است نه‌تنها همدستی‌ای با ما ندارند که از هر کوششی نیز برای سنگ‌اندازی در مسیر ایران اسلامی کوتاهی نخواهند کرد. از این رو پاسخ به این سوال مهم است که چرا مشکلات غیرقابل کتمان کشور در نگاه مردم، بیش از آنچه هست به تصویر درآمده است؟ 

در همین راستا برای ارزیابی نقش رسانه در این تصویرسازی ذهنی مردم، سراغ اکبر نصراللهی رفتیم. این استاد ارتباطات بر ضرورت راهبرد واقع‌بینانه رسانه تاکید دارد و می‌گوید رسانه مسئول و حرفه‌ای باید هم مدافع حقوق مخاطبان باشد و هم تریبونی برای انعکاس اعمال و افعال مسئولان؛ و عدم انعکاس واقع‌بینانه اخبار نه‌تنها باعث گریز مخاطب از رسانه می‌شود، بلکه به ناامیدی و بی‌اعتمادی مردم نیز منجر خواهد شد. 

نصراللهی همچنین معتقد است رسانه‌های ما در بیان هوشمندانه، هنرمندانه، منصفانه، بی‌طرفانه، جامع و واقع‌بینانه اخبار ضعف دارند و حتی اگر فرصتی نیز برای رسانه‌های معاند ایجاد شده، ناشی از فرصت‌سوزی‌ای است که رسانه‌های داخلی انجام داده‌اند. ناگفته پیداست که نمی‌شد با استاد اطلاع‌رسانی بحران وارد گپ‌و‌گفت شد و از نقایص رسانه در شرایطی چون بعد از افزایش قیمت بنزین نیز حرفی نزد؛ نقایصی که این استاد ارتباطات آن را مصداقی از خود کشی رسانه‌ای می داند. آنچه در ادامه می‌آید حاصل گفت‌وگوی مفصل «فرهیختگان» با اکبر نصراللهی، رئیس دانشکده ارتباطات و رسانه دانشگاه آزاد اسلامی است.

بررسی‌های «فرهیختگان» نشان می‌دهد وضعیت ایران براساس شاخص‌های معتبر جهانی با آنچه در نگاه مردم وجود دارد، متفاوت است. به‌عنوان مثال، براساس آمارهای مجمع جهانی اقتصاد، ایران در شاخص توسعه انسانی در رتبه 65 جهان قرار دارد و کشورهایی مانند چین در رتبه 85، تایلند در رتبه 77، روسیه در رتبه 52 و ترکیه در رتبه 55 قرار گرفته است. یا براساس آمارهای بانک جهانی شاخص نرخ فقر مطلق در ایران 37/. درصد و این رقم در سطح جهان حدود 10 درصد است و در آمریکا 16/1 درصد. با این‌حال به نظر می‌رسد در نگاه مردم و افکار عمومی، رتبه ایران در سطح جهان بسیار پایین‌تر از آن چیزی است که آمار اثبات می‌کند؛ به این معنا که به‌عنوان مثال در نگاه مردم تصور می‌شود ایران در شاخص‌های مختلف پایین‌ترین سطح از کشورهای جهان قرار دارد. رسانه‌ها و نحوه مواجهه آنها با مسائل تا چه اندازه در پیدایی چنین تصور منفی در بین مردم موثر است؟

آنچه رسانه‌ها بازنمایی می‌کنند با آنچه واقعیت دارد، تفاوت‌هایی دارد. درنهایت فاصله بین واقعیت‌های موجود و نحوه انعکاس این واقعیت‌ها در رسانه‌هاست که منجر به ناامیدی و سرخوردگی مردم می‌شود و اعتمادبه‌نفس ملی را کاهش می‌دهد. همان‌طور که اشاره داشتید، براساس آمارهای معتبر جهانی، وضعیت ایران نسبت به بسیاری از کشورهای دیگر بهتر است. حتی در مورد کشورهایی که به نادرست قبله آمال برخی جوانان و مردم ایران هستند، شاهدیم که آمارها نشان می‌دهد وضع ایران بسیار بهتر است. بحث این است که یا باید به این آمارها شک کنیم و بگوییم این آمارها را ایرانی‌ها درآورده‌اند و غلط است یا باید اشکال دیگری وجود داشته باشد و آن اشکال به رسانه‌ها برمی‌گردد؛ به این معنا که رسانه‌ها چه تصویری از وضعیت مردم ایران و در مقابل از دیگر کشورها منعکس می‌کنند. این آمارها از سوی سازمان‌های معتبر بین‌المللی ارائه شده؛ سازمان‌های معتبری که حرفه‌ای هستند و شاخص‌های دقیقی دارند، پس آمار آنها قابل‌مناقشه نیست. از این‌رو تفاوت باور مردم و آمارهای واقعی را باید در رسانه‌ها جست‌وجو کرد. رسانه‌های داخلی و خارجی تصویر نادرستی از ایران مخابره می‌کنند. اگرچه مشکلات ایران غیرقابل انکار است، اگرچه ایران در رتبه یک تا 10 جهان قرار ندارد، اگرچه مردم ما مشکلات بسیار زیادی دارند و اگرچه تحریم‌های ظالمانه آمریکا بر مشکلات موجود افزوده است و اگرچه سوءتدبیر و بی‌تدبیری مسئولان درواقع بر امید اثر گذاشته و مردم از عملکرد برخی دولتمردان و مسئولان ناامید شده‌اند، اما ایران در قیاس با خیلی کشورهای دیگر وضع خوبی دارد. با همه مشکلات و بی‌تدبیری‌های مسئولان و فساد و تبعیض و بی‌عدالتی و تحریم‌های ظالمانه آمریکا وضع ما الحمدلله هنوز نسبت به بسیاری از کشورهای دیگر بهتر است. 

این مطلب ما را به این جمع‌بندی می‌رساند که رسانه‌ها در تولید و انتشار اخبار و وقایع مربوط به مردم ایران نگاه مسئولانه و واقع‌بینانه ندارند. به عبارت دیگر می‌توان گفت اگر ما راهبردهای رسانه در تولید و انتشار اخبار را به پنج دسته تقسیم کنیم؛ راهبرد انکار، راهبرد سکوت، راهبرد کوچک‌نمایی، راهبرد واقع‌نمایی و راهبرد بزرگنمایی، به نظر می‌رسد با توجه به شواهد و اطلاعات و با تحقیقاتی که خود من انجام دادم، می‌توان نتیجه گرفت که رسانه‌ها رویدادهای ایران را واقع‌نمایی نمی‌کنند؛ یعنی همان‌طور که هست، منعکس نمی‌کنند، بلکه درست همانند رسانه‌های معاند و رسانه‌های دشمن، ناخواسته واقعیت‌های مثبت ایران را یا بیان نمی‌کنند، یعنی راهبرد آنها سکوت است، یا کوچک‌نمایی می‌کنند. در مقابل رسانه‌ها در مقابل نقاط ضعف و منفی گویا تمایل یا مهارت بیشتری دارند و به بزرگنمایی نقاط ضعف می‌پردازند. درصورتی که مسئولیت حرفه‌ای و ملی رسانه‌های ایران اقتضا می‌کند اگر وقایع مثبت ایران را واقع‌نمایی نمی‌کنند، حداقل وقایع مثبت ایران را انکار نکنند و درقبال وقایع مثبت سکوت نکنند. انتظار از رسانه‌های حرفه‌ای و رسانه‌های مسئول و رسانه‌های ملی این است که وقایع را با واقع‌نمایی منعکس کنند، اما مشاهده می‌کنیم که ناخواسته درست همانند سبک رسانه‌های معاند و رسانه‌های غربی وقایع مثبت ایران کوچک‌نمایی یا انکار می‌شود یا در قبال آن سکوت می‌شود و وقایع منفی ایران نیز بزرگنمایی.

