نامه عجیب احمدی‌نژاد به برادر بن‌سلمان!

تحرکات سال‌های اخیر احمدی‌نژاد و اظهار نظرهای شاذ وی شاید برای دیده شدن باشد، اما هرچه هست ریشه در انحراف فکری وی و یارانش دارد.

به گزارش راه شلمچه، احمدی نژاد با ارسال سه نامه جداگانه به دبیرکل سازمان ملل، ولیعهد سعودی و رهبر جنبش انصارالله یمن اعلام کرد که میخواهد برای خاتمه دادن به تخاصمات و درگیری های نظامی میان دو کشور همسایه عربستان و یمن تلاش کند.

 

وی با خطاب قرار دادن بن سلمان با عنوان «ولیعهد محترم» و «عالیجناب آقای محمدبن سلمان» نامه خود را شروع کرده است. او بدون اشاره به خاندان سعودی به عنوان آغازگر جنایت علیه مردم یمن خطاب به ولیعهد سعودی ادعای عجیبی مطرح می‌کند. وی می‌گوید: «می‌دانم که جنابعالی(بن سلمان) از وضعیت فعلی ناخشنود و از اینکه روزانه جمعی از مردم بی گناه کشته و زخمی می‌شوند، زیرساخت ها آسیب می‌ببینند ومنابع ملت های منطقه به جای سازندگی و ارتقای رفاه، امنیت و پیشرفت، صرف تخریب می‌شود ناراحتید و از این رو از برقراری صلحی عادلانه استقبال می‌نمایید»

 

احمدی‌نژاد پس از آنکه می‌گوید بن سلمان از جنایت های خود در یمن ناراحت و ناخرسند است طرحی رمانتیک برای فردای جنگ و آغاز همکاری‌های منطقه ای دو کشور ارائه می‌دهد: «تردیدی ندارم که اگر هزینه های سنگین جنگ جاری در قالب برنامه اقدام مشترک منطقه‌ای صرف همکاری برای عمران و آبادانی شود، سایه ترس، وحشت، فقر و مرگ از سر مردم برداشته شده و در پرتو صلح و برادری، حلاوت یک زندگی شرافتمندانه، عادلانه و آزادانه در کام همگان خواهد نشست.»

 

شاید استفاده از القابی چون «برادر محترم»، «عالیجناب» و «ولیعهد محترم» برای عاملان جنایت‌های منطقه‌ای و ریختن خود هزاران کودک یمنی و سوری با این توجیه که میانجی‌گری بین دو کشور نیاز به ادبیات و اصول خاص خود دارد قابل تامل و پذیرش باشد، اما با این وجود بازهم چند سوال بی پاسخ باقی می‌ماند: محمود احمدی‌نژاد دقیقا چه جایگاهی دارد که بن‌سلمان، سیدعبدالملک بدرالدین و دبیر کل سازمان ملل باید برای طرح و پیشنهاد وی جایگاهی قائل شوند؟ آیا اساسا میانجی گری توسط افراد در نظام بین الملل امکان پذیر است؟ از اصول میانجی‌گری بی طرفی کشورها یا نهادهای مسئول می‌باشند، با این توصیف آیا محمود احمدی‌نژاد در تجاوز آشکار و کشتار یمنی‌ها توسط رژیم سعودی به عنوان فرد بی‌طرف شناخته می‌شود و خود را در کنار مردم یمن نمی‌بیند؟

 

