به گزارش راه شلمچه، انقلاب اسلامی و به تبع آن نظام سیاسی برآمده از این انقلاب یعنی جمهوری اسلامی، در عمر چهل و اندی ساله خود با فراز و فرودهای بسیاری مواجه بوده که او را تا حد زیادی با حقیقت امر سیاست و ناسازگاری دوران آشنا کرده است. در این بین بعضی سالها برای جمهوری اسلامی و البته مردم ایران از حساسیت دو چندانی برخوردار است. سالهایی که در خود، اتفاقات مختلفی را گنجانده و حامل تحولات و اثرات مختلفی بوده است.
مثلاً در اول فروردین سال ۶۰، کمتر کسی گمان میبرد، قرار است این سال طلیعه نا آرامیهای شهری در ایران باشد و کار را به جایی برساند که آیتالله بهشتی، محمدجواد باهنر، محمدعلی رجایی، آیتالله خامنهای و... قربانی ترور مجاهدین خلق شوند. هنوز طنین رعبانگیز صدای انفجار و شلیک میلیشیای مجاهدین در گوش این ملت بوده و فضای امنیتی در جامعه، سوغات آزادی به سبک مجاهدین است.
فتنهای که نظام را به سمت سقوط میبُرد
سال ۶۸ هم حکایت به همین شکل بود، سالی که در آن از طرفی مردم فقدان بنیانگذار انقلاب را به چشم خود دیدند و از طرفی هم کمکم کوس رخت بستن تفکر انقلابی در ساختار به مدد رویکار آمدن دولت فنسالار به صدا درمیآمد. سال ۷۸ که اوج ماجراست و فتنهای را که انتلکتوئلنماهای دانشگاهی از دل مراکز آموزشی شروع کردند و به خارج از آن بُردند و چند صباحی خاطر مردم و جامعه را مخدوش ساختند. اما با تمام این حرفها، سال۸۸ وضع به شکل دیگری بود. هنوز عدهای معتقدند نظام جمهوری اسلامی را تنها خدا با هدایت و رهبری آیتالله خامنهای از سقوط نجات داد. تمامی تحلیلها به این سمت میرفت که حزباللهیها، مهمان امروز و فردای حکومتاند و به زودی حسابشان را خواهیم رسید.
مهمترین خسارت فتنه سبز
۱۴ سال از وقایع تلخ ۸۸ میگذرد. بهانه تقلب در انتخابات، به قدری خودخواهانه جلوه کرد و پیش رفت که چون طوفانی بیرحم؛ هرچه که در برابرش میایستاد را به این طرف و آن طرف، پرت میکرد و خسارتی را برجا گذاشت که تا امروز ادامه دارد. لشکرکشی خیابانی سال ۸۸ گرچه موجب درگیریهای فیزیکی بین طرفداران طیفهای مختلف سیاسی شد و از طرفی هم به مثابه یک جادهصافکن، تمهیدات هجوم رسانهای به ایران را تهیه کرد تا کشورمان آماج تحریم اقتصادی قرار گیرد؛ اما شاید مهمترین خسارت فتنه سال ۸۸ را باید ضربهای دانست که به جامعه ایران وارد شد و آغازی بر برخی دودستگیها بود.
خاصیت فتنه
امیرالمؤمنین در یکی از سخنان خود فتنه را چنین معرفی میکند: «فتنه همانند بادی که از شهری میگذرد و شهر دیگر را درهم میکوبد، کورکننده و تاریک کننده است. هنگام هجوم فتنهها چشمها، همدیگر را نمیبینند و انسانها فریاد یکدیگر را نمیشنوند.» یا در جای دیگر امام اول شیعیان بیان کرده است که: « مردم هنگامی فتنه را میشناسند و چهره واقعیاش را میبینند که جامعه را ترک میکند. این جزیی از ماهیت فتنه است که در پایان راه، پرده از رخ برکشد و باطن نازیبا و بد منظرش را نمایان سازد. آن زمان، بسیاری که خود را در آتش فتنه افکند و با آن همراه گشتهاند، حاصلی جز حسرت و اندوه نخواهند داشت.»
ریزش نیروهای باسابقه
تمام این ویژگیها را مردم ایران در فتنه ۸۸ تجربه کرده یا در فعل و انفعالات دیگران دیدهاند. وقایع سال ۸۸ کار را به جایی کشاند که بسیاری از افراد مذهبی و متدین که سابقه درخشانی در انقلاب داشتند هم به لغزش افتاده و صف خود را از انقلاب جدا کردند و در بهترین حالت اگر ضدانقلاب نشدند؛ دیگر کاری هم با این نظام و آرمانهایش ندارند! پیامد مهم فتنه ۸۸ در ریزش نیروها، به کسانی برمیگردد که با گذشت ۱۴ سال از ماجرا، هنوز سایه تردید را نتوانستند از خود دور کنند.
برخی همچنان در چیستی و ماهیت رخدادهای پس از انتخابات ماندهاند و به رغم همه شواهد و مدارک روشن، آن را فتنه نمیدانند یا سران فتنه را در رفتار و پیگیری ادعاهای خود همچنان مستحق میپندارند. برخی از آنها در اظهارنظرها، خود را چنان به تجاهل میزنند که به نظر میرسد با عناصر و سران فتنه مشکل دارند و نمیخواهند که با ابراز نظر، خاطر آنها را مکدر کنند.
منبع؛ فارس