 به راهبرد انکار اشاره داشتید. تکلیف رسانه‌های معاند که مشخص است و همان‌طور که اشاره کردید طبیعتا چندان تمایل ندارند به نقاط مثبت بپردازند، ولی به نظر شما یک بخش از این باور مردم به این برنمی‌گردد که رسانه‌های غیرمعاند و داخلی ولو با هدف خیر در مواجهه با بخشی از واقعیت‌های سوءمدیریت، نقاط ضعف و اشتباهات و... راهبرد انکار را در پیش گرفتند و همین انکار کاستی‌ها باعث شده نقاط مثبت نیز برای افکار عمومی باورپذیر نباشد؟

بله، یک بخش ممکن است مربوط به این باشد که چون رسانه‌های ایران نگاه یکطرفه و جانبدارانه داشتند، یعنی جهت‌گیری آنها تایید و حمایتی صرف بوده است، نه نگاه کارشناسانه و مستقل، چون منفی و مثبت را با هم نگفتند، همیشه نکات مثبت دولت را بیان کردند و برخی مواقع نکات منفی را انکار کردند. این باعث شد در ذهن مردم به غلط بی‌اعتمادی ایجاد شود و اگر مثبت هم بگویند، مردم نمی‌پذیرند.

 در واقع یک تصویر کارتونی و کاریکاتوری از واقعیت‌ها منعکس شده است.

بله. بر همین اساس افکار عمومی اعتمادی ندارند. یک بخش ماجرا ممکن است این باشد. رسانه‌ها یعنی حتی رسانه ملی اگر خواستند نظام جمهوری اسلامی را توصیف کنند، حق ندارند فقط مثبت‌ها را بیان کنند. ما نمی‌گوییم فقط مثبت‌ها را بیان کنند، ما می‌گوییم رسانه مسئول، رسانه حرفه‌ای و رسانه‌های ملی باید هم مدافع حقوق مخاطبان باشند و هم تریبونی برای انعکاس واقع بینانه  اعمال و افعال مسئولان . حتما وظیفه دارند حرف‌های مسئولان را منعکس کنند، ولی از سوی دیگر فراموش نکنند که نباید فقط حرف‌های مثبت و اعمال مثبت مسئولان یا فقط کارهای منفی را بیان کنند. نتیجه اینکه فقط منفی‌ها بیان شود یا فقط مثبت‌ها گفته شود، گیج شدن مردم است. اصل بالانس، توازن و بی‌طرفی و جامعیت در رسانه رعایت نشده است. یعنی رسانه حرفه‌ای و مسئول هم مدافع حقوق، سخنگو، چشم و گوش مخاطبان است و هم ابزار و رابط و واسطه بین مسئولان و مردم است و حرف‌های مسئولان را منعکس می‌کند و در واقع دوطرفه، جامع، منصفانه و عینی و همان‌طور که هست مسائل را منعکس می‌کند. بعضا می‌بینیم یا فقط منفی گفته می‌شود یا آنقدر مثبت بیان می‌شود که مخاطب از رسانه می‌برد و این رسانه را تحریم می‌کند. اگر بحث‌ها و اشکالات کار هم بیان شود، آن اشکالات را نمی‌بیند یا اگر همواره منفی بیان شود، آن مثبت‌ها را نمی‌بیند. این دو طرف ماجرا را دچار اشکال می‌کند.یک نکته قابل‌تأمل در این راستا این است که رسانه‌های داخلی در انعکاس وقایع مثبت و امیدآفرین اگرچه ضعف‌های حرفه‌ای غیرقابل انکاری دارند، ولی به نظر می‌رسد ناخواسته در زمین رسانه‌های بیگانه بازی می‌کنند. انگار ناخواسته تصمیم گرفته‌اند اخبار مثبت را بیان نکنند یا اگر بیان می‌کنند بد بیان می‌کنند و یکطرفه می‌گویند و اثری که شما بیان کردید را می‌گذارد، اثر منفی می‌گذارد و به قولی دفاع بد اثر به مراتب غیرقابل جبران‌تری دارد. به عبارتی رسانه‌های ما در بیان هوشمندانه، هنرمندانه، منصفانه، بی‌طرفانه، جامع و واقع‌بینانه اخبار ضعف دارند. در گفتن منفی‌ها تسلط بیشتری نسبت به بیان مثبت‌ها دارند؛ یعنی منفی‌ها را استاد هستند طوری بیان می‌کنند که مقام مسئول، آن موضوع، آن کشور، آن حزب، آن گروه و آن منطقه را اصطلاحا نابود کنند، ولی در گفتن مثبت‌ها البته ضعف دارند. رسانه‌های ما باید مثبت و منفی را با هم بیان کنند و درنهایت تصویر درستی از واقعیت‌ها به مردم داده شود. این درباره داخل کشور است؛ یعنی رسانه‌ها وظیفه دارند هم تصویر درستی از خود مردم به آنها بگویند و هم وظیفه دارند تصویر داخل کشور را به بیرون کشور به بهترین نحو منعکس کنند. ببینید ایران‌هراسی، اسلام‌هراسی، نقض حقوق زنان و نقض حقوق بشر وجه غالب تصویری‌ است که رسانه‌های غربی از ایران در افکار عمومی دنیا می‌سازند. این تصویر را چه کسی ایجاد کرده است؟ رسانه‌های غربی! چه کسی کمک کرده است؟ رسانه‌های داخلی! چه کسی وظیفه خود را انجام نداده است؟ رسانه‌های داخلی! یعنی رسانه‌های داخلی باید تصویر داخلی را در ذهن افکار عمومی بیرونی هم درست جلوه دهند.

و علاوه‌بر این حتی آن تصویر واقعی را که‌درباره  آن سمت و طرف غربی و سایر کشورها وجود دارد، به مردم خودمان نشان دهند.

