دلنوشته‌ای خطاب به امیرالمؤمنین علیه السلام


اگر تو را نداشتم چه می کردم حضرت دلدار! حضرت غمخوار! حضرت مولا! انیس دل!

به گزارش راه شلمچه، حجت‌الاسلام‌والمسلمین امیری سوادکوهی از محققان و اندیشمندان جوان شیعه که از ادباء و صاحبان قلم معاصر بشمار می رود، در نوشتاری عارفانه و کوتاه، مناجات آرامش بخش و پر سوز و گدازی خطاب به مولایش امیرالمؤمنین علی علیه السلام نگاشت که این متن در فضای مجازی مورد استقبال خیل عظیمی از کاربران از اقشار مختلف جامعه قرار گرفت.

وی که بیش از دو دهه از عمر خود را وقف دفاع و ترویج از معارف امامت و ولایت امیرالمؤمنین علی علیه السلام کرده است، در این نوشتار زیبا و پر سوز و گداز از عشقبازی اش با مولای متقیان امیرمؤمنان علی علیه السلام سخن می گوید...آن هم به طریقی که دل ها را برای لحظاتی از دنیای فانی به ملکوت علوی سوق می دهد. متن این نوشتار بدین شرح می باشد:

بسم الله الرحمن الرحیم

یا مولی الموالی یاعلی!

... گاهی بغض شکسته ام از فراقت می شکند و درد دوریت صبر و قرارم را می برد و تنها نگاه حیدریت هست که می تواند آرامم کند.

دلم بهانه ات را می گیرد... ای جان جانان و ای امیرمؤمنان!

می دانم که از هوای غمبار دلم با خبری...! و گاه و بی گاه دستی بر غبار خاک پایت می نهی...حضرت ابوتراب!

آن زمان که عصای موسوی ات را به قلبم می زنی، به گوشه ی چشمت، چشمه ی خشک چشمانم جوششی به خود می گیرد و اشک های فراق در شوق وصالت بی تابی می کنند و بر کویر تفتیده ی گونه هایم جاری می شوند تا شاید با نم نم باران اشک، قطره ای را به دریا برسانی.!

از وقتی شنیدم که فرمودی فَمَنْ یَمُتْ یَرَنِی! ، تنها و تنها به آن ثانیه های شیرین فکر می کنم. غیر از آن زمان تمام دقیقه های زندگی ام تلخ و تاریک است... تا برسم به وعده ی دیدارت!

در آن لحظه که اندر احتضارم
امیدم سر به دامانت گذارم...!

سالهاست با این شاه بیت که در اول سحر زیارت در حرمت بر زبانم جاری شد زندگی میکنم و شاید کسی نداند حلاوت این زمزمه، مرهمی است بر تمام زخم های پیکره ی وجودم از نبود تو!.

مولای من! نمی دانم چرا...! ولی این روزها بیشتر از هر زمانی دلتنگت می شوم! تا آنجا که گاه و بی گاه آهی از اعماق دلم می کشم و تمام ذرات وجودم می گویند : صلی الله علیک یا ابالحسن! یا امیرالمؤمنین! یاعلی!

بزرگترین غم زندگی آن است که تو در آن نباشی! ولی چقدر شیرین است که تو را در وجودم دارم که تو نه تنها دنیا، بلکه تمام عُقبای منی!

اگر تو را نداشتم چه می کردم حضرت دلدار!حضرت غمخوار!حضرت مولا!انیس دل!

گوشه‌ ی چشمت مرا بس است پدر یتیمان! پدر خاکیان! بعد شما همه ی موجودات عالم بی کس شدند... یتیم شدند... آواره شدند!.

چقدر شیرین است که تو را در دل دارم.

تمام لذت عمرم این است که در خلوتم تنها از تو می نویسم و در جَلوتم تنها از تو می گویم!

ای مولای دل شکستگان!

خدا مرا به دور از همه ی خلقش در خلوتی نهاد تا تنها همدمم لوح و قلمی باشند که به تو بیندیشم، تنها به تو نگاه کنم و تنها به تو عشق ورزم که تو تنها دوست من، انیس من و مونس من باشی!

پس مرا برای خادمی درگاهت نگهدار که تمام ذرات وجودم وقف توست...!

دلتنگت هستم حضرت پدر...!

يا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا كُنَّا خاطِئِينَ

يا مولی الموالی! یا مظهرالعجائب ، یا مرتضي علی...!

پ. ن: دلنوشته و مناجاتی سحرگاهی با مولای عالم امیرمؤمنان ارواحنافداه _ امیری سوادکوهی /قم المقدسه
۱۴۰۰ /۰۳ /۲۰

اگر خوشت اومد لایک کن
0
آخرین اخبار