نگاه ساده‌انگارانه محمود احمدی‌نژاد به مسائل بین الملل چندی قبل هم حاشیه ساز شده بود، جاییکه وی در یک مصاحبه با شبکه آمریکایی گفته بود ایران و آمریکا می‌توانند به عنوان محور وحدت دنیا با هم همکاری کنند. وی اینگونه طرح خود را توضیح داده بود:  «من فكر مي كنم ايران و آمريكا مي توانند محور وحدت در دنيا باشند. از همه دعوت كنند. تا الان با يك مدل در دنيا جلو آمديم، نتيجه اي نگرفتيم و اين وضع دنيا شده است. از اين به بعد مي خواهيم همه مشاركت كنند، مشاركت واقعي. همه با هم صداقت داشته باشند. همه دوستدار و خيرخواه هم باشيم. بياييم كنار هم بنشينيم و مسائل دنيا را به اتفاق هم حل كنيم. مسائل اقتصادي را درست كنيم، فقر را برطرف كنيم، ناامني ها را رفع كنيم، اين مسابقه وحشتناك و ضد انساني تسليحاتي را ريشه كن كنيم. ثروت هاي فراوان جهان را در اختيار مردم قرار دهيم و دنياي بهتري را بسازيم. اين فقط با مشاركت همگان امكان پذير است و من فكر مي كنم ايران و آمريكا مي توانند پيشتاز باشند.»

 

برخی بر این عقیده هستند که احمدی‌نژاد با چنین صحبت‌هایی بیشتر به دنبال دیده شدن است. اما نگاهی به رفتارهای وی و دوستانش در آنچه به عنوان فرقه بهار شناخته می‌شود نشان داده است که ریشه این رفتارها و صحبت‌ها در خطاهای تحلیلی و انحراف در شناخت جریان‌ها می‌باشد. 

 

احمدی‌نژاد و شیطانی دانستن جنگ سوریه

راهبرد نظام از شروع بیداری اسلامی در منطقه و فتنه شام با مخالفت خوانی رئیس دولت وقت و حلقه اطرافیان احمدی نژاد رو به رو شد. مواضع احمدی نژاد و یارغار او یعنی اسفندیار رحیم مشایی در خصوص فتنه سوریه صراحتا خبر از مخالفت آنها در حمایت از سوریه می دهد.

 

احمدی نژاد در جریان جنگ سوریه با تقلیل فتنه بزرگ شام به جنگ داخلی، آن را دعوای ملت سوریه با یکدیگر معرفی کرد و اینگونه نسخه بی طرفی در این خصوص را پیچید. این صحبت ها در اردیبهشت 1391 در حالی بود که بیش از یک سال از شروع این بحران گذشته بود و ذات خشن تروریست ها و فتنه خارجی طراحی شده برای محور مقاومت خود را نشان داده بود.


 

احمدی نژاد در مصاحبه مهرماه سال 91 با الجزیره با طفره رفتن و عدم حمایت از سوریه مدعی می شود: ««سوریه دوستان بسیاری دارد که قبل از ما به کمک او بشتابند» 

 

احمدی نژاد به حدی با حضور ایران در سوریه و مقابله با طراحی صهیونیست ها جدیت دارد که حتی در اوج جنایت داعش در سوریه در یک سخنرانی دخالت در این جنگ را شیطانی خواند. صوت زیر مربوط به مرداد ماه سال ۹۵ است. زمانی که داعش در اوج قدرت بود. او میگوید دو طرف درگیری از آمریکا اسلحه می خرند پس شیطانی هستند.

اسفندیار رحیم مشایی هم در جلسه شورای اطلاع رسانی دولت در این خصوص صحبت هایی کرد که ترس و سردرگمی در آن موج می زند. مشایی با اشاره به جنگ سوریه و صف کشی جبهه دشمنان علیه این کشور، دولت را از اعلام موضع در این خصوص نهی می کند و آن را خلاف منافع ملی معرفی می کند.

 

مشایی که مشخص نبود چه مسئولیتی در دولت دارد که اعلام می کند «دولت موضع بدون ملاحظه در مورد سوریه را اشتباه می‌داند» می گوید: «در شرایطی قرار داریم که مخالفان و معارضان به یک قدرت تبدیل شده‌اند. در صحنه عمل توانستند اقدامات موثر و چشم‌گیری انجام دهند. در نشست‌هایی با حضور بیش از ۱۳۰ کشور، مخالفان به رسمیت شناخته شده‌اند. وضعیت مطلوب نیست. ما در کشور باید مراقبت کنیم حرف‌هایی که می‌زنیم، منافع کشور را تأمین کند و خدای نکرده بهانه‌ای برای زیر سوال بردن موقعیت و منافع ما ندهد.»