بله، پس یک وظیفه دارند که تصویر داخلی را نسبت به مخاطبان داخلی تصحیح و واقع‌بینانه و آنچه وجود دارد را بیان کنند و هم تصویر داخل را در ذهن افکار عمومی دنیا به خوبی جلوه دهند و نکته بعدی همین نکته‌ای است که اشاره کردید. تصویر دنیا، همسایه‌ها، رقبا و دشمنان را در ذهن مردم ما درست منعکس کنند. الان چه تصویری از ترکیه در ذهن مردم ما وجود دارد؟ چه تصویری از چین و روسیه و تایلند در ذهن مردم ما وجود دارد؟ خیلی از نخبگان و تحصیلکرده‌های ما و حتی افراد رسانه‌ای ما نمی‌دانند، مثلا تایلند را محل خوشگذرانی و تفریح می‌دانند، ترکیه را محل سرمایه‌گذاری و آرامش و خوشگذرانی می‌دانند و این همه تبلیغ برای خرید ملک در ترکیه می‌شود. نمی‌خواهم بگویم همه اینها غلط است، ولی تصویری از نکات منفی‌ مثلا ترکیه در ذهن مردم ما وجود ندارد. تصویری از آنچه در تایلند می‌گذرد در ذهن ما وجود ندارد. تصویر آنچه در چین، هند و حتی آمریکا می‌گذرد در ذهن ما نیست، چون رسانه‌های ما خود این را تولید نکردند و بیشتر آنچه را که دیگران تولید کردند، اینجا بازنشر دادیم.

 پس در مواجهه با سایر کشورها و نگاه بین‌المللی نیز نیاز به ارائه یک تصویر واقع‌بینانه و در اصل راهبرد واقع‌بینانه داریم؟

بله، حتما باید باشد. راهبرد واقع‌بینانه هم در مورد داخل و هم در مورد خارج باید وجود داشته باشد. ما باید رقیب، دشمن و خودمان را خوب بشناسیم. متاسفانه دشمن‌شناسی و رقیب‌شناسی ما خوب نیست. الان در آمریکا چه اتفاقی می‌افتد؟ تیراندازی‌هایی که در آمریکا می‌شود، خشونت‌هایی که در آمریکا اتفاق می‌افتد، چه تعداد از دانش‌آموزان و مردم بی‌گناه و عادی کشته می‌شوند، در بسیاری مواقع از جنگ‌های داخلی آمریکا هم بیشتر تلفات دارد. در ماجرای تیراندازی در کوارتر آمریکا یا در توفان آیرین یا در توفان کاترینا حدود دو هزار نفر کشته شدند، ولی رسانه‌های آمریکا تصویر واقعی آن کشته‌ها را از تیراندازی‌ها و توفان واقع‌بینانه منعکس نکردند. شما اگر بخواهید قیامت را تجسم کنید، بلاتشبیه می‌توانید به آتش‌سوزی که هرساله در کالیفرنیا اتفاق می‌افتد، رجوع کنید. حدود صد نفر در آتش‌سوزی سال گذشته کالیفرنیا کشته و هزار نفر مفقود شدند، ولی شما یک جسد سوخته نمی‌بینید، چرا؟ یعنی هیچ کسی کشته نشد؟ یعنی آنجا آزادی نیست و مردم موبایل ندارند؟ چه چیزی باعث می‌شود مردم تصویر درستی از آمریکا نداشته باشند؟ به نظرم این سوال مهمی است که باید همکاران رسانه‌ای پاسخ دهند. این بخش برمی‌گردد به اینکه آنها مسئولانه عمل می‌کنند. آنها درصدد رقابت نیستند که اخبار منفی را وایرال کنند یا همه نوع اخبار منفی را در هر زمانی منعکس کنند. تصویر جنازه‌ها را منتشر نمی‌کنند.

 این غیرمسئولانه عمل کردن به این معناست که مثلا از آنها کمتر میهن‌دوست هستیم؟

نمی‌توان گفت همکاران رسانه‌ای میهن‌دوست نیستند. برخی مواقع ناخواسته و نادانسته کاری می‌کنند که نتیجه فرقی ندارد و همان نتیجه منفی و مغایر با منافع ملی، امنیت روحی و روانی مردم حاصل می‌شود. عرض من این است که رسانه‌های داخلی اولا باید در جاهای دیگر دنیا حضور فعال و مستقیم داشته باشند، نه اینکه در غرب باشند و فقط گزارش‌های غربی را منتشر کنند. خبرنگاران ما در زمین گزینش‌گران غربی بازی می‌کنند، به‌عنوان مثال خبرنگار ما در نیویورک، لندن و هند و... به وسیله خبرنگاران محلی، همان خبرهایی را که از فیلتر آنها عبور کرده، ترجمه می‌کند و همان فیلم‌هایی را که خروجی آنها منتشر کرده، نمایش می‌دهد. خودشان تولید واقعی ندارند. چون تولید واقعی ندارند، تصویری که از آمریکا، هند، ترکیه و سایر کشورها داریم تصویر خود رسانه‌های آنجاست که ما هم بیان می‌کنیم، بنابراین تصویر واقعی نیست. وضعیت واقعی غرب را توصیف نمی‌کنیم. پس باید رسانه‌های داخلی مسئول باشند و مسئولانه راهبرد واقع‌بینانه را هم در تولید و انتشار اخبار داخلی سرلوحه خود قرار بدهند و هم تصویر راهبرد واقع‌بینانه را در تولید و انتشار اخبار غربی‌ها به‌ویژه کشورهایی که در ذهن مردم ما به غلط قبله آمال شده‌اند، ارائه کنند.
پس به‌عبارتی تصویر کشور خود را هم در ذهن مخاطبان داخلی و هم خارجی و تصویر کشورهای دیگر را در ذهن مخاطبان داخلی به درستی نشان دهند و اگر این کار انجام شود، کار رسانه‌ای مسئولانه و واقع‌بینانه می‌شود و مردم امیدوار به کشور شده یا تا این اندازه ناامید نمی‌شوند. الان درواقع رسانه‌های ما پمپاژ ناامیدی می‌کنند و تزریق ناامیدی انجام می‌دهند و مردم را نسبت به خود و توانمندی‌های خودشان دچار تردید می‌کنند. درصورتی که رسانه‌ها مسئول هستند هر کاری که انجام می‌دهند، هر چیز منفی‌ای که بیان می‌کنند، اشکال ندارد و وظیفه دارند مخبر واقعیت‌ها باشند و آنچه را که اتفاق می‌افتد، آئینه‌وار منعکس کنند، اگرچه این نافی در نظر گرفتن سیاست‌ها نیست. ثانیا اینکه راهکارهای حل آن مشکل و دور شدن و گریز از آن مشکل را به مخاطبان از زبان کارشناسان بیان کنند. به‌عنوان مثال وقتی از آلودگی هوا صحبت می‌کنیم حتما باید گفته شود آلودگی هوا خاص تهران و کلانشهرهای دیگر ایران نیست و پیش از این شهرهایی مثل لندن و مکزیکوسیتی همین مشکل را داشته‌اند، به‌گونه‌ای که در دهه ۵۰، لندن یکی از شهرهای آلوده جهان بود و سال ۱۹۵۲ تخمین زده شد که ۱۰هزار نفر بر اثر عوارض ناشی از آلودگی هوا جان باخته‌اند. همچنین مکزیکوسیتی با ۲۰ میلیون نفر جمعیت در دهه ۹۰، از آلوده‌ترین شهرهای جهان بوده است، اما رسانه‌ها با آموزش و فرهنگ‌سازی و مطالبه‌گری از مسئولان، توسعه حمل‌ونقل عمومی، سیاست تشویقی برای استفاده مردم از این وسایل، انتقال صنایع آلاینده به خارج از شهر و استفاده از خودروهای استاندارد و هیبریدی با آلودگی هوا مبارزه کرده‌اند. همواره می‌گوییم تهران تعطیل شده است، مدارس تا این لحظه 12 روز تعطیل شده و دانشگاه‌ها از درس عقب مانده‌اند و هوا از این روز آلوده می‌شود، اما رسانه‌های ما نمی‌گویند چرا هوای تهران آلوده است و چه کار می‌توان انجام داد که آلودگی هوا را رفع کنیم. یعنی نوع رویکرد آنها به خبرهای منفی ازجمله آلودگی هوا رویکرد رویدادی، کمی و سنتی است. در رویکردهای کمی، سنتی و رویدادی نگاه حرفه‌ای، جامع، انسانی، راه‌حل‌محور و واقع‌بینانه به وقایع وجود ندارد بلکه به برش و قسمتی از وقایع توجه می‌شود. یعنی در این ماجرای منفی به مردم امید داده شود که آلودگی هوا قابل حل است و راه‌حل این است و کشورهای دیگر این مشکل را داشتند و این مشکل و معضل فقط برای ایران نیست. باید مردم امیدوار شوند و مشارکت کنند. همانند فردی که سرطان دارد و فکر می‌کند درمان فایده‌ای ندارد و تنها موجود دنیاست که به این بیماری مبتلا شده و هیچ دارو و راه‌حلی ندارد، بدیهی است چنین بیماری امیدی به مبارزه در مقابل بیماری ندارد و حتی پیش از موعد می‌میرد.

