به گزارش راه شلمچه، قاسم جعفری عضو هیأت علمی دانشگاه و فعال رسانهای در یادداشتی نوشت: آقای علی لاریجانی شخصیت آشنای صحنه سیاست و اجتماع هم وارد کارزار انتخاباتی شد. چند نکته را میشود بر این رویداد مترتب نمود؛ حضور ایشان برای انتخابات به دلایلی کاملاً قابل پیشبینی و در حد ظن قریب به یقین بود و از حدود 10 ماه پیش صاحب نظرانی بر این بودند که دوگانه رقابتی میدانی و واقعی بین آیتالله رئیسی به نمایندگی از جبهه نیروهای انقلاب و دکتر لاریجانی با ژست و دیسیپلین مستقل اما کاملاً متکی و مستظهر به رأی اصلاحطلبی اتفاق خواهد افتاد.
از سویی غیر از این متصور نبود که آقای دکتر لاریجانی که عمری را در مسئولیتهای عالیه گذرانده است در جریانات تنازع درون، امساک نفس نماید و ماهها و سالهایی را از منظر سیاسی زاویه بگزیند و صوفیانه سپری کند. لذا اینکه ایشان در اولین اظهارنظر پس از ثبتنام بیان نمودند: «با کسی رایزنی نکردهام و پس از صحبت اخیر رهبری احساس کردهام برای حل مشکلات کشور باید بیایم» خود حاوی دو نکته است. اولاً قرائن و شواهد تمهیدات و مقدمات طولانی ایشان برای این عرصه را نشان میدهد. دوم با عبارتی که در طعنه به رقیب اصلی خلق کردند در تناقض است. بالأخره معضلات پیچیده کشور نیاز به ناجی و «سوپرمن» دارد یا نه؟ اگر ندارد پس اینکه این بزرگوار میفرماید؛ «احساس کردم شرایط کشور به نحوی است که کسانی که در این مسیر قرار دارند نمیتوانند مشکل اصلی کشور را سامان دهند (!) » یعنی من می توانم. به عبارتی سوپر منی غیر ایشان نیست! از سویی وصل کردن کاندیداتوری خود به سخنان سهشنبه مقام معظم رهبری نیز طرفه ترفندی سیاستمدارانه است.
برادر بزرگوار! مصادره به مطلوب کردن رهبری از هیچکسی مطلوب نیست و از جنابعالی به نحو اشد. چنانچه در بیانیه اعلام ورود دکتر رئیسی همچنین ملاحظه¬ای مراعات شده است و او که چه بسا به مراتب نزدیکتر به رهبری باشد چه ادعایی نکرده است.
متهم کردن رقیبان به تجزیه سازی مردم و خود را محور وفاق خواندن هم یکی از کلیدواژههای پر ماجرایی است که در روزهای انتخابات به نحو پربسامدی متبادل میشود و داستان گوینده آن همسان کسی است که حین نماز زبان گشود خوش به حال خودم که حرف نمیزنم.
یکی از نکات عجیب در سخنرانی اولیه جناب لاریجانی اظهار برائت ایشان از دولت روحانی است؛ «دولت من هیچ ارتباطی به دولت روحانی ندارد؛ عدهای کشور را از مسیر عقلانیت خارج کردند؛ باید زمام امور دیپلماتیک را از دست بد اندیشان خارج کرد.» جناب لاریجانی عزیز! باور کنید بخش معظم مردم در این نکته همراه و هم باور دکتر رئیسی اند که «بانیان و شرکای وضع موجود نمی توانند تغییر دهنده وضعیت باشند.»
متهم کردن رقیبان به تجزیه سازی مردم و خود را محور وفاق خواندن هم یکی از کلیدواژههای پر ماجرایی است که در روزهای انتخابات به نحو پربسامدی متبادل میشود و داستان گوینده آن همسان کسی است که حین نماز زبان گشود خوش به حال خودم که حرف نمیزنم.
یکی از نکات عجیب در سخنرانی اولیه جناب لاریجانی اظهار برائت ایشان از دولت روحانی است؛ «دولت من هیچ ارتباطی به دولت روحانی ندارد؛ عدهای کشور را از مسیر عقلانیت خارج کردند؛ باید زمام امور دیپلماتیک را از دست بد اندیشان خارج کرد.» جناب لاریجانی عزیز! باور کنید بخش معظم مردم در این نکته همراه و هم باور دکتر رئیسی اند که «بانیان و شرکای وضع موجود نمی توانند تغییر دهنده وضعیت باشند.»
لابد جناب آقای دکتر لاریجانی خوب میدانند که فارغ از شخصیت محترم ایشان، نگاهی ساده و سردستی بهواقع میدان و نظرسنجیهای مراکز معتبر نشان میدهد بدون مهاجرت جریان اصلاحات و طرفداران دولت اعتدال به کوی¬شان و اُتراق در خیمهای که بنا نمودهاند حضور و حتی ثبتنام ایشان برای چنین رقابتی خلاف همان عقلانیتی است که خود ابراز میدارند. بنابراین چنین برائت جوییهایی میتواند اهداف رأی سازی ناشی از رایزنیهایی را دنبال کند استاد مکرم جناب لاریجانی سعی بر انکار آن دارد.
