به گزارش راه شلمچه، سیر بیماری امام خمینی (س) از روز اول خرداد ماه سال ۱۳۶۸ ه. ش. به طور جدی آغاز شد و تیم پزشکان تصمیم به جراحی دستگاه گوارش ایشان گرفتند. پس از عمل جراحی بیماری درمان نشد و سرانجام امام خمینی در ساعت ۲۲:۲۰ روز شنبه سیزدهم خرداد ماه سال ۱۳۶۸ به ملکوت اعلا پیوست. امام خمینی در زمان فوت ۸۷ سال داشتند. برای اطلاعات بیشتر زندگینامه کوتاه امام خمینی را مطالعه کنید.
هیچ قلم و بیانی قادر نیست ابعاد حادثه و امواج احساسات غیرقابل کنترل مردم را در آن روزها توصیف کند. وداع مردم با امام خمینی در روز و شب پانزدهم خرداد ۱۳۶۸، با حضور میلیون ها نفر از مردم تهران و سوگوارانی که از شهرها و روستاهای سراسر ایران آمده بودند، در محل مصلای امام خمینی برگزار شد. هیچ اثری از تشریفات بی روح مرسوم در مراسم رسمی نبود. همه چیز بسیجی و مردمی و عاشقانه بود. سرتاسر اتوبان و راههای منتهی به مصلی مملو از جمعیت سیاه پوش بود. پرچمهای عزا بر در و دیوار شهر آویخته و آوای قرآن از تمام مساجد و مراکز و ادارات و منازل به گوش میرسید.
در نخستین ساعت بامدادِ شانزده خرداد، میلیونها تن به امامت آیت الله العظمی گلپایگانی (ره) با چشمانی اشکبار بر پیکر امام نماز گزاردند. مراسم تشییع امام خمینی از مصلی تا مرقد امام خمینی در جنب بهشت زهرا _مزار شهیدان انقلاب اسلامی که به حرم امام خمینی مشهور است، با احساسات غیر قابل کنترل مردم برگزار شد و پیکر مطهر امام خمینی به خاک سپرده شد.
سیر بیماری امام خمینی
امام خمینی از زمان ورود به ایران و استقرار در قم بارها دچار حملات و عوارض قلبی شدند، اما جدیترین حملهای که به ایشان دست داد مربوط به تاریخ سوم بهمن ماه سال ۱۳۵۸ بود. ایشان در صبحگاه دچار حمله قلبی شدند و برای مداوا تحت نظر پزشک به بیمارستان قلب تهران منتقل شدند. در همین زمینه خاطرات دکتر حسن عارفی درباره نحوه انتقال امام خمینی (س) به تهران و نگرانی همسر ایشان را در اینجا بخوانید. امام خمینی پس از ۳۹ روز مداوا در بیمارستان قلب تهران، به توصیه پزشک به قم بازنگشتند تا در صورت نیاز دوباره به بیمارستان منتقل شوند. ایشان موقتاً در منزلی واقع در منطقۀ دربند تهران ساکن شدند و سپس به منزلی که در محله جماران قرار داشت و متعلق به آیتالله سیدمهدی امام جمارانی بود نقل مکان کردند.
وضعیت بیماری قلبی امام خمینی تا سال ۱۳۶۵ کاملا تحت کنترل بود. آنطور که دکتر سید حسن عارفی، سرپرست تیم پزشکی امام خمینی، در کتاب «طبیب دلها» درباره ایست قلبی امام خمینی (س) نوشته است، ایشان در بعد از ظهر روز ششم فروردین ۱۳۶۵ در حالی که برای ریختن چای به آشپزخانه تشریف برده بودند احساس ضعف شدید میکنند و کلید زندگی را که در آشپزخانه وجود داشت فشار میدهند تا پزشکها را خبر کنند. به دنبال ضعف شدید، امام خمینی دچار افت فشار خون و وقفه قلبی میشوند.