 

 او در موضعی انفعالی و عجیب، مخفی کردن حمایت ایران از مردم سوریه ومحور مقاومت را تجویز کرده و ادامه می دهد: «اگر ادبیات ما به گونه‌ای باشد که نشان دهد ایران نقشی دارد، در واقع خط تبلیغی غرب را مورد پشتیبانی قرار می‌دهد. ما باید همه ملاحظات را داشته باشیم چون نمی‌دانیم چه اتفاقی در سوریه می‌افتد.»

 

وی صراحتا بیان می کند که نباید در مقابل جبهه جهانی(یعنی خواست آمریکا و اروپا) قرار بگیریم. مشایی حتی از همان ابتدا قافیه را باخته و از عواقب شکست ایران در سوریه می گوید: «نباید کاری کنیم که معنایش این باشد که جبهه جهانی تصمیم گرفته که حکومت عوض بشود و ایران به هیچ وجه در این مساله نه تنها همراهی نکرده بلکه به پشتیبانی از یک حکومت غیر مردمی به پاخواسته، دخالت کرده و ایستاده اما سرانجام شکست خورده است.»

 

ماجرای سکوت احمدی نژاد در مقابل طراحی سعودی-صهیونیستی

مشایی آشکارا از نظر احمدی نژاد در خصوص سوریه پرده بر میدارد. او ماجرای حضور احمدی نژاد در سازمان همکاری های اسلامی به رهبری عربستان و عدم موضع گیری قاطع در حمایت از نظام حاکم در سوریه را با افتخار بیان کرده و انتقاداتی که در همان زمان در این خصوص شد را با خوشحالی تعریف می کند: « آقای احمدی‌نژاد شرکت کردند و یک سری به صحبت‌های احمدی‌نژاد ایراد گرفتند که باید می‌گفت که بشار اسد باید بماند و به هیچ وجه ما قبول نمی‌کنیم که برود و شما(سعودی و متحدانش) هر کاری بکنید، ما هستیم. همه جهان علیه بشار بسیج شده؛ ایران کنار اسد بایستد و همه جهان بخواهند عوض شود، قابل تعویض نیست.»

 

سردار حمید محبی، جانشین اطلاعات نیروی زمینی سپاه در خصوص پاپس کشیدن احمدی نژاد در موضوع سوریه می گوید:

«زمانی که جنگ و شورش به دروازه‌ها و خیابان‌های دمشق کشید برخی از مسئولان ما نیز پا پس کشیدند و رییس جمهور وقت آقای احمدی‌نژاد هم می‌گفتند که دیگر در سوریه هزینه نکنیم زیرا کار بشار اسد تمام شده است، ما سال‌ها با روسیه بر سر این موضوع اختلاف نظر داشتیم که باید از شخص بشار اسد حمایت کنیم، در حالی که روس‌ها بر این عقیده بودند که باید از حکومت طیف اسد حتی اگر شده بدون اسد و با فرد دیگری حمایت کنیم. وقتی این موضوع را به مقام معظم رهبری گفتیم حضرت آقا فرمودند اگر یک گام عقب بکشیم باید در گام‌های بعدی نیز کوتاه بیاییم.»

 

جلیلی دبیر وقت شورایعالی امنیت ملی در تاریخ 7 مرداد 95 در یادواره شهدای مسجد لولاگر تهران نیز در این خصوص می گوید: 

«زمانی که جنگ سوریه شروع شد (همزمان با دولت دهم) خیلی ها آن ابتدا دچار تردید شدند که باید به سوریه کمک کنیم یا نه ولی جوانان مدافع حرم و بصیر ما در این مسیر تردید به خود راه ندادند، نترسیدند و آن حماسه های بزرگ را خلق کردند.»

بی‌میل به سوریه، مایل به دربار یمن و اردن!

بی میلی احمدی نژاد و حلقه بسته و کوچک او به حمایت از مردم و نظام سوریه در قبال دشمنی های آمریکا در حالی بود که او نگاه ویژه ای به رژیم های بدنام یمن و اردن داشت.