 این راهبرد واقع‌بینانه باید درمقابل سایر کشورها نیز به‌کار گرفته شود؟ چگونه می‌توان توازن بین سیاست‌های کلی و واقع‌نگری را حفظ کرد؟ به‌عبارتی آیا می‌توان از صحبت‌های شما نتیجه گرفت راهبرد انکار درخصوص نکات مثبت برخی کشورها نیز باعث شده نکات منفی واقعی آنها بی‌شمار است، شنیده نشود؟

بله، تصویری که ما از غرب ارائه می‌دهیم تصویری نادرست است. هم تصویر خودمان و هم تصویر غربی‌ها اینچنین است. وقتی خبری از آمریکا منتشر می‌کنیم می‌گوییم منفی است. درمورد انگلیس و سایر کشورها هم همین‌طور است. شاید به‌عنوان کارشناس و فردی که در خبر بودم و هستم یک‌بار هم نشنیده‌ام و اگر هم شنیده‌ام از بس کم‌تکرار بوده به یاد ندارم بگوییم این کار مثبت را مثلا آمریکایی‌ها انجام داده‌اند. این کار مثبت را دشمنان ما انجام داده‌اند.

 مثلا پیشرفت علمی آن کشور را انکار می‌کنیم.

یا انکار می‌کنیم یا سکوت. به‌عبارتی همواره منفی‌ها بیان ‌شود من نمی‌توانم تصویر درستی ببینم و این باعث بی‌اعتمادی می‌شود، این اثرگذار است. وقتی شما تصویر یکطرفه و ناشیانه و نادرستی از یک کشور و یک موضوع نشان می‌دهید، من به‌عنوان مخاطب خبرهای درست شما را هم قبول نمی‌کنم و درواقع مخاطبان نسبت به اخباری که از غرب در رسانه‌های ما می‌شنوند، دچار کرختی و سستی شده‌اند و هیچ‌چیزی را نمی‌پذیرند. آنقدر از این مطالب بیان کرده‌ایم، حتی درمورد گروه‌های مقاومت و گروه‌های اسلامی هم همین‌طور است، یعنی به نظر می‌رسد رسانه‌های ما به جای اینکه حمایت از آنها شود به این گروه‌های مقاومت ظلم می‌کنند؛ چراکه هر روز جزئی‌ترین خبر ناشیانه و غیرحرفه‌ای ناخواسته بیان می‌شود، به‌عنوان مثال پرتکرار می‌شنویم به دلیل یک حادثه مثلا یک فلسطینی زخمی شده؛ درنتیجه از مخاطب چون هر روز این را می‌شنود، حساسیت‌زدایی می‌شود.

 با این وصف تعدد اخبار هم در شکل‌دهی به افکار عمومی و پس زدن یک خبر در نگاه مردم نقش دارد.

بله، یکی از تاکتیک‌هایی که رسانه‌های غربی استفاده می‌کنند، تاکتیک حساسیت‌زدایی است. یعنی یک موضوع را آنقدر بیان می‌کنند تا نسبت به آن موضوع حساسیت از بین برود. این تاکتیک را به‌عنوان مثال درمورد اهانت به دین اسلام و پیامبر رحمت(ص) دارند. برخی مواقع خبری رو می‌کنند که هر چندوقت این خبر را منتشر می‌کنند، این باعث می‌شود اندک‌اندک نسبت به این خبر حساسیت‌ کمتری نشان بدهیم. برخی مواقع در زمانی مطرح می‌کنند که مردم مشغولیت دارند. مثلا در زمان عید نوروز مطرح می‌کنند که مردم در سفر هستند، این باعث می‌شود حساسیت مردم کمتر ‌شود و مخالفتی هم با آن ابراز نمی‌شود و درنتیجه به مرور زمان حساسیت کمتر می‌شود. آنها عمدا این کار را می‌کنند و ما هم به‌عنوان مثال درمورد گروه‌های مقاومت و فلسطینی‌ها همین‌طور رفتار کرده‌ایم. رسانه‌های ما اخبار مربوط به گروه‌های مقاومت را اینقدر زیاد و در چینش بالا منتشر می‌کنند که مردم با شنیدن این خبرها حساسیت خود را از دست داده و دیگر واکنشی ندارند، این هم اثر منفی دارد. پس اگر قرار باشد ما تصویر درستی از وقایع ایران و دنیا و گروه‌های مقاومت ایجاد کنیم، باید واقعیت‌ها را حرفه‌ای و هوشمندانه در چینش مناسب و در اندازه مناسب منتشر کنیم. گفتن یکطرفه خبرهای منفی از غرب، گفتن مستمر و چینش آن در خبرهای درجه اول در رادیو و تلویزیون و تیترهای صفحه اول باعث می‌شود اثر خبر واقعی کاهش یابد و حساسیت مردم کم شود. این نکته فوق‌العاده مهمی است که باید به آن توجه شود.