زمانی که دکتر پورمقدس به آشپزخانه میآیند متوجه میشوند که ایشان علایم حیاتی مثل تنفس، نبض و ضربان قلب ندارد و به دلیل عدم ضربان قلب، خون به مغز نرسیده و بیهوش شدهاند. دکتر پورمقدس، بلافاصله شروع به ماساژ قلبی و تنفس دهان به دهان میکند ضمن اینکه برادران دیگر پرستار فرا میرسند و با تجویز اکسیژن و وصل کردن سرم به داخل ورید، موفق به کار انداختن مجدد قلب و تنفس میشوند.
به گفته پزشک معالج امام خمینی، بیماری قلبی ایشان تا پایان عمر تحت کنترل بود و ایشان هیچ موقع عمل قلب انجام ندادند. بنابر اظهارات تیم پزشکی، آنچه در نهایت منجر به وخامت حال امام خمینی (س) شد، سرطان معده بود. در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۳۶۸ امام خمینی (س) علائمی همچون درد شدید شکم و خونریزی روده بزرگ نشان دادند. تیم پزشکی پس از انجام آزمایشات تشخیص سرطان معده دادند. تومورها و زخمهای موجود در معده امام خمینی از نوع بسیار پیشرفته بود.
خاطرات پزشکان معالج امام حاکی از آن است که هر روز نزدیک به ۱۶ پزشک مشاور درباره نحوه کنترل بیماری ایشان جلساتی با حضور سیداحمد خمینی و برخی مسئولان تشکیل میدادند. در نهایت با توجه به این نکته که خونریزی شدید میتوانست خطرناک و تهدیدکننده باشد، تیم پزشکی عمل جراحی را اجتناب ناپذیر دانستند. برای مطالعه بیشتر درباره نحوه اطلاع دادن بیماری سرطان به امام خمینی، خاطرات دکتر عارفی را در اینجا بخوانید.
امام خمینی (س) با تشخیص پزشکان موافق بودند و به انجام عمل جراحی رضایت دادند. پس از انجام عمل جراحی امام به هوش آمدند و به نظر میرسید حال عمومی ایشان خوب است. به گفته پزشکان امام تا ۱۱ روز حال مساعدی داشتند، اما در بعدازظهر شنبه ۱۳ خرداد امام دچار سکته قلبی شدند. پزشکان سریعا امام را به دستگاههای احیای قلبی و ریوی متصل شدند اما اوضاع جسمانی ایشان لحظه به لحظه وخیمتر میشد. سرانجام امام خمینی در شامگاه همان روز جان به جان آفرین تسلیم کردند.
سن امام خمینی در زمان رحلت
سن امام خمینی (س) در زمان رحلت ۸۱ سال بود.
واکنشها به رحلت امام خمینی
پس از رحلت امام خمینی شخصیتهای بینالمللی طی پیامهایی به مردم ایران تسلیت گفتند. از آن جمله مسئولان سازمان ملل متحد و خاویر پرز دکوئیار دبیرکل سازمان ملل متحد در دفتر نمایندگی ایران در نیویورک حضور یافتند و مراتب تأسف و تسلیت خود را بیان کردند.
در آلمان نیز رسانهها به خبر رحلت امام خمینی واکنش نشان دادند. از همه جالب تر اما واکنش مجله اشپیگل بود که نوشت: «فقط امام خمینی بود که به اعتراف حتی دشمنانش در تمام عمر یک زندگی همراه با تواضع و محقر و دور از هرگونه تمایلات و تجملات دنیوی داشت و کوچکترین لکه سیاهی در زندگانیاش دیده نمیشود.» اریش هونکر رئیس شورای دولتی جمهوری دموکراتیک آلمان هم پیام تسلیتی به آیتالله خامنهای ارسال کرد.
در اتحاد جماهیر شوروی سابق هم واکنشها قابل توجه بود. رادیو مسکو درباره رحلت امام خمینی نوشت: «انسانی چشم از جهان فرو بست که مردم ایران را برای پیکار علیه حکومت سلطنتی برانگیخت و به سلطنت دو هزار و پانصد ساله ایران خاتمه داد.» میخائیل گورباچف هم در پیامی ضمن تسلیت به مناسبت درگذشت امام خمینی اظهار کرد: «اتحاد جماهیر شوروی بر تعمیق مناسبات و حسن همجواری دو کشور حساب میکند.»