 

احمدی‌نژاد در مرداد ۸۹ طی احکامی اسفنديار رحيم‌مشايی را به عنوان نماينده ويژه رييس‌جمهور در امور خاورميانه، حميد بقايی را به عنوان نماينده ويژه رييس‌جمهور در امور آسيا، محمدمهدی آخوندزاده را به عنوان نماينده ويژه رييس‌جمهور در امور دريای خزر و ابوالفضل زهره‌وند را به عنوان نماينده ويژه رييس جمهور در امور افغانستان منصوب کرد.

 

او خطاب به بقایی نوشته بود «نظر به تعهد، دانش و تجارب مفيد جنابعالي، به موجب اين حكم به عنوان نماينده ويژه رييس‌جمهور در امور آسيا منصوب مي‌شويد»! جای سوال جدی است که آقای بقایی چه دانش و تجربه‌ای در امور دیپلماسی داشته است؟

 

سه ماه بعد و پیرو این حکم، بقایی در آذر ۸۹ پیام ویژه احمدی‌نژاد را به «علی عبدالله صالح» تقدیم کرد و با او به عنوان کشور دوست و  برادر گفتگو کرد. این دیدار در حالی بود که یک و نیم سال بود هیچ مقامی از دو کشور با یکدیگر ملاقات نداشتند و «عبدالله صالح» بارها ایران را به دخالت در امور داخلی یمن و حمایت از حوثی‌ها متهم کرده بود!

 

این اتفاقات در حالی بود که احمدی‌نژاد علیرغم سیاست‌های روشن نظام و جبهه مقاومت، هیچگاه حاضر نشد با دولت بشار اسد ارتباطی حتی در سطح نمایندگی برقرار کند.

 

این اقدامات که با احکام انتصاب احمدی‌نژاد برای مشایی و بقایی به عنوان نمایندگان ویژه رییس جمهور در امور خاورمیانه و آسیا انجام می‌گرفت، به وضوح با سیاست نظام در پروژه بیداری اسلامی متفاوت بود. جدای از آن که مشایی و بقایی بدون یک روز سابقه دیپلماتیک، حائز چنین مسئولیت‌هایی می‌شدند. این اقدامات البته توسط رهبر انقلاب با تذکر رو برو شد. رهبر انقلاب در شهریور ۸۹ به این نحوه موازی‌کاری احمدی‌نژاد در سیاست خارجی واکنش نشان دادند:

 

«یک مسئله‌ی دیگر هم در مدیریتهای دولتی، کار موازی است. در دولت نباید کارهای موازی انجام بگیرد... تناقض در تصمیم‌گیریها به وجود می‌آید - وقتی دو دستگاه مسئول یک کاری هستند، این یک تصمیم میگیرد، آن هم یک تصمیم دیگر میگیرد - و رابعاً از همه بالاتر، مسئولیت لوث میشود. فرض کنید توی فلان مسئله‌ی اقتصادی یا مسئله‌ی فرهنگی یا مسئله‌ی سیاست خارجی یا هرچه، اگر چنانچه یک مشکلی پیش بیاید، مسئولیت لوث میشود. وقتی کار موازی انجام گرفت، مسئولیت لوث میشود... در داخل دولت، دیگر نبایستی از این موازیکاریها به وجود بیاید. حالا یک موارد خاصی هست؛ اما کلیاش این است که موازیکاری خوب نیست.»

 

مواضع سابقه دار محمود احمدی نژاد

اما این مواضع وی و عدول از عقلانیت انقلابی سابقه دار بوده است. یکسال قبل بود که وی با یک خبرنگار اسراییلی مصاحبه کرد.

احمدی نژاد در مصاحبه با نشریه آمریکایی «نیشن» با خبرنگار صهیونیست این رسانه که ساکن سرزمین‌های اشغالی نیز هست گفت و گو کرده بود. این فرد صهیونیست بعدا در یک روزنامه اسراییلی به نام تایم اسرائیل به تشریح مصاحبه تلفنی خود با احمدی‌نژاد پرداخت و تیتر «من یهودستیز نیستم» را برای وی انتخاب کرد. احمدی‌نژاد در این مصاحبه برخلاف دیدگاه‌های گذشته خود چیزی از نابودی رژیم صهیونیستی نگفته بود.

