به گزارش راه شلمچه، اسناد ثبت شده حکایت از آن دارد که خرمشهر در طول تاریخ 216 ساله خود، 4 بار به اشغال بیگانه در آمده است. بار اول توسط عثمانی و به بهانه مالکیت سلیمانیه، تصرف شد و براساس معاهده «ارزنه الروم»، با واگذاری سلیمانیه به عثمانی، خرمشهر به ایران بازگشت. معاهدهای که میرزا تقی خان امیر کبیر پس از 3 سال مذاکره آن را امضا نمود.
بار دوم که نیروهای انگلیسی خرمشهر را اشغال کردند، ایران ناگزیر برای بازپسگیری آن، یکی دیگر از شهرهای خود یعنی هرات و توابع آن را واگذار کرد و بار سوم طی جنگ جهانی دوم بود که نیروهای انگلیسی و سپس آمریکایی خرمشهر را لگدکوب چکمههای خود کردند تا جایی که میخواستند فرهنگ و آداب و آیین و حتی زبان خرمشهریها را تغییر دهند.
اما در چهارمین دفعه خرمشهر پس از 34 روز مقاومت جانانه و قهرمانانه در 2 آبان 1359 به اشغال ارتش بعثی درآمد. حضور ارتش صدام و کارشناسان خارجی در خرمشهر و استحکاماتی که در این شهر ساخته بودند، انتظار بازگشت آن به وطن را ناممکن به نظر میرساند.
سردار شهید محمد ابراهیم همّت درباره وضعیت مستحکمی که مزدوران صدامی در خرمشهر به وجود آورده بودند، چنین شرح داده است:
«... وقتی عراق خرمشهر را اشغال کرد، مستشاران روسی و آمریکایی به پیشنهاد صدام، طرح بیستساله دفاع از خونینشهر را طرحریزی و اجرا کردند و در این طرح، میادین وسیع مین، احداث کانالها و خندقهایی در دور شهر و تمام پیشبینیهای بازدارنده برای ادامه اشغال خرمشهر انجام شده بود؛ بهطوری که سه رده خاکریز (دژ اول، دژ دوم و خاکریز مارد از کارون تا جاده آسفالت اهواز ـ خرمشهر) و از جاده آسفالت تا شلمچه هم یک خاکریز ممتد شرقی ـ غربی احداث کرد.»1
اینچنین بود که صدام در یک سخنرانی معروف اظهار داشت اگر ایران خرمشهر را فتح کند، او خودش کلید بصره را تقدیم ایران میکند!
در داخل کشور نیز بنی صدر به عنوان رئیسجمهوری و فرماندهی کل قوا در آن زمان، براین باور بود که با این نوع سد دفاعی صدام در خرمشهر، آزادی آن تنها راهحل سیاسی دارد و نه نظامی. همچنین برخی از فرماندهان نظامی وقت نیز اعتقادی به درگیری در خرمشهر نداشته و به راههای دیگر فکر میکردند.
این انفعال سیاسی و نظامی آنچنان بود که صدام و سران رژیم بعث به فکر گسترش تجاوزات خود افتاده بودند. چنانکه در همان زمان به طور رسمی تهدید کردند که:
«چنانچه حکام تهران سر عقل نیایند، دولت عراق ناگزیر است بر اقدامات خود بیفزاید و شکستهای سختتری را بر رژیم تهران وارد آورد.»2
اما با برکناری بنی صدر از فرماندهی کل قوا و انتخاب آیتالله خامنهای به عنوان رئیسجمهوری، آزادسازی مناطق اشغال شده در دستور کار قرار گرفت. از همین روی با عملیات «ثامنالائمه»، حصر آبادان شکسته شد و مناطق بسیاری آزاد گردید، با عملیات «طریقالقدس»، بستان و مناطق دیگری از اشغال در آمدند و با عملیات «فتح المبین» بخشهای مهمی از خاک میهن، آزاد گردید. اما خرمشهر همچنان در چنگال بعثیها بود. خصوصا که پس از شکستهای پیدرپی در 3 عملیات بزرگ، صدام بخش عظیمی از نیروهایش را در خرمشهر متمرکز ساخته بود.
در این میان رسانههای خارجی و به خصوص رادیوهای زنجیرهای بیگانه، برای جلوگیری از هرگونه عملیاتی در خرمشهر، بر طبل ترس و وحشت از آن کوبیده و اوضاع را به گونهای جلوه میدادند که گویی با چنین عملیاتی، ایران دست به یک انتحار رسمی میزند.