سالروز رحلت امام خمینی
خبر رحلت امام خمینی صبح روز ۱۴ خرداد سال ۱۳۶۸ به اطلاع عموم مردم ایران رسید. روزنامههای آن روز که تمام صفحه اصلی خود را به رحلت امام خمینی اختصاص داده بود، از تعطیلی کشور تا پایان هفته و اعلام ۴۰ روز عزای عمومی توسط سران سه قوه خبر دادند. مراسم تشییع پیکر بنیانگذار جمهوری اسلامی در روز ۱۶خرداد و در بهشت زهرای تهران برگزار شد و بیش از ۱۰ میلیون نفر از مردم ایران برای بدرقه پیکر امام خمینی (س) به تهران آمده بودند. به گواهی رسانهها جمعیت عزاداران بر سر مزار امام خمینی به قدری زیاد بود که چرخبال حامل پیکر امام پس از شش باز تلاش برای فرود آمدن در نزدیکی محل دفن بلاخره بر زمین نشست و پیکر ایشان پس از ده ساعت به خاک سپرده شد.
هر ساله به مناسبت سالگرد ارتحال امام خمینی، مراسمی در مرقد ایشان با حضور جمعیت وسیعی از عاشقان ایشان برگزار میگردد.
خاطرات بستگان و نزدیکان از بیماری و رحلت امام خمینی
خاطرات بسیاری درباره بیماری امام و رحلت ایشان در سال ۱۳۶۸ به نگارش درآمدهاست. دختر امام، خانم زهرا مصطفوی در مصاحبهای که مجله حضور با ایشان انجام داد، روند بیماری امام خمینی (س) را شرح داده و گفته است روزی که پزشکان متوجه حال نامساعد امام خمینی شدند، امام دچار ضعف شدید جسمانی بودند، تا حدی که نمیتوانستند قاشق را بردارند.
بنابر خاطرات خانم زهرا مصطفوی تا بعد از انجام عمل جراحی فقط حاج احمدآقا از ابتلای امام خمینی به سرطان اطلاع داشتند. همچنین در خاطرات ایشان آمده است که امام در زمان حضور در بیمارستان و پیش از رحلت هیچ موقع شکایتی نمیکردند. دختر امام در مصاحبه با مجله حضور گفتند:
هیچ اظهار ناراحتی و درد نمی کردند، البته بستگی داشت چگونه از ایشان سؤال کنیم. اگر میپرسیدیم: حالتان چطور است؟ در جواب میگفتند: «خوبه، بد نیستم» یا یک جواب مناسب دیگری ولی اگر میپرسیدیم: «درد دارید؟» چون اهل دروغ گفتن نبودند همیشه جواب میدادند: «درد دارم» من هر وقت پرسیدم که آیا درد دارند یا نه. ایشان فرمودند: «تمام بدنم درد میکند»
خاطرات حاج سید احمد خمینی از بیماری امام خمینی
در بخشی از خاطرات مرحوم حاج احمد آقا درباره آخرین ساعات حیات دنیوی امام آمده است: آقا هیچ کار دیگری انجام نمیدادند، فقط نماز میخواندند. من رفتم داخل اتاق، دیدم دارند نماز میخوانند. همان طور که خوابیده بودند، با آن فشار سرشان را بالا میآوردند به عنوان رکوع و بعد دوباره برای سجود. من هر چه کردم با آقا حرف بزنم، دلم نیامد آن فضای معنوی را به هم بزنم. بعد فقط یک کمی به ایشان نگاه کردم و از اتاق آمدم بیرون. ساعت سه بعدازظهر حالشان بد شد که دستگاهها شروع کرد به کار و ساعت ده شب هم ایشان فوت کردند.