 بهنگام بودن انتشار این واقعیت‌ها نیز در اثرگذاری آن تا چه اندازه موثر است؟ به‌طور مثال می‌گوییم در آمریکا چند دانش‌آموز کشته شده‌اند؛ این یک خبر واقعی هم هست ولی به‌عنوان مثال رسانه ملی ما که برد و مخاطب بیشتری دارد، این اتفاق را در صدر اخبار روزی قرار می‌دهد که مردم جامعه ما مثلا درگیر بحران افزایش قیمت بنزین و خودشان با مشکلاتی مواجه هستند. این طبیعتا اثر منفی خواهد داشت.

این کاملا درست است. اینکه چه زمانی خیلی از وقایع خبری را منتشر کنیم در اختیار ما نیست، حادثه‌ای اتفاق می‌افتد و رسانه‌ها باید تلاش کنند فاصله بین زمان وقوع و زمان انتشار را کم کنند؛ هر چقدر فاصله بین زمان وقوع و زمان انتشار کمتر باشد، این ارزش خبری را بالا می‌برد. ارزش خبری باعث می‌شود اعتماد مردم به رسانه افزایش یابد و مخاطب جذب آن رسانه‌ای شود که در سریع‌ترین زمان ممکن، خبر را منتشر کرده است. اما در عین حال رسانه‌ها با خبر مواجه نیستند و با مجموعه‌ای از اخبار یعنی مجموعه‌ای از اخبار تلخ و شیرین، مثبت و منفی، داخلی و خارجی مواجه هستند. بنابراین وقتی می‌گوییم خبر؛ منظور مدیریت خبر است، اینکه خبرها هوشمندانه تولید و در بسته‌بندی مناسب و متناسب با ارزش و وزن هر خبر و نیاز مخاطب منتشر شوند. تولید و انتشار اخبار این مثلث مخاطب، زمان انتشار و خود آن رویداد و واقعه و ارزش‌های خبری‌ای که دارد، نقش‌آفرین هستند.  بنابراین آن‌طور که اشاره داشتید زمانی که مخاطب ایرانی در شرایطی قرار دارد که قیمت بنزین سه برابر شده، درصورتی که حقوق ثابت مانده است ، انتظار دارد خبر خود را بداند و این خبر در جایگاه اهمیت خود خوانده و اعلام شود و اطلاعات کامل درخصوص آن موضوع داده شود. اما می‌بینیم به جای اینکه این خبر در جایگاه خود انتشار پیدا کند و به اندازه خودش و همان‌طور که هست، منتشر شود، یا انتشار پیدا نمی‌کند یا در رده پایین‌تر از اهمیت در نگاه جامعه یا سه روز بعد منتشر می‌شود ولی در عوض آن روز یک خبر بسیار کم‌اهمیت مثلا درمورد یک امر منفی در یک کشور دیگر در صدر اخبار قرار می‌گیرد. مخاطب اینجا هر چقدر اخلاقی هم باشد، ناراحت می‌شود و ممکن است چیزی بگوید و حرف بدی را به‌کار ببرد که این مشکل را داریم و بیان نمی‌کنید ولی درمورد فلان مشکل در بورکینافاسو سخن می‌گویید!

 به‌عنوان مثال در حوادث اخیر شاهد بودیم در روزهای نخست اعتراضات و اغتشاشات ایران پوشش داده نمی‌شد ولی همان روز اخبار مربوط به اعتراضات فرانسه منتشر شد.

بله و این اثر معکوس دارد. ممکن است فرد نادانسته این کار را انجام داده باشد و درواقع می‌خواسته ضدیت خود را با دشمن نشان دهد ولی واقعیت این است که ضرر این کار غیرقابل جبران است. هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد؛ این در ادبیات و ضرب‌المثل‌های ما هست. بنابراین رسانه‌ها باید به این تاکتیک‌ها توجه داشته و به این ملاحظات و اصول پایبند باشند و حتما هر خبری را متناسب با وزنی که دارد و در جایی که لازم است، منتشر کنند. این قابل قبول نیست خبری که مردم نیاز دارند، بیان نشود یا در اولویت پایین قرار بگیرد یا خبری مربوط به کشور دیگر که ربطی به ما ندارد، برجسته شود و رسانه بخواهد به هدف سیاسی خود برسد. این اثر معکوس دارد و زیان آن به خودمان باز می‌گردد.

 می‌توانیم نتیجه بگیریم که همین رویکرد باعث تقویت میل مردم به شهروند- خبرنگاری شده باشد و به عبارتی همه مردم گویی یک خبرنگار درون خود دارند که هنگام وقوع هر اتفاقی اولین واکنش ناظران مردمی تصویربرداری از آن است و انتشار آن در فضای مجازی. تا جایی که حتی در سیل هم شاهد کشته شدن چند نفر به دلیل تصویربرداری بودیم.