رادیو «مونتکارلو» فتح خرمشهر را با وجود موانع پدافندی متعدد عراق در منطقه عملیاتی برای ایران غیر ممکن قلمداد کرد.3 رادیو بیبیسی نیز ضمن تأکید بر دشواری بازپسگیری خرمشهر به دلیل سنگرهای محکم آن، گفت:
«چنانچه ایرانیان درصدد بازپس گرفتن خرمشهر برآیند، سختترین گردو را برای شکستن برگزیدهاند.»4
روزنامه «دویچهسایتونگ»، چاپ آلمان در این باره نوشت:
«خطر پیروزی ایران و درنتیجه درهم ریختن عراق، نظامهای حاکم منطقه را پس از سقوط رژیم بعثی بغداد تهدید میکند و احتمال مداخله ابرقدرتها را نیز به دنبال دارد.»5
رادیو صدای آمریکا نیز به نقل از روزنامه «الاهرام» اعلام کرد:
«مصر سلاحهای مورد نیاز عراق را برای مقابله با پیشروی ایران به عراق ارسال کرده است...»6
و رادیو ریاض (بلندگوی خاندان آلسعود) نیز ایران را علنا تهدید نمود و گفت:
«... کشورهای عربی بهطور جمعی درس فراموشنشدنی به ایران خواهند داد...»7
اما رادیوهای بیگانه و بلندگوهای استعمار و استکبار جهانی و مزدوران منطقهایشان، در شرایطی این رجزخوانیها را انجام میدادند که از 10 اردیبهشت 1361، رزمندگان اسلام عملیاتی را با نام «بیت المقدس» و با مقصد نهایی آزادسازی خرمشهر آغاز کرده بودند و قدم به قدم به این شهر اشغال شده نزدیک میشدند.
تا اینکه ساعت 3 بعد ازظهر سوم خرداد 1361، پس از 4 ساعت پخش مارشهای نظامی و نوید اعلام یک خبر مهم، «محمود کریمی علویجه» پشت میکروفون رادیو قرار گرفت و با نهایت قدرت و شوق و شعف گفت:
«... شنوندگان عزیز توجه فرمایید، شنوندگان عزیز توجه فرمایید... خونین شهر، شهر خون، آزاد شد...»
رسانههای زنجیرهای خارجی مانند اربابانشان غافلگیر شده و سرگیجه گرفته بودند. نمیدانستند چه خبری را باید مخابره کنند، از همین روی سکوت پیشه کردند. اما خبرگزاري رسمي عراق (INA) طي يك اطلاعيه كوتاه اعلام كرد:
«سخنگوي ارتش عراق اعلام كرده است بندر خرمشهر را ترك كرده و تا مرزهاي بين المللي عقبنشيني كردهاند... این عقب نشيني، از روز يكشنبه اول خرداد ۱۳۶۱ آغاز شده بود.»
همين تلكس بينالمللي خبرگزاري عراق، روز چهارم خرداد ۱۳۶۱ به صورت ديگري از سوي راديو صوت الجماهير بغداد پخش گردید:
«يك سخنگوي ارتش عراق اعلام كرده است كه نيروهاي پيروزمند قادسيه صدام پس از آنكه تمامي حملههاي قواي دشمن مجوس و نژادپرست فارس را در مناطق الخفاجيه (سوسنگرد) و الاحواز (اهواز) با اقتدار كامل دفع كردند... صبح روز 1982/5/24 (1361/3/3) در يك جابه جايي تحسين برانگيز، عقبنشيني تاكتيكي (!) خود را از جبهه محمره (خرمشهر) با موفقيت كامل انجام دادهاند...»!!
سرانجام در ساعت ده و پنجاه و پنج دقيقه بامداد چهارشنبه، چهارم خرداد ۱۳۶۱ برخی خبرگزاريهاي بينالمللي، در گزارشهايي كه با عنوان «بسيار مهم» از بغداد به سراسر جهان مخابره كردند، براي نخستين بار ضمن استناد به بيانيه نظامي صادره از سوي حكام بغداد، اعلام داشتند كه عراق «تلويحاً» به شكست خود اعتراف کرده است.