ایشان فرمودند: «جهش تولید یعنی تعادل در صحنه بینالملل نه اینکه مردم از سفره خود برای آن هزینه کنند و افزودهاند که مسائل پیچیده بینالملل نیاز به افراد کاربلد دارد.» به عبارتی دقیقاً تعبیری روشن از همان مشرب حکمرانی خالی از تدبیر و امید زدای جناب روحانی. امیدوارم چنین مپندارند که امثال نگارنده این سطور با تعاملات و مراودات بینالمللی مشکلی دارند. اما پس پرده این اظهارات در اولین ظهور در نقش منجی پس از نامنویسی برای آنان که الفبای سیاست را حجی کردهاند معنای روشنی دارد؛ در این مرامنامه باز هم دل در گرو بیگانه سپردن و دست نیاز به نامردان آزمون پس داده دراز کردن رخ نموده است.
آری، عرصه سیاست به یک وجه « پادگان و دادگاه» نیست اما به وجه موکد «باشگاه» هم نیست که اشراف و طبقه ارستوکرات در آن گرد آیند و با مغازله تکنوکراسی و تظاهر به تعقل و اندیشه وریزی فارغ از میدان، مشق تک بعدی سیاست را سیاهه کنند. البته به یک وجه قطعاً پادگان و دادگاه هست. دولتی موفق است که روحیه جهادی و پرتلاش بر آن حاکم باشد و اعضای آن همانگونه که «حاج قاسم شهید علیه رحمه الواسعه» به آن افتخار میکرد خود را در اوج تدبیر و سیاست ورزی و اندیشه محوری سرباز وطن بدانند. آیا شما با این مرام و مسلک و چنان خصالی که رزمندگان میدان دارند مشکلی دارید؟
اتفاقاً باید پذیرفت که عرصه انتخابات جدیترین و محکمترین دادگاه است و قاضی آن در کنار نظارت خدای کریم حدود 80 میلیون ایرانی است. و چه بسا اولین دادخواست این دادگاه تصویب برجام بیست دقیقهای است که متأسفانه نگارنده هم در صحن مجلس نهم همردیف دلواپسان ! با بهتزدگی تمام راهی جز نظارهگری نداشت و مابقی قضایا بماند به آیندهای که طبیعتاً طرح خواهد شد و پاسخهای دکتر لاریجانی نیز به شیشهای شدن شخصیت نامزدها کمک خواهد کرد تا مردم عزیز بتوانند با دانش و بینش و فکر و ذهنی بازتر انتخاب کنند.
آری کشور سوپر من نمی خواهد اما چنانکه در بیانیه مدعو محرومان به صحنه آمده است از نظر ما «سوپر شعب» و ملت قدر می خواهد. مردم را تکیهگاه داشتن و به همت و اراده و ایمان جوانان و اندیشه و تجربه نخبگان و فرهیختگانش شعار «ما میتوانیم» دادن عین حکمت حکمرانی است. آیا شما باور ندارید که ملت ایران « سوپرملت» است؟!
آری کشور سوپر من نمی خواهد اما چنانکه در بیانیه مدعو محرومان به صحنه آمده است از نظر ما «سوپر شعب» و ملت قدر می خواهد. مردم را تکیهگاه داشتن و به همت و اراده و ایمان جوانان و اندیشه و تجربه نخبگان و فرهیختگانش شعار «ما میتوانیم» دادن عین حکمت حکمرانی است. آیا شما باور ندارید که ملت ایران « سوپرملت» است؟!
ملت دولتی قوی با سابقه ای روشن و رییس دولتی سالم (سلامت در اعتقاد، سابقه، سلامت اقتصادی و مالی، ساده زیستی و مردمی بودن، نجابت در رفتار و گفتار) و برخوردار از کارنامه مفید و اثرگذار و دلنشین می خواهد تا حکمرانی مبتنی بر دانش و ایمان و عزم و اراده و پرکار و جهادی شکل گیرد.
ما بر این باوریم با آمدن آیت الله رئیسی شاید برای اولین بار کسی وارد میدان می شود که به جای خوابنما شدن ایام و ساعات پایانی و احساس وظیفه کردن، علاوه بر پشتوانه 16 میلیون رأی، ماه هاست که اقشار مختلف نخبگانی و متن جامعه شهری و روستایی، در یک فرایند واقعی از پایین به بالا و برخلاف میل جریان های ریز و درشت قدرت، پویش آمدنش را رقم زده اند. و او به درستی نوشته است که اینک «حضور الحاضر» عینیت یافته و نیامدن یعنی دست رد زدن به همه این درخواست های خالصانه و متهم به عافیت طلبی شدن. لذا صانع محترم عبارات جذاب باید بداند که تغییر ریل حرکت قلوب انبوهی از ملت چه بسا آب در هاون کوبیدن باشد. اما در پایان باید گفت اگر مراقبت نشود مراکز سازنده، ارباب قدرت و ثروت قرار و اساتید جنگ روانی چه بسا دلبری را دیو و دیوی را دلبر جلوه دهند و عنان فطرت و فرصت انتخاب درست از کسانی بربایند.
سخن آخر آنکه جناب دکتر لاریجانی شاید به باور خود و همراهان و پشتیبانانش طوفانی وارد صحنه شده باشد امام نوعی تهافت و آشفتگی و حیرانی در گفتار و رفتار ظاهرا متکسّی به مرام فلسفی و عقلانیت ایشان خودنمایی می کند. اینک ماییم و روزهای سرنوشت ساز پیش رو. یا علی مدد