بخشی به خاطر همین است که شما می‌گویید، یعنی گرایش مردم به فضای مجازی و تمایل مردم به تولید و انتشار اخبار و اشتراک‌گذاری آنها به نوع رفتار رسانه‌ها، کنشگران رسمی و مسئولان برمی‌گردد. در هیچ جای دنیا به این شکل نیست که فضای مجازی ابزاری برای تولید و انتشار اخبار باشد. فضای مجازی و اپلیکیشن‌های مختلف روی اسمارت‌فون‌ها و موبایل‌ها ابزاری برای تعامل خانوادگی و دوستانه هستند، نه ابزاری برای تولید و انتشار اخبار، یعنی اگر به‌عنوان مثال در آلمان اقدام تروریستی انجام شود مردم برای اطلاع از آن اخبار تروریستی سراغ موبایل نمی‌روند بلکه از تلویزیون، روزنامه‌های رسمی، خبرگزاری‌های رسمی و از مسئولان رسمی توقع دارند که در آن زمینه علت و عاملان را بیان کنند. چون در آنجا مسئولان و رسانه‌های رسمی کار خود را به موقع و نسبتا درست انجام می‌دهند، مردم به تولید خبر و انتشار آن روی نمی‌آورند اما در کشور ما چون مسئولان و رسانه‌های رسمی کار خود را درست انجام نمی‌دهند اتفاقی که می‌افتد فرصت‌سوزی و اعتمادزدایی است؛ یعنی با دست خودشان مردم را به تولید و انتشار اخبار احتمالا نادرست و به پیگیری و تعقیب اخبار مهم و رسمی از رسانه‌های غیررسمی سوق می‌دهند. پس سوق دادن مردم به مصرف خبرهای غیررسمی و مطلع شدن از خبرهای رسمی از منابع غیررسمی یک اقدام غیرحرفه‌ای، غیرمسئولانه و ناخواسته از سوی رسانه‌های رسمی و مسئولان رسمی است. اگر رسانه‌های رسمی و مسئولان رسمی کار خود را درست و به‌موقع انجام دهند دلیلی ندارد مردم برای اطلاع از خبرهای رسمی سراغ منابع غیررسمی بروند. بیش و پیش از اینکه مردم را بابت این کار سرزنش و محکوم کنیم که چرا خبرهای غلط را مبادله و منتشر می‌کنید، باید از مسئولان و رسانه‌های رسمی پرسید که شما چه کرده‌اید و چه می‌کنید که مردم به این مدل تولید و انتشار اخبار روی آورده‌اند. نمونه‌های بسیار زیادی وجود دارد، یک نمونه آن ماجرای افزایش قیمت و سهمیه‌بندی بنزین در 24 آبان امسال است؛ رسانه‌ها و مسئولان رسمی حساس‌ترین، مهم‌ترین و ملموس‌ترین خبری را که با معیشت و جیب مردم و امنیت آنان سروکار دارد، یعنی گران شدن سه برابری قیمت بنزین را که روی قیمت همه کالاها اثر دارد، به مردم نمی‌دهند و قبل از اجرا به آنها چیزی نمی‌گویند. فاجعه مهم‌تر این است که نه‌تنها اعلام نمی‌کنند بلکه تکذیب هم می‌کنند و می‌گویند گران نمی‌شود. چند روز قبل از این اقدام سخنگوی دولت و وزیر نفت گفتند که بنزین گران نمی‌شود. مسئولان دروغ گفتند و اطلاعات متعارض و نادرست بیان منتشر کردند و رسانه‌های رسمی هم هیچ حرفی نزدند. وقتی در مورد موضوعی که به حیات و اقتصاد مردم ارتباط دارد این‌طور رفتار می‌شود چه انتظاری از مردم هست که خودشان خبر تولید نکنند، به رسانه‌های غیررسمی گوش نکرده و به آنها مراجعه نکنند. این نحوه‌ای از خودکشی رسانه‌ای است. سابقه‌ ندارد یک رسانه این مقدار آشکارا در مورد یک موضوع فوق‌العاده مهم با دست خود مردم را به سمت رسانه‌های غیررسمی و رسانه‌های دشمن و معارض و شبکه‌های ماهواره‌ای سوق دهد. این در طول تاریخ شاید بی‌سابقه باشد. با علم به اینکه مردم این دسترسی‌ها را دارند. مردم به اپلیکیشن‌های مختلف دسترسی دارند، یعنی این چیزی جز خودکشی رسانه‌ای نیست و نتیجه‌ای جز اعتبارزدایی، اعتمادسوزی و فرصت‌سوزی همراه ندارد.

 حتی در روزهای نخست که مردم عصبانی و نگران بودند و التهابات هنوز نخوابیده بود از رسانه‌های رسمی گزارشی منتشر شد که در آن بخشی از مردم می‌گفتند از افزایش قیمت بنزین رضایت دارند و به‌عنوان مثال چقدر خوب شد که این اتفاق افتاد، ترافیک کاهش پیدا کرده، آلودگی هوا برطرف شده و... در حالی که این در تناقض با واقعیتی است که مردم حس می‌کنند و این عصبانیت مردم را بیشتر می‌کند.

بله، به هر صورت ما شاهد این بودیم که در اتفاقات مربوط به بنزین با مردم صادقانه و محترمانه رفتار نشد. رسانه‌های رسمی و مسئولان دولتی مردم را تحریک کردند و روی زخم مردم نمک پاشیدند. در شرایطی که مردم مشکل دارند و مقام معظم رهبری هم در حوزه‌های مختلف بارها از مسئولان مطالبه کرده‌اند، به جای اینکه با مردم همدلی شود و مردم را اقناع کنند، به جای اینکه آقای رئیس‌جمهور و دولتی‌ها با مردم حرف بزنند و دلیل کارهایشان را بگویند، به جای اینکه رسانه‌های رسمی تلاش کنند که مردم را اقناع کنند و بگویند نیاز کشور در این است که بنزین گران شود، مردم را تحریک و عصبانی می‌کنند. گزارش‌هایی پخش می‌شود مبنی‌بر اینکه بنزین گران شود خیابان‌ها خلوت‌تر می‌شود، آلودگی کمتر می‌شود. همان چیزی که در طرح مربوط به هدفمند کردن یارانه‌ها در دولت قبلی بیان می‌شد و می‌گفتند که کیفیت نان بالا می‌رود، بودجه‌ای که بابت هدفمند کردن یارانه‌ها گرفته می‌شود صرف تقویت تولید می‌شود و انجام نشد. بنابراین نمی‌توان انتظار داشت که مردم مجددا حرف‌های دولتی‌ها و رسانه‌ها را باور کنند، چراکه قبلا راستی‌آزمایی کردند و غلط درآمده است. رسانه‌های رسمی و مسئولان دولتی باید نگران اعتماد مردم به خودشان باشند. مردمی که رفتار غیردوستانه و غیرصادقانه از رسانه‌های رسمی و مسئولان دیدند نمی‌توان انتظار داشت که دولتمردان و رسانه‌های رسمی را حمایت کنند. البته که مردم ما فهیم هستند، اقدامات دولتمردان و اشتباهات رسانه‌های رسمی را به حساب نظام نمی‌گذارند. مردم قطعا سیاسیون و رسانه‌های غربی را شرمنده می‌کنند اما دولتمردان و رسانه‌های رسمی نباید از این مردم متوقع باشند. بحث بر سر افزایش قیمت بنزین نیست، گران کردن بنزین یک بحث تخصصی است که حتما کارشناسان اقتصادی و مسئولان متولی این ماجرا حق دارند در این زمینه تصمیم بگیرند، حرف بنده به‌عنوان کارشناس رسانه و استاد ارتباطات خبر و پوشش خبری و بحران این نیست که چرا بنزین گران شده است. حرف من این است که چرا نحوه اطلاع‌رسانی این‌طور بود. این نوع برخورد رسانه‌ها و دولتمردان با افکار عمومی خلاف امنیت ملی و نقض حقوق مردم و مغایر با شأن مردم است. مردمی که همیشه پشت نظام بودند، در دفاع مقدس و در تحریم‌های ظالمانه آمریکا از نظام حمایت کردند. آنها از رسانه‌ها و مسئولان صداقت می‌خواهند. در طرح‌های ملی و موضوعات این چنینی حتما باید پیوست رسانه‌ای هم باشد، اما متاسفانه مسئولان ما اعتقادی به رسانه ندارند. از رسانه‌ها حداقل استفاده را می‌برند یا اصلا استفاده نمی‌کنند، در صورتی که عقل و تدبیر اقتضا می‌کند دولتمردان از رسانه استفاده حداکثری داشته باشند. قبل از اینکه طرح را اجرا کنند رسانه‌ها را دعوت کنند، نظرات آنها را بخواهند، آنها را توجیه کنند، زمان‌بندی داشته باشند و بعد طرح اجرایی شود. نباید رسانه‌ها را نامحرم بدانند، یعنی چه که می‌گویند خبرها درز پیدا کرده و لو رفته است؟ مگر می‌خواهند روی مردم عملیات نظامی و روانی انجام دهند که این ادبیات را به کار می‌برند؟
در ماجرای مربوط به بنزین دو اتفاق رخ داد؛ هم اعتماد به مسئولان و رسانه‌های رسمی دچار اشکال جدی شد و هم هزینه‌های بسیار زیادی بر اموال عمومی وارد شد و تعدادی از نیروهای امنیتی شهید شدند. اگر این اطلاع‌رسانی قبل‌تر اتفاق می‌افتاد حتما عوارض این چنینی نداشتیم ولی چه کسی می‌تواند بگوید این عوارض در این حد خواهد بود؟ این دقیقا خلاف تدبیر و امید بود. دولتی که با شعار تدبیر و امید آمد، اکنون امید مردم را ناامید کرده است. مردم چطور امیدوار به اقدامات آینده دولت باشند؟ این ظلم به امید و تدبیر است. اگر کسی حرف از امید و تدبیر بزند مردم قبول نمی‌کنند چون به واژه تدبیر و امید تعرض شده است. مردم موقعی امیدوار می‌شوند که صداقت و درستی را از مسئولان و رسانه‌های رسمی ببینند. مردم موقعی امیدوار می‌شوند که حس کنند بین مردم و مسئولان فاصله‌ای نیست. مردم وقتی اینها را می‌بینند قطعا امیدشان ناامید می‌شود و تصویر و محتوایی که از تدبیر در ذهن دارند در معرض چالش قرار می‌گیرد.