 

بعد از آن رئیس فرقه بهار با رسانه‌ای مصاحبه کرد که مستقیما توسط نیروهای بن سلمان مدیریت می‌شود. ایندیپندنت فارسی که به سراغ احمدی نژاد رفته بود یک روزنامه انگلیسی است که نیمی از سهام آن در اختیار یک سعودی قرار دارد و به صورت اینترنتی فعالیت می‌کند. نسخه های مربوط به خاورمیانه این روزنامه که به زبان های ترکی، فارسی، عربی و اردو منتشر میشود در اختیار شاهزادگان سعودی قرار دارد. این گروه با نام «المجموعة السعودية للأبحاث والتسويق یا گروه سعودی پژوهش و بازاریابی» در ریاض قرار دارد و سایر رسانه های دولت سعودی از جمله الشرق الاوسط را مورد پشتیانی خود قرار می‌دهد. 

 

سردبیر ایندپیدنت فارسی نیز کاملیا انتخابی فرد از همکاران شبکه ایران اینترنشنال است  و پیش از این در رسانه های سعودی و انگلیسی علیه ایران فعال بوده است. انتخابی فرد در دوره ریاست جمهوری محمدخاتمی در رسانه‌های اصلاح طلب فعالیت داشته و در خاطرات خود از دیدار با جرج سورس به همراه عطریانفر و دیگر اصلاح طلب ها در همان زمان خبر داده است.

 

بر اساس آنچه در رسانه‌های نزدیک به فرقه بهار و همچنین سایت ایندپیدنت فارسی آمده است احمدی نژاد گویا حرمت صاحب رسانه را هم نگاه داشته و انتقادی را به جنایت‌های رژیم سعودی در یمن و منطقه نکرده است. به همین دلیل رسانه دیگر سعودی‌ها نیز برای مصاحبه وی ارزش قائل شده و به بازنشر آن پرداخته اند.

جوانفکر: احمدی‌نژاد به دنبال شکستن تابوی رابطه با آمریکا بود/ ما هم به دنبال مذاکره بودیم ولی به ما اجازه ندادند/ مذاکره دولت روحانی حاصل زحمات ما در تابوشکنی مذاکره با آمریکا بود!

 

اما برای اینکه رویکرد احمدی‌نژاد نسبت به آمریکا بهتر واکاوی شود باید دیدگاه او در این خصوص را از زبان مشاوران و نزدیکان مورد اعتماد وی بررسی کرد.

 

جوانفکر مشاور رسانه ای احمدی نژاد که در حلقه بهاری ها قرار دارد قبلا در مصاحبه ای پرده از اظهارات این روزهای این جریان برداشته بود.

 

جوانفکر در تیر ماه ۹۳ در مصاحبه‌ای با تایید این نکته که احمدی نژاد در دولت دوم خود به دنبال مذاکره و حتی رابطه با آمریکا بوده می گوید: «در مورد ارتباط با آمریکا هم رویکرد دکتر احمدی نژاد ، دو مشخصه اصلی داشت. رویکرد اول ، نسبت به مردم آمریکا بود... مشخصه دوم رویکرد دکتر احمدی نژاد در قبال آمریکا و شکستن تابوی رابطه با این کشور بود. دکتر احمدی نژاد در عین حال که بی پروا جنایت ها و سیاست های غلط دولت آمریکا را در مجامع بین المللی افشا می کرد و به چالش می کشید، اعتقاد داشت مذاکره با آمریکا باید شفاف و در مقابل دیدگان افکار عمومی باشد و نه پشت درهای بسته و پنهانی»

 

او به طور واضح از تلاش احمدی نژاد برای تابوشکنی در مورد رابطه با آمریکا خبر داد و در ادامه گلایه کرد که چرا اجازه ندادید دولت ما با آمریکا رابطه برقرار کند! «چرا از درخواست احمدی‌نژاد برای برقراری رابطه عادلانه با آمریکا استقبال نشد اما روحانی با کمترین هزینه انجام داد؟ باز اینجا هم شاهد تغییر رویکرد در دولت جدید هستیم. اینکه دولت فعلی ایران آشکار شدن رابطه با آمریکا را از ابتدا در دستور کار خود قرار داد به نظر من چیزی نیست جز مطالبه افکار عمومی در ایران و آمریکا که در این سالها شکل گرفت و از حالت یک تابو خارج شد.»

