رمز گشایی از یک پروژه؛

نظر سازی های سفارشی یا نظر سنجی علمی؟

 چرا نظرسنجی های چندباره علمی مرکز تحقیقات صدا و سیما که در گستره کشوری و از اقشار مختلف مردم انجام می گیرد، مورد استناد آنها قرار نمی گیرد اما یک نظرسنجی معدود و محدود، مبنای تحلیل و تخریب قرار می گیرد؟

به گزارش راه شلمچه، هادی ابراهیمی در تازه‌ترین یادداشت خود نوشت: یکی از مهمترین ارکان جنگ های شناختی که برخلاف جنگ های سخت، جنگ نیمه سخت، جنگ سرد، جنگ اقتصادی و... شناخت انسان ها را مورد هدف قرار می دهد، تلاش برای تغییر ادراک مخاطبان و بازمهندسی ذهن آنان با استفاده از فراوردها و اطلاعات دستکاری شده یا جعلی است، جنگی که از آن به عنوان جنگ موریانه ای نام می برند و در شکل و شیوه اجرا، تکامل یافته تر، پیشرفته‌تر و اثر گذارتر از جنگ های دیگر است و وقتی در قالب گزارش یک موسسه علمی ارائه ‌شود، ضریب پذیرش نزد مخاطبان را چند برابر می‌کند به همین دلیل و به بهانه تعمیم غیرعلمی یک نظرسنجی درون سازمانی مربوط به ایسپا و وارد کردن اتهام بحران مخاطب و حتی سقوط رسانه ملی در افکار عمومی، ضمن تقدیر از جوابیه مرکز تحقیقات صداوسیما ذکر نکاتی را لازم می دانم.

با توجه به اینکه تغییر باورها یکی از کارویژه‌های اصلی جنگ ادراکی و شناختی است، برخی جریان های خاص از همان آغاز دوره تحول در رسانه ملی تلاش کردند تا با دو کلیدواژه بحران و سقوط، به منبع ادراک مخاطبان حمله و اینگونه وانمود کنند که رسانه ملی با بحران ریزش و سقوط مخاطب همراه است در حالیکه نظر سنجی های برخی نهادهای رسمی و دانشگاهی خلاف این ادعا را ثابت می کند، به عبارتی کلید واژه ها بحران و سقوط، رهیافتی نو و جدید نیستند بلکه سوگیری‌های جدی و علنی برخی جریان های خاص علیه صدا و سیما از همان آغاز طرح تحول در رسانه ملی با این دو کلید واژه، کلید زده شده است و همچنان ادامه دارد.

در قواعد یک تحقیق علمی و حتی برگزاری یک آزمون، روی سه اصل روایی بودن، پایایی بودن و استاندارد بودن تأکید مؤکد وجود دارد و علاوه بر آن باید بین جامعه آماری و نمونه آماری یک تناسب عددی و سنخیت محتوایی و شرایط واقعی وجود داشته باشد تا تعمیم با مشکل سوگیری و یکسویه نگری مواجه نشود، با اینحال نظرسنجی ها چه در قالب پرسشنامه و چه در قالب مصاحبه و سایر ابزار تحقیق، باید از یک ریتم مناسب و تصاعد محتوایی برخوردار بوده و علاوه بر استنباطی بودن یا توصیفی بودن تحقیق، دقیقا باید روشن شود که در تحقیق پیمایشی یا کتابخانه ای تا چه حد این فراگیری و تمام شمولی تحقیق، حتی در فرایند اتتخابهای تصادفی رعایت شده است.

نمونه آماری کوچک از دانشجویان یک دانشگاه در برابر میلیونها دانشجوی کشور،‌ آن هم محدود به مقطع کارشناسی و در فضای سیاسی خاص یک دانشگاه خاص در محدوده مکانی تهران و تعمیم آن به گستره گسترده مخاطبان رسانه ملی‌ در قواره یک جامعه باز ۸۵ میلیون نفری، کاری غیرحرفه ای، غیرعلمی و شاید هم ناشی از سیاست زدگی و با هدف تخریب رقبای جناحی و غیرهم طیف باشد.


بازنشر گسترده و تحریف و نادیده گرفتن بخش‌هایی از این نظرسنجی که به نظر می رسد با هدف الگوی مصرف رسانه‌ای منتسب به برخی جریانات و افراد خاص کلید خورده است بیانگر نیات خاص منتشر کنندگان این تحریفات است و حیرت انگیزتر اینکه اگر نظرسنجی در خصوص میزان اقبال مردم به رسانه ملی در فضای دانشجویی دانشگاههای همراه تر مثل دانشگاه امام صادق(ع) و یا الزهرا(س) و یا حتی در استانها انجام پذیرد و نتیجه دیگری از آن استنتاج شود، آقایان به مخالفت صریح با آنها می پردازند.

نکته جالب برای حقیر این است که ظاهرا تنها مأموریت و شاید تنها مهارت برخی جریانات در کشور، تهاجم بی ربط و با ربط به رسانه ملی و اصرار عجیب آنها به مطول کردن این سریال تلخ به هر قیمتی است و در این راستا عامدانه چشمان خویش را به همه نقطه قوتها بسته و در مانداب ها و باتلاق های بدبینی شنا و غواصی می کنند، غافل از آنکه در میان موجهای خروشان مخاطبان که از ژانرهای مختلف و متنوع رسانه ملی استقبال می کنند، مورد بی اعتنایی کامل هستند.

البته بر من بجز برخی دلایل خاص هنوز روشن نیست که این جریانات در فرایندهای فراانتقادی و تخریبی، با چه انگیزه و منظوری، حتی با دروغ پراکنی ها و تهمت افشانی ها در تکاپوی سیاه نمایی های مکرر علیه رسانه ملی که حافظ و حامی منافع ملی است، یکه تازی می کنند و از این تخریب ها چه سودی می برند؟ چون در نگاه بنده فقط بیگانگان و معاندان از تضعیف ارکان و ارگانهای وابسته به نظام سود می برند و تنها ابهام ذهنی این است که بین چنین قلم بدستان با بیگانگان چه نسبتی وجود دارد؟


شناخت این جریانات با نظرسنجی های خاصشان می تواند به روشن سازی برنامه ها و راهبردهای آنها در ایجاد و تشدید جنگ شناختی در ذهن مخاطب نیز کمک کند، موسسه هایی که برای مهندسی کردن ذهن مردم، معتقد بودند با بحران و سقوط مشارکت مواجه هستیم و میزان مشارکت پایتخت در انتخابات اخیر ریاست جمهوری را رقم عجیب 7 تا 10 درصد و در سایر استان ها 20 تا 25 درصد اعلام کرده بودند درحالیکه میزان مشارکت بسیار بیشتر از آن چیزی بود که این موسسه های نظرسنجی پیش‌بینی کرده بودند که نشان می دهد این موسسه ها در نظر سنجی ها دچار خطایی فاحش هستند.
 
سئوال این است؛ چرا نظرسنجی های چندباره علمی مرکز تحقیقات صدا و سیما که در گستره کشوری و از اقشار مختلف مردم انجام می گیرد، مورد استناد آنها قرار نمی گیرد اما یک نظرسنجی معدود و محدود، مبنای تحلیل و تخریب قرار می گیرد؟

نکته عجیب تر اینکه این موسسه نظرسنجی در فروردین ماه و چند روز قبل از اجرای این نظرسنجی دانشجویی، در یک نظرسنجی از عموم مردم و نه یک قشر خاص مثل دانشجویان میزان مخاطبان رسانه ملی را حدود ۷۰ درصد اعلام کرد ولی هیچ کدام از جریان هایی که برای هجمه به رسانه ملی به نتایج نظرسنجی ایسپا استناد می‌کنند حاضر نشدند کوچکترین اشاره‌ای به آن نظرسنجی که نشان از اقبال رسانه در بین عموم مردم دارد داشته باشند

به هر حال اهالی علم می دانند که ما در یک جامعه پلورالیسم و متنوع از لحاظ قشری و قومی و حزبی و شغلی زندگی می کنیم و حتی در صورت صحت و علمی بودن نظرسنجی مذکور، باز هم  نظر یک قشر خاص در یک دانشگاه خاص نمی تواند ملاک تعمیم بر کل جامعه قرار گیرد

در فراز پایانی توصیه اخلاقی ام به این افراد این است که با این ترفندها، اعتبار نظرسنجی ها را کاهش نداده و جامعه و نظامهای سیاسی و اجتماعی حاکم‌را از این موهبت علمی محروم نکنند، چرا که سلسله نظرسنجی های علمی هم ابهامات آینده را کاهش می دهند و هم معاضدت های علمی به مدیران جامعه می کنند تا درک بیشتر و بهتری از اوضاع جامعه خود داشته و عملکرد موفق تری از خود بجا گذارند

در پایان متذکر می شوم که یادم آمد دانش آموزی که فقط درباره پاکستان مطالعه کرده بود پیش دستانه داوطلب ارائه کنفرانس درس جغرافیا شد و کاملا مسلط شروع می کند به معرفی پاکستان اما معلم جغرافیا که موضوع را فهمیده بود از دانش آموز می خواهد در باره افغانستان حرف بزند و دانش آموز با کمی مکث گفت: افغانستان کشوری است همسایه پاکستان و اما پاکستان و باز هم به معرفی پاکستان پرداخت، معلم گفت درباره بنگلادش بگو و دانش آموز همان ترفند را تکرار کرد و این قاعده درباره هند و ایران و تمام کشورهای همسایه پاکستان ادامه یافت در حالیکه همه دانش آموزان متوجه شدند که تنها مهارت آن دانش آموز پاکستان است و حالا داستان این تیم تخریب گر رسانه ملی از همین جنس است که ظاهرا تنها مهارتشان تخریب رسانه ملی است و از همه موضوعات، به تخریب رسانه ملی می رسند، غافل از آنکه دستشان پیش همه رو شده است

اگر خوشت اومد لایک کن
2
آخرین اخبار