 در برخی موارد در پاسخ به انتقادهای اینچنینی گفته می‌شود اگر ما همه مسائل را بگوییم مورد سوءاستفاده معاندان قرار می‌گیرد، مثلا می‌گویند تلویزیون رسمی ایران فلان گزارش را پخش کرد و گفت که مردم اعتراض دارند یا گفت فلان سوءمدیریت وجود دارد. با این مساله و سوءاستفاده دشمنان چه می‌توان کرد؟

جهانی شدن و پدیده ارتباط جمعی در مورد کشورهای دیگر هم هست. قبلا اگر پدیده‌ای اتفاق می‌افتاد، آن پدیده در زایشگاه و پدیدگاه خود محصور و محبوس می‌ماند و کسی از آن اطلاع پیدا نمی‌کرد یا زمان زیادی لازم بود که برخی افراد از آن مطلع شوند، اما الان این‌طور نیست. در حال حاضر هر اتفاقی در هر جایی رخ دهد هیچ‌کسی نمی‌تواند آن را حبس کند. قوی‌ترین دستگاه اطلاعاتی، امنیتی، رسانه‌ای و دولتی هم نمی‌تواند اطلاعات و اخبار را به‌ویژه اخبار و اطلاعات مهمی را که مربوط به مردم است، حبس کند و جلوی انتشار آن را بگیرد. همه در اتاق شیشه‌ای هستند و همه یکدیگر را رصد می‌کنند. بنابراین اینکه تولید و انتشار اخباری ممکن است ضرر داشته باشد و مورد سوءاستفاده قرار گیرد هم تهدید نیست. اگر می‌توانیم اطلاعات یا خبری را حبس کنیم و نگوییم این کار را رسانه‌ها و مسئولان انجام دهند ولی تا الان که نتوانستند. حتی در ماجرای بنزین مسئولان دولتی گفتند یک بار عملیات لو رفته و خبر درز کرده بود و از این رو ما تصمیم گرفتیم که این بار اعلام نکنیم. با این حال در مورد اخیر هم خبر درز کرد و لو رفت و در توئیت‌ برخی مسئولان سابق آمده بود که قرار است بنزین گران شود. مردم هم در گروه‌های خانوادگی این خبر را تبادل می‌کردند.مسئولان دولتی مدعی هستند که اگر درخصوص افزایش قیمت بنزین اطلاع‌رسانی می‌شد، باعث خسارت به برخی پمپ‌بنزین‌ها و اماکن می‌شد، حالا که نگفتند، توانستند جلوی ضرر را بگیرند؟ جواب بدهند که چقدر ضرر، آسیب، خسارات و تلفات ایجاد شد. حالا که قرار شد هم خسارت ببینیم و هم اعتماد مردم سلب شود این آویزه گوش مسئولان باشد که از این به بعد با مردم روراست باشند. راه‌های مختلفی دارد، کسی انتظار ندارد همه اطلاعات را جزئی بیان کنند، در هر صورت کسی که مورد عمل جراحی قرار می‌گیرد و عمل خطرناکی دارد، حق دارد که بداند این جراحی سختی است. مگر می‌شود کسی عزیز خود را از دست بدهد و بگویند چون می‌ترسیم ناراحت شود به او نمی‌گوییم.

 چه‌بسا راهبرد انکار زمینه‌ساز شایعه‌سازی در رسانه‌های معاند می‌شود.

بله، در‌حال‌حاضر به‌هیچ‌وجه نمی‌توان راهبرد انکار را اجرا کرد. راهبرد انکار برای زمانی است که تعداد رسانه‌ها کم و پدیده ارتباط جمعی شخصی نباشد؛ یعنی همه دسترسی به رسانه نداشته باشند، همه توان تولید و انتشار اخبار را نداشته باشند، اما وقتی در عصری هستیم که هرکسی هرچیزی را با هر ابزاری در هر زمانی می‌تواند تولید و منتشر کند، نمی‌توان به راهبرد انکار روی آورد. راهبرد انکار بیش از آنکه سود داشته باشد به ضرر همان کسی می‌شود که راهبرد را استفاده کرده است. بنابراین عرض من این است که حتما گران شدن بنزین ضرورت داشت و باید انجام می‌شد، درست همانند فردی که باید جراحی می‌شد اما ممکن است این جراحی خونریزی داشته باشد و طرفی که خیلی دوستش داریم ناراحت شود، اشکالی ندارد. ممکن است عوامل معاند سوءاستفاده کنند که همیشه هم کرده‌اند و از این به بعد هم خواهند کرد ولی باید با تدبیر بخشی از اطلاعات بیان شود. نباید صفر و یکی ببینیم. اینجا مسئولان صفر و یکی دیدند و گفتند ما هیچ چیزی درباره بنزین نمی‌گوییم. هیچ چیزی هم نگفتند.