شبکه دوم تلویزیون سراسری آلمان ضمن پخش خبر اعتراف رژیم بغداد به سقوط خرمشهر اعلام کرد که صدها هزار تن از مردم تهران با شنیدن خبر پیروزی در خرمشهر به خیابانها ریختند و با شعارهایی علیه صدام به شادی پرداختند. تلویزیون آلمان فدرال اعلام کرد که به گفته ناظران این بزرگترین جشن پیروزی در ایران پس از سرنگونی شاه است و بدین ترتیب برنامه بلندپروازانه صدام در تسخیر خوزستان نقش بر آب شده است.8
روزنامه ایتالیائی «ریپوبلیکا» هم درباره فتح خرمشهر نوشت:
«...خرمشهر به ایران بازگشت، شادی در خیابانهای تهران موج میزند، چراغ اتومبیلها روشن است و همه بوق میزنند. ندای الله کبر و شلیکهای هوائی به گوش میرسد و مردم به خیابانها ریختهاند...»9
و موضعگیری روزنامه لوموند در مقالهای به قلم «اریک رولو» نویسنده و سردبیر معروف آن چنین بود:
«...هنگامی که بمبافکنهای عراقی به طور پیدرپی فرودگاهها و تشکیلات استراتژیک[ایران] را بمباران میکردند و واحدهای پیاده نظام وتانکهای زرهپوش در سحرگاه ۲۲ سپتامبر ۸۰ به خاک ایران هجوم میآوردند، صدام حسین هیچ نمیتوانست تصور کند که ۲۰ ماه بعد نیروهای اسلامی فاتح ممکن است به نوبه خود تمامیت ارضی عراق و شاید هم موجودیت جمهوری بعثی را مورد تهدید قرار دهند. برعکس در استراتژی ستاد کل بغداد طبق گزارش محرمانهای که به مقامات تهران تسلیم شده، اشغال خوزستان و استقرار یک دولت موقت در اهواز در فاصله 2 هفته پیشبینی شده بود...»10
اما رسانههایی مانند رادیوی سلطنتی بریتانیا (بی بیسی)، صدای آمریکا (VOA) و برخی دیگر همچنان سکوت کرده بودند. تا اینکه در روز پنجم خردادماه، يعني دو روز پس از فتح خرمشهر توسط رزمندگان اسلام، رادیو بیبیسی حيرت زده اعلام كرد:
«از زماني كه خبرنگاران غربي از نيروهاي عراقي در خرمشهر ديدن كرده و از روحيه خوب آنها گزارش دادهاند، بيش از سه يا چهار روز نميگذرد كه ناگهان همه شهر از دست عراقيها بيرون كشيده شد.»!
...و رادیو صدای آمریکا پس از 8 روز سکوت گورستانی، بالاخره خبر آزاد سازی خرمشهر را در 11 خرداد اعلام کرد و گفت:
«... با وجود مشکلات تدارکاتی، ناآرامیهای ناشی از انقلاب و کاهش تدریجی قدرت عملیات نیروهای هوایی ایران، ماشین نظامی ایران در عملیات آزادسازی خرمشهر بهگونهای اعجابآور عمل کرد...»11
روزنامه واشنگتنپست در شماره مورخ ۲۶ مه ۸۲(5 خرداد 1361) نوشت:
«... عراق اعتراف کرد که کنترل شهر بندری خرمشهر را از دست داده است و همچنین نیروهایش پس از شکست سختی بر ایرانیان! به طرف مرزهایش عقبنشینی کرده است... در حالی که پیروزی ایران بر عراق در خرمشهر آشکار است...»12
روزنامه انگلیسی فایننشال تایمز چاپ لندن شکست ارتش عراق را «فاجعهآمیز» دانست و اذعان نمود:
«سقوط خرمشهر و اسارت هزاران سرباز عراقی را فقط میتوان یک شکست فاجعهآمیز دانست که ارتش عراق تحقیر ناشی از آن را فراموش نخواهد کرد...»
روزنامه دیگر انگلیسی «گاردین» نیز اعتراف کرد:
«... بازپس گرفتن خرمشهر توسط ایران پس از بیست ماه، تحقیر ارتش عراق را به بالاترین حد خود رساند...تجهیزات نظامی و انبارهای پُر عراق شامل ۲۸۵۰تانک به حدی بود که گوئی تا کریسمس گذشته تمام استان خوزستان را متصرف خواهد شد. در خارج از اهواز تا چشم کار میکردتانکها و توپهای عراقی دیده میشد، اما اینتانکهای عراقی منجر به عقبنشینی دردناک عراق از ایران شد...»
این بار خرمشهر آزاد شد، بدون آنکه معاهده ننگینی بسته شود و شهر یا قسمتی از خاک ایران در مقابلش به بیگانه واگذار گردد. خرمشهر پس از 567 روز با رشادتها و مجاهدتها و خون هزاران مرد و زن دلاور ایرانی آزاد شد. خرمشهر را خدا آزاد کرد.
_________________________________
1-حسین بهزاد و گلعلی بابایی- همپای صاعقه؛ کارنامه عملیاتی لشکر 27 محمد رسولالله (ص)- دی 1360 و تیر 1361- انتشارات سوره مهر- چاپ سوم- 1388- صفحه 677 2-محمد دوردیان- سیری در جنگ ایران و عراق؛ آغاز تا پایان- مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ- چاپ پانزدهم- 1389- صفحه 29 3-نشریه گزارشهای ویژه- خبرگزاری جمهوری اسلامی- رادیو مونتکارلو- 1361/2/10 4-همان- رادیو بیبیسی- 1361/2/10 5- همان- 1361/3/1 6- واحد مرکزی خبر- «بولتن رادیوهای بیگانه»- 1361/2/31-صفحه 3 7-همان- 1361/2/31، ص 5 8- آزادی خرمشهر در آینه مطبوعات خارجی- روزنامه کیهان – 10 خرداد 1361 9- همان 10- همان 11- حیرت رسانههای خارجی از فتح خرمشهر بعد از ۵۶۷ روز اشغال- احسان یعقوبی – خبرگزاری دفاع مقدس- اول خرداد 1399 12- آزادی خرمشهر در آینه مطبوعات خارجی- پیشین