 

او حتی از پیشنهاد احمدی نژاد برای برقراری رابطه با آمریکا که آن را عادلانه می خواند(!) خبر می دهد و میگوید: «اما باز هم سوال اصلی اینجاست که چرا پیشنهاد دکتر احمدی نژاد برای برقراری ارتباط عادلانه و بر اساس احترام در داخل مورد حمایت قرار نگرفت و برعکس در این دولت با کمترین واکنش و هزینه ممکن انجام شد؟ از مدتها قبل افکار عمومی آماده این قضیه بود اما تغییر موضع سیاسیون چه توجیهی می تواند داشته باشد؟»

 

عقب نشینی احمدی‌نژاد از مواضع خود در مورد هولوکاست و اسرائیل برای جلب نظر آمریکا به مذاکره مستقیم!

 

در آخرین سفر احمدی‌نژاد به نیویورک او یک گفتگوی غیررسمی با باربارا اسلاوین خبرنگار مشهور پایگاه آمریکایی المانیتور داشته است که در بخشی از آن در مورد مسئله اسرائیل و هولوکاست گفته است: «می‌پذیرم که برخی سخنان نباید بیان می‌شد»

 

“I do accept that some things may not have been said in their best forms,” he allowed when pressed on his controversial comments about Israel and the Holocaust.

 

این سخنان دقیقا مقارن با همان سفری است که احمدی‌نژاد در آن پیشنهاد مذاکره مستقیم با آمریکا را بارها مطرح کرد. پیشنهاداتی که هیچگاه از سوی اوباما جدی گرفته نشد و پاسخی دریافت نکرد.

 

چرخش های احمدی نژاد اما بیشتر از آن چیزی است که تصور می شود. او در بهمن ۸۷ در کرمانشاه گفته بود: «اگر دولت جديد آمريكا به دنبال تغيير سياست های گذشته است بايد از ملت ايران عذر خواهي كند و تلاش كند سابقه سياه و جنايت هايی كه عليه ملت ايران مرتكب شده اند را جبران كند.» و چند ماه بعد در فرودین ۸۸ در یک چرخش آشکار در مصاحبه با اشپیگل می‌گوید: «ما اصلاً كی گفتيم معذرت خواهی بكنند؟ ما دنبال انتقام جويی نيستيم. ما می‌گوييم مسيرشان را اصلاح كنند و معلوم بشود كه رفتارشان تغيير كرده است.»

احمدی نژاد حتی در یک گاف تاریخی واکنش جریان انقلابی به سیاست های جدیدش را اینگونه توصیف می کند: «پیش همه رفتیم توضیح دادیم... گفتن اینا میخوان به رهبری جام زهر بدن» گفتنی است در ادبیات سیاسی ایران به عقب نشینی در مقابل استکبار  و سیاست آمریکا ارتباط با جام زهر گفته می شود

 

 

مذاکرات مخفیانه دولت احمدی نژاد در عمان  

دم خروس اظهارت کذب احمدی نژاد اما جایی بیرون می زند که وزیرخارجه او یعنی علی اکبر صالحی که بعدها در تیم مذاکره کننده حسن روحانی هم مسئولیت گرفت تلاش های فراوانی برای مذاکره با آمریکایی ها کرد و مذاکرات در دولت احمدی نژاد کلید خورد. احمدی نژاد حتی تلاش فراوانی برای این تابوشکنی کرد.