 بنزین یک مثال است. موارد دیگر و مصداق‌های دیگر هم کم نداریم.

بله، دقیقا همین‌طور است. در رسانه‌های اسلامی و در کشور اسلامی باید بیش از رسانه‌های حرفه‌ای و دیگر کشورها که اعتقاد به دین مبین اسلام ندارند، مباحث اخلاقی و صداقت رعایت شود. حتما باید مراقب دشمن باشند، حتما باید تاکتیک‌ها و اصولی را برای اینکه دشمنان و افراد بهانه‌جو کمتر سوءاستفاده کرده، اتخاذ کنند. راه‌هایی برای این کار وجود دارد، اما اینکه مسئولان به صفر و یکی معتقد باشند یا بگویند یا نگویند، غلط است. مگر در بحث 11‌سپتامبر و سایر وقایعی که در کشورهای غربی اتفاق افتاد، نمی‌گویند؟! آنها همه وقایع را نمی‌گویند و سیاست خود را دارند ولی یک طوری می‌گویند که مانند هم گفتند و هم نگفتند، است. مانند بحث خبرنگاران همراه که در جنگ خلیج‌فارس اتفاق افتاده است. خبرنگاران همراه ارتش و نظامیان هستند که از زاویه اینها ماجرا را می‌بینند ولی به هر صورت خبرنگاران حضور داشتند. بنابراین من فکر می‌کنم حتما باید رسانه‌ها یعنی دولتمردان برای چنین کاری یا هر کاری که بنزین یک نمونه آن است، به رسانه‌ها باور داشته باشند. به رسانه‌ها باید نقش حداکثری بدهند و از مشارکت رسانه‌ها برای بیان توانمندی‌های کشور و نظام استفاده کنند. حتما از مشارکت و همفکری آنها برای مداخله در اجرای طرح‌های مهم بهره‌مند شوند و درنهایت پیوست رسانه‌ای تهیه شود. رسانه‌ها هم اگر به هر دلیلی در بازی دخالت داده نشدند، خودشان مسئولانه تلاش کنند طرح و نظر خود را ارائه دهند و نگویند چون دولت به ما گفت ما هم گوش کردیم! اینچنین نیست. حتما باید رسانه‌ها ضمن تمکین به قوانین و مقررات خودشان تلاش کنند و صدایشان را به مسئولان و شورای امنیت ملی برسانند و آنها را قانع کنند که می‌توانند کمک آنها در اجرای پروژه‌های مهم باشند که هزینه‌های کمتری متوجه نظام و مردم شود، ولی رسانه‌های رسمی ما هیچ تلاشی نکردند تا نظر حرفه‌ای خود را به‌عنوان مغز متفکر رسانه کشور به گوش مسئولان برسانند، چه‌بسا اگر این تلاش را می‌کردند، ممکن بود نظر مسئولان تغییر کند و اگر تغییر نمی‌کرد حداقل مردم باور می‌کردند و اعتماد آنها از رسانه‌ها سلب نمی‌شد. می‌گفتند رسانه‌های ما تلاش کردند ولی نتوانستند.

 کما اینکه شاهد هستیم اعتماد نسبت به یک سری از بخش‌های خبری بیشتر از بخش‌های دیگر است.

بله، الان رسانه‌ها خود دچار بحران هستند. نمی‌توانند ادعا کنند و همه کاسه و کوزه‌ها را به سر دیگران بشکنند و همه مسئولیت‌ها را متوجه دیگران کنند. وقتی رسانه‌ها نتوانند در شرایطی که مردم نیاز دارند، مردم به آنها وابسته هستند و به آنها اعتماد دارند، این نیاز مردم را برطرف کنند و خبرهای مهم را بگویند، یعنی دچار بحران هستند. وقتی من دست داشته باشم و دست من نتواند به‌موقع از من دفاع کند یا وسیله‌ای را بردارد، وقتی چشم داشته باشم و چشم من نتواند به‌موقع تصاویر را ببیند، یعنی دست و چشم ندارم. واقعیت این است که گویا  مردم در برخی مقاطع، رسانه و رادیو و تلویزیون ندارند.در ماجرای مربوط به سیل گلستان، حدود 20 روز مطبوعات چاپ نشد. به هر دلیلی؛ دلیلش می‌تواند کاغذ و تعطیلی یا هر چیز دیگری باشد. وقتی مردم در حساس‌ترین شرایطی که  25 استان کشور درگیر سیل بودند و نیاز به رسانه داشتند و رسانه‌ای در شرایط بحران کنار مردم نبود، بهتر است هیچ‌وقت نباشد! حالا این عدم حضور رسانه به هر دلیل و به‌واسطه هر مشکلی که باشد. مطبوعات، خبرگزاری‌ها و رادیو و تلویزیون مسائل و مشکلاتی دارند که قابل درک است و واقعا برخی از اینها ایثار می‌کنند، اینها را قبول دارم ولی باید مشکلات خود را در شرایط عادی حل کنند. تکلیف خود را با خود روشن کنند. اگر برای مردم هستند باید درکنار مردم باشند. اگر در نظام جمهوری اسلامی و این کشور فعالیت می‌کنند باید مدافع مردم و نظام جمهوری اسلامی باشند. باید از امنیت ملی حراست کنند. من امنیت ملی را الان در نگفتن مسائل مهم و اساسی مورد نیاز مردم نمی‌دانم، بلکه در حال حاضر نگفتن مسائلی که مردم نیاز دارند، خلاف امنیت ملی است. این یعنی سوق دادن مخاطبان به رسانه‌های معاند و بیگانه و این اعتمادسوزی از رسانه‌های رسمی است. این فرصت‌سوزی از رسانه‌های رسمی داخلی و فرصت‌سازی برای رسانه‌های معاند است.در ماجرای بنزین شاهد بودیم که اینترنت محدود شده و بسیاری از مردم از اینترنت محروم بودند و این غول اینترنت و فضای مجازی در قفسی محبوس شده بود و از سویی رادیو و تلویزیون، مطبوعات و خبرگزاری‌های داخل ایران، از سوی دیگر ماهواره‌ها و شبکه‌های ماهواره‌‌ای فارسی زبان، ایران اینترنشنال، من و تو، BBC بودند. سوال این است که در این موضوع بسیار مهمی که مردم دسترسی به فضای مجازی ندارند و این خواسته رسانه‌های رسمی است و مدام می‌گویند رسانه‌های فضای مجازی مزاحم ما هستند، چه کردند؟ آیا توانستند نیازهای مخاطبان را تامین کنند و حرف‌های دو طرفه بزنند؟ قبل از اجرای این طرح که به هر دلیل منع شده بودند، بعد از آن چطور؟ آیا توانستند ابعاد مختلف ماجرا، تعبیرها و تفسیره

اگر خوشت اومد لایک کن
0
آخرین اخبار