حاج سید احمد خمینی همچنین در خاطرات خود از آخرین روزهای زندگی امام خمینی گفتهاند: آقا علی را خیلی دوست داشتند، علی هم حضرت امام را خیلی دوست داشت. اما چیزی که این روزهای آخر اتّفاق افتاد که واقعا برای همه ما تعجب آور بود، این بود که آقا میگفتند علی پیش من نیاید. ما همین طور مانده بودیم که یعنی چه؟ بعد من دیدم که امام در چهل حدیث این مسئله را دارد که کسانی که میخواهند بمیرند، در آن لحظات آخر، شیطان آن کسی را که از همه بیشتر مورد مهر و علاقه اوست، مقابل روی او قرار میدهد تا مانع از این شود که فرد با یاد خدا از دنیا برود. حتی برای بزرگترین اولیا هم ـ غیر از ائمه ـ این معنی وجود دارد و امام برای اینکه نکند چنین مسئلهای برایش اتفاق بیفتد، علی را که خیلی دوست داشتند، در آن اتاق راه نمیدادند.
خاطرات تیم پزشکی از بیماری امام خمینی
دکتر سید حسن عارفی پزشک معالج امام خمینی در خاطرات خود از قدرشناسی امام خمینی اینطور سخن میگوید: هر بار که قسمتی از وظایف گروه پزشکی برایشان انجام میشد، گرچه انجام وظایف از روی عشق و علاقهی عمیق همکاران بود و به آن کارها افتخار میکردند و میدانستند که هرگونه تلاش آنها در واقع با استعانت از خداوند در راه حفظ وجودی بوده که قلب امت جهانی اسلام برای وی میتپد، معهذا هرچند گاه امام با جملهای آتش به جانمان میزدند به این مضمون که: «خیلی به شما زحمت دادم»،«باعث زحمت شما هستم» و «باعث دردسر شما هستم». بیان این جملات به خصوص در مواردی که حالشان نامناسبتر میشد و دقت و پیگیری بیشتری از جانب پزشکان را ایجاب میکرد، بیشتر تکرار میشد و با شنیدن آن اشک در چشم پزشکان حلقه میزد.
رضا مهرقاسمی رادیولوژیست و عضو تیم پزشکی امام خمینی به نقل خاطرهای شیرین از دوران بیماری امام خمینی (س) میپردازد و میگوید یک بار که میخواستیم از قلب و ریه ایشان عکسبرداری کنیم «کمی تابو شکنی کردم و به جای اینکه طبق روال روتین بیمارستان با دستهایم موقعیت ایشان را تنظیم کنم با تمام وجود بغلشان کردم و به پنل رادیولوژی برای عکسبرداری چسباندمشان، امام خمینی متوجه این کار غیر عادی که قطعا از محبت زیادم بود شدند بنابراین بعد از اینکه موقعیتشان تثبیت شد با تبسم نگاه کردند و فرمودند «خدا حفظت کند»، با این جمله فهمیدم ایشان متوجه شده اند که این قسمت از کار فنی نبود و کاملا عاطفی و از روی احساس بغلشان کردهام.»
دکتر مسعود پورمقدس، متخصص قلب و عروق که عضو تیم پزشکی امام خمینی (س) بود درباره نترسیدنهای امام خمینی در دوران بیماری میگوید: از نظر فیزیولوژی فردی که بترسد ضربان قلبش تند میشود، فشارخونش زیاد میشود، رنگش سفید یا برافروخته میشود که اینها همه ناشی از تغییرات هورمونی در بدن است ولی همینطور که من عرض کردم در این اواخر ۲۴ ساعته ضربان قلب امام تحت کنترل بود و خبرهای ناملایمی به ایشان میرسید، انفجارات بود، موشکباران بود، که خود ما مضطرب میشدیم، ضربان قلبمان تند میشد، ولی ما میدیدیم ضربان قلب حضرت امام حتی یک بار هم زیاد نمیشد، فشار خون افزایش پیدا نمیکرد و این نشان میداد همان حرف که خودشان میزدند، معنی نترسیدهام این بود که واقعاً فیزیولوژی ایشان هم با ریاضتهایی که کشیدهاند با بقیه متفاوت است.