 

در ماجرای مذاکرات مسقط، آمریکا ایران را از طریق عمان دعوت به مذاکره می کند. این درخواست از طریق سلطان قابوس به دفتر رهبری می‌رسد و صالحی وزیر امور خارجه به درخواست خودش برای عملی کردن آن خدمت رهبری می‌رسد. رهبری نیز با اعلام مخالفت خود درخواست او را رد می‌کنند و پس از درخواست مکرر صالحی اجازه این اقدام را می‌دهند.

 

صالحی در این خصوص از اصرارهای خود به رهبری برای مذاکره و مخالفت های متعدد رهبرانقلاب گفته و سپس می گوید: «در اواسط سال 90 پس از دریافت نامه سلطان قابوس وقت ملاقات خصوصی از حضرت آقا گرفتم.ایشان در این دیدار به بدعهدی ها و عداوت های آمریکا با ایران اشاره کردند. خدمت مقام معظم رهبری گفتم از باب اتمام حجت اجازه مذاکره با آمریکا را صادر بفرمایید؛ مقام معظم رهبری هم بزرگواری کردند و فرمودند با مذاکرات مخالفتی ندارم.»

 

رهبر انقلاب با چهار پیش شرط این اجازه را صادر می‌کنند که از قول صالحی عبارتند از: «ایشان 4 شرط را برای مذاکره با آمریکا مطرح کردند. یکی از شروط این بود که این مذاکره در سطح پایین تر از وزیر امور خارجه انجام گیرد. یعنی وزرای خارجه دو کشور با هم ملاقات نداشته باشند. دیگر اینکه، مذاکره برای مذاکره نباشد، مثل مورد 1+5 که سالها مذاکره کردیم و بعد بخواهند سوءاستفاده کنند. دیگر اینکه مذاکره فقط درخصوص مسائل هسته ای باشد نه درخصوص روابط سیاسی و مانند آن.» صالحی شرط چهارم را توضیح نداد.

 

احمدی‌نژاد هم هیچ مانعی برای صالحی ایجاد نکرد و به قول صالحی «او مانع مذاکرات محرمانه با آمریکا در اوایل تابستان 91 نشد. صالحی حتی از نقش ویژه احمدی نژاد در این خصوص پرده برمیدارد و می‌گوید دور دوم مذاکرات محرمانه با آمریکا اصلا با رهبری هماهنگ نشده و با اطلاع شخص احمدی‌نژاد صورت گرفته است: «دور دوم مذاکرات محرمانه با آمریکا را به زور رفتیم. دور دوم مذاکرات را فقط با آقای احمدی‌نژاد هماهنگ کردیم و بعد به مسقط رفتیم. این مذاکرات اوایل اسفند 91 انجام شد و بیشتر از 2 روز طول کشید.»

 

با این وجود احمدی نژاد سعی دارد امروز آن مذاکرات را به رهبرانقلاب منتسب کند و خود را مخالف آن جا بزند. این سیاست وی که همان سیاست آمریکایی هاست را رهبرانقلاب در نوروز سال 92 پاسخ دادند و ضمن تکذیب این موضوع به دولت وقت هشدار دادند که خطوط قرمز را در مذاکرات خود رعایت کند: «همین‌جا من این را بگویم که از جمله‌ی تاکتیکهای تبلیغاتی اینها این است که گاهی شایع میکنند که از طرف رهبری، کسانی با آمریکائی‌ها مذاکره کردند؛ این هم یک تاکتیک تبلیغاتیِ دیگر و دروغ محض است. تا کنون از سوی رهبری، هیچ‌ کس با آنها مذاکره نکرده است. در چند مورد، در طول سالهای متمادی، در دولتهای گوناگون، کسانی بر سر موضوعات مقطعی ــ که ما هم مخالفتی نداشتیم ــ با آنها مذاکره کرده‌اند؛ اما مربوط به دولتها بوده است. البته همانها هم موظف بوده‌اند که خطوط قرمز رهبری را رعایت کنند؛ امروز هم موظفند و باید رعایت کنند.»

 

این شواهد متعدد نشان می دهد که رئیس دولت دهم، شخصا پی‌گیر مذاکره با آمریکا بوده است.درواقع محمود احمدی نژاد، چند ماه قبل از مذاکرات محرمانه ایران و آمریکا در عمان، و در زمان اوج تحریم‌های مالی و نفتی اتحادیه اروپا و ایالات متحده، مکررا برای مذاکره با آمریکا تلاش کرده بود.

 

باز هم رد پای اسفندیار رحیم مشایی!

مرحوم حسین شیخ‌الاسلام قائم‌مقام وزارت امور خارجه در دولت اول احمدی نژاد هم با رد ادعای اخیر محمود احمدی‌نژاد مبنی بر مخالف بودن او با مذاکرات ایران و آمریکا در عمان این گونه واکنش نشان داده بود: «بنده آن زمان مشاور رئیس مجلس و مدیرکل امور بین‌الملل مجلس شورای اسلامی بودم و اطلاع دقیق دارم که این مذاکرات با حمایت شخص آقای دکتر احمدی‌نژاد انجام شد و حتی ایشان دستور دادند که برخی مقامات رسمی وزارت خارجه در مذاکرات حضور داشته باشند.احمدی‌‌نژاد بدون اطلاع و هماهنگی با مقامات عالی‌رتبه نظام، مذاکره با آمریکاییها در عمان را کلید زد، احمدی‌نژاد به وزارت‌ خارجه دستور داد که هیئتی را برای مذاکره با آمریکایی‌ها به عمان بفرستد و حتی برخی مقامات رسمی وزارت امور خارجه که اکنون نیز مسئولیت دارند، به عمان رفتند.»

 

وی حتی با افشاگری در خصوص سفر اسفندیار رحیم مشایی به عمان گفته بود: «در نمونه دیگر، زمانی که بنده قائم‌مقام وزیر امور خارجه در دولت آقای احمد‌ی‌نژاد بودم، آقای مشایی به عمان رفته بود و با مقامات عمانی با عنوان نماینده دولت ایران در خلیج فارس گفت‌وگوی رسمی انجام داده بود؛ وقتی سفیر ایران در عمان صورت‌جلسات را برای ما در وزارت خارجه تلکس کرد، بنده به آقای مشایی اعتراض کردم که "چرا خود را در جایگاهی که نیستی معرفی کردی؟"، اما ایشان اصل موضوع را نفی کرد در حالی که در صورت‌جلسه مذاکرات آمده بود که ایشان خود را نماینده دولت در خلیج فارس معرفی کرده است.»

 

مواضع احمدی نژاد در خصوص فتنه سوریه، برجام و لوایح استعماری

شاید حالا بهتر بتوان سکوت احمدی نژاد در زمان امضای توافق برجام را فهمید. زمانی که جریان انقلابی در حال هزینه دادن، انتقاد از اعتماد به آمریکا و نوشتن توافق ضعیف بود محمود احمدی نژاد فقط نظاره‌گر صحنه سیاسی کشور بود. مواضع وی حتی در زمان بررسی لوایح استعماری در مجمع تشخیص مصلحت نظام قابل تامل است. 

 

وی با افتخار اعلام کرده بود که در زمان رای گیری و بحث در خصوص لوایح جنجالی مربط به گروه اقدام مالی جلسه مجمع تشخیص مصلحت نظام را ترک میکند!

 

 توجیه این عمل غیرعقلانی را این دانسته که تصمیم گیری در مورد طرحی که 80 میلیون ایرانی را درگیر میکند باید توسط خود مردم باشد. این اظهارنظر عوام فریبانه به گونه ای مطرح میشود که گویی احمدی نژاد در زمان ریاست جمهوری خود همه طرح های دولت را به رای مردم گذاشته است!  

 

در زمان فتنه سوریه نیز مشایی با این استدلال که نباید کاری کرد که اگر بشاراسد سرنگون شد جبهه جهانی بگوید ایران در این سرنگونی همراهی نکرد از حمایت از دولت سوریه طفره رفت. احمدی نژاد هم دو طرف درگیری در سوریه را شیطانی خوانده بود!

 


منبع؛ رجانیوز

اگر خوشت اومد لایک کن
0
آخرین اخبار