به گزارش راه شلمچه، متن این یادداشت بدین شرح می باشد.
بیان شبهه: قرآن با وجود واسطه در فهم مخالف است!
[ پاسخ کلی: اگر قرآن با وجود واسطه ی در فهم مخالف است، پس چرا خدای متعال، پیامبر و امامان را برای تبیین و تفهیم معارف قرآن برگزید؟. واسطه در قرآن اهل بیت هستند. با حذف اهل بیت که امام مبین و تبیین کننده اسرار الهی در قرآن می باشند، چه درکی می توان از حقیقت قرآن داشت؟]
نسل جوان ما می بایست ملتفت باشد هر طنینی که در آن حقیقت معارف عترت بر مشام نرسد و بخواهد با بافته های عنکبوتی و تخیلی، همگان را در معادلات بی ریشه ی خود گرفتار کند، آن سخنان یاوه ای بیش نبوده که در امتداد کلمات شیطانی حسبنا کتاب الله خودنمایی نموده و از حنجره ی جهنمی غاصب دوّم خارج و قلب مبارک امیرالمؤمنین ارواحنافداه و آل الله را جریحه دار کرده است.
در غربت امیرالمؤمنین ارواحنافداه همین بس، که یک عمامه بسر بیسواد و گستاخ در صحن مبارک امیرالمؤمنین ارواحنافداه ، بعنوان کارشناس دین!، واسطه، وسیله و مبیّن بودن اهل بیت را زیر سؤال می برد و کلام تعفن برانگیزِ حسبنا کتاب الله را به زبان دیگر بر جامعه القا می کند که قرآن نیاز به مبیّن و مفسر ندارد و هر کس با هر درکی می تواند قرآن را بفهمد.
ننگ بر آن رسانه ای که در مملکت شیعه تئوری شیطانی عمر بن خطاب را در برنامه زنده از نجف اشرف چنین ترویج می دهد.
نقص بزرگی كه امّت اسلام در هر زمان داشته و ما نیز اكنون داریم، عدم پیروی از امام بوده است که مروجین اینکه ما برای فهم قرآن نیاز هیچ کس نداریم، در امتداد بدعت سخیف حسبنا کتاب الله بر منبر غصب شدهٔ رسول الله تکیه می زنند.
اهل بیت پیامبر اعظم به جهت اینکه تنها کسانی هستند به طور کامل حقایق آشکار و پنهان قرآن را می دانند، دلیل بر حقانیت دین هستند و می توانند با بیان معارف نورانی قرآن، حجت را بر مردم تمام کنند.
از این رو کسی قادر به عذر آوردن برای عدم ایمان نخواهد بود. روایات زیادی در این خصوص وجود دارد که به نقل یکی از آنها بسنده می کنیم:
منصور بن حازم، از دوستان امام صادق علیه السلام خدمت امام عرض کرد: من گاهی با فرقه مخالف مذهب شما محاجّه و مناظره می کنم و این طور به آن ها می گویم: ما که خدا را قبول داریم و می دانیم که خدا هم رضا و خشمی دارد، از بعضی کارها راضی و از بعضی کارها ناراضی است؛ آیا این را قبول دارید یا نه؟ می گویند: بله، بعد می گویم: حالا ما از چه راهی بفهمیم کدام عمل موجب رضای خدا و کدام عمل موجب خشم خداست ؟ بر خود ما که وحی نازل نمی شود. پس ما ناچاریم درِ خانه آن کس برویم که با خدا در ارتباط است و وحی بر او نازل می شود.او می داند موجب رضای خدا و خشم خدا چیست . وظیفه این است؟ می گویند: بله، بعد می گویم: آن کسی که ما موظّف هستیم از او بگیریم کیست؟ می گویند: پیامبر اکرم. می گویم: وقتی پیغمبر از دنیا رفت، چه کسی باید موجبات خشم و رضای خدا را معیّن کند؟ می گویند: قرآن که وحی خداست، موجبات خشم و رضای خدا را نشان می دهد. می گویم: ما می بینیم تمام مذاهبی که با هم اختلاف دارند، همه به قرآن متّکی هستند و برای اثبات حقّانیّت مذهب خود به همین قرآن استناد می کنند؛ در صورتی که مذهب حقّ بیش از یکی نیست و رسول اکرم فرموده اند: امّت من پس از من هفتاد و سه فرقه می شوند که یکی از آن ها حقّ است و بقیّه باطلند. پس معلوم می شود که خود قرآن زبان گویایی ندارد تا آنچه حقّ است برای مردم بیان کند. پس معلوم می شود. قرآن به تنهایی نمی تواند مذهب حقّ را صریحاً نشان بدهد و ناچار احتیاج به مفسر دارد؛ یعنی، کسی که به تمام متون و بطون قرآن راه دارد و تفسیر و تأویل آن را می داند و می تواند امّت مسلمان را از مقاصد حقیقی قرآن آگاه سازد، چنان که خود قرآن کریم نیز می گوید من مبیّن می خواهم: {... وَ أنْزَلْنا إلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إلَیْهِمْ...} (نحل 44) و ما ذکر (قرآن) را بر تو نازل کردیم تا آنچه به سوی مردم نازل شده را برای آنان تبیین کنی...».
آنگاه من می پرسم: مبیّن قرآن پس از رسول خدا کیست؟ قطعاً کسی می تواند مبین قرآن باشد که همه قرآن را بداند و هیچ وقت (لا اَدْری)و «نمی دانم» نگوید. به گواهی تاریخ، تنها کسی که «نمی دانم» نگفت علی بود پس او مبیّن قرآن است و باید برای به دست آوردن مقاصد حقیقی قرآن، به سراغ او برویم و وظایف دینی خود را از او بگیریم.
«فَأَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً کَانَ قَیِّمَ الْقُرْآنِ وَ کَانَتْ طَاعَتُهُ مُفْتَرَضَةً وَ کَانَ الْحُجَّةَ عَلَى النَّاسِ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صوَ أَنَّ مَا قَالَ فِی الْقُرْآنِ فَهُوَ حَقٌّ. پس شهادت می دهم که علی قیم قرآن و اطاعتش واجب است و او حجت خداوند بر مردم بعد از رسول خداست و آنچه در باره قران گفت حق است».
به اینجا که می رسم،آن ها در جواب من سکوت می کنند.آیا این گونه سخن گفتن من با آن ها درست است و شما می پسندید؟ امام فرمود: بله، (رَحِمَکَ اللهُ)؛ خدا تو را بیامرزد که این چنین با آن ها محاجّه می کنی